«گواهی تاریخ» بر عدم تحریف قرآن

چگونه می‌توان برای اثبات تحریف ناپذیری قرآن کریم به «گواهی تاریخ» استناد کرد؟

قرآن از نخستين روز پيدايش مورد توجه امتى بزرگ و بيدار بوده و در نهايت احترام، مورد تقديس و تعظيم قرار گرفته است. زيرا قرآن براى تمامى شؤونات حيات دينى و سياسى و اجتماعى مسلمین، به عنوان نخستين مرجع و منبع به‌حساب مى‌آید. به‌همين جهت است كه همگان در حفظ و حراست و مراقبت از سلامت و بقاى آن در تمامى اعصار مى‌كوشيدند. با این وجود چگونه ممكن است گمراه‌پيشگان و باطل‌كيشان در چنين كتاب استوار و پيراسته‌اى دست‌برد زده باشند؟!

تأثیرپذیری شیعه در عقیده «بداء»، از مختار ثقفی و فرقه کیسانیه!

آیا عقیده «بداء» از عقاید «مختار بن ابی عبید ثقفی» و فرقه «کیسانیه» بوده است و به عقاید شیعه رسوخ کرده است؟!

اولا: مفهوم صحیح بداء در نزد شیعه با عقیده انتسابی مخالفین تفاوت دارد؛ مخالفین شیعه معنی لغوی بداء (ظهور بعد از خفا، رای تازه پیدا کردن و پشیمانی) را به شیعه نسبت می دهند در حالی که بداء در نزد شیعه به معنی «تغییر سرنوشت و مقدّرات انسان توسط ذات الهی و با دخالت اعمال صالح خود انسان» است. در این «تغییر تقدیر»، ظهور برای انسان رخ می دهد، نه برای خدا و آنچه ظاهر می شود، «تقدیر اصلی و پوشیده خدا» برای انسان است.
ثانیا: بداء به معنی حقیقی آن سابقه دیرینه و ریشه در قرآن و سنت دارد.
ثالثا: انحراف «مختار» در مسأله «بداء» نیز ثابت و قطعی نیست.
رابعا: بر فرض انحراف مختار در مساله بداء، حقانیت این عقیده مخدوش نمی شود.

معنای واژه «خَلْق»

منظور از واژه «خَلْق» چیست؟

 «خَلْق» به گفته «مقاييس اللّغة» در اصل دو معنى دارد: يكى اندازه ‌گيرى اشياء، و ديگر صاف و مسطّح بودن است. «راغب» مى ‌گويد: «خَلْق به معنى اندازه ‌گيرى منظم و صحيح است و به معنى ايجاد اشياء بدون هيچ اصل و مادّه قبلى نيز استعمال مى‌ شود. خلقت به معنى ايجاد بعد از عدم، مخصوص خدا است؛ اما در معنى تغيير و تبديل اشیاء، در انسان‌ نيز متصور است». به اين ترتيب، «خلق» گرچه در اصل به معنى تقدير يا تنظيم و صاف كردن اشياء است، اما اکنون غالبا در معنی ابداع و ايجاد، و تغيير صورت اشياء به كار می رود.

علت ذكر دو صفت «حكيم» و «حميد» در كنار هم؟!

چرا در آیات قرآن کریم دو صفت «حكيم» و «حميد» در كنار هم ذكر شده ‌اند؟

در سوره «فصلت» به تعبيري برخورد مي‌كنيم كه توصيف «حكيم» در كنار «حميد» ديده مى شود. در این آیه خداوند ضمن اشاره به عظمت قرآن مجيد مى فرمايد: «... هيچ گونه باطلى، نه از پيش رو، و نه از پشت سر، به سراغ آن [قرآن] نمى آيد؛ چرا كه از سوى خداوند حكيم و شايسته ستايش نازل شده است». آری خداوند حكيمى آن را نازل كرده كه از همه اسرار آفرينش انسان و جهان آگاه است و با نزول آن، انسان را از بزرگ ترين نعمت خود بهره مند كرده است، نعمتى كه شايسته هرگونه حمد است و به اين دليل توصيف «حميد» بعد از «حكيم» آمده است.

دلایلی بر وجود خداوند

چگونه وجود خدا را اثبات کنیم؟

درباره اثبات وجود خداوند بحث های زیادی وجود دارد، برخی وجود خدا را بدیهی و بی نیاز از اقامه برهان و استدلال می دانند، امّا آنان که برای اثبات وجود خداوند برهان اقامه می کنند، این براهین را به «لمّی و انّی»، یا به براهین «فطری و عقلی» تقسیم می نمایند. دلایل عقلی بر وجود خداوند نیز بسیار زیادند. برخی از آن موارد عبارتند از: برهان تغییر و حرکت، برهان وجوب و امکان، برهان نظم، برهان علّت و معلول، برهان صدّیقین و... ، که هر کدام به تناسب یقین آوری و اقناع، در مواجهه با مخاطبان مختلف به کار می روند.

علم خداوند به جزئیات متغیّر!

آیا خداوند به جزئیات هم علم دارد؟ اگر کسی بگوید: «خداوند به جزئیات علم دارد» لازمه اش اینست که از سویی، تغییر در جزئیات موجب تغییر در علم الهی شود!، و از سوی دیگر چون علم الهی عین ذات اوست، موجب تغییر در ذات او نیز گردد؟!

علم خداوند به امور جزئی، موجب هیچ تغییری در ذات خداوند نمی گردد؛ چرا که خداوند متعال از ازل از هر تغییر و متغیری و از زمان و مکان و کیفیت آن تغییر به صورت «علم حضوری» آگاه است. معلوم بودن یک پدیده به صورت علم حضوری برای شخص موجب سرایت خصوصیات و ویژگی های آن پدیده ـ به عالم به آن پدیده ـ نمی گردد.
علاوه بر این، فعلیّت یافتن امور و پدیده ها، چیزی جز «فعل الهی» نیست؛ و علم خداوند به آنها «علم فعلی الهی» است. بنابراین، این تغییرات در حوزه «فعل الهی» است و به «ذات الهی» سرایت نمی کند. این نیز بدین دلیل است که «صفات فعل» خداوند مانند «صفات ذات» از ذات او منتزع نمی گردند.

امکان دست یابی به دین و عقیده «حق» با وجود «تعصّب» در جامعه دینداران؟!

ایمان دینی نتیجه تربیت و تلقین خانواده و جامعه است؛ در حالی که جوامع دیندار اجازه تجربه ادیان و عقاید دیگر را به یک هم کیش خود نمی دهند، یک دیندار از کجا مطمئن باشد که عقیده و دین صحیحی را انتخاب کرده است؟!

آموزه ها واعتقادات دینی قابل تحمیل نیستند، زیرا دین سلسله ای از باورهای قلبى است كه اجبار در آن راه ندارد. برای اعتقاد به دین، چاره ای جز استدلال و تعقل نیست؛ لذا در جامعه اسلامی راه «حقیقت جویی» برای همه باز است. ضمن اینکه برای درک حقیقت می توان تحقیق کرد بدون اینکه تغییر دین داد. بازگشت از اسلام هم مادامی که از سوی شخص بیان نشده، حکم «ارتداد» را در پی ندارد. اما اگر این چنین شخصی عقاید جدید خود را علنی کند، جامعه اسلامی تعامل دیگری با او خواهد داشت. چرا كه اين عمل نوعی «اخلال و تضعیف» جامعه اسلامى است.

مفهوم لغت «حیله» در بحث «حیله های شرعی»

«حیله» در لغت به چه معناست و در بحث «حیله های شرعی» چه معنایی دارد؟

«حيله» از مادّه «حول» است و سه معنا دارد: 1. هرگونه تغيير، دگرگونى و تحوّل. 2. رسيدن به هدف بوسيله اسباب و علل پنهانى؛ چه هدف مثبت و چه منفى. 3. چاره‌جويى منفى و مذموم؛ همان‌ گونه كه در فارسى امروز غالباً به اين معنا است.

صفات خشم و رضای الهی، و انفعال در ذات خدا!

آیا خشم و رضای الهی باعث انفعال و تغییر در ذات خدا نمی شوند؟!

صفاتی همچون رضا و غضب الهی از «صفات فعل» خداوند محسوب می شوند و در واقع «حادث»‏ هستند و از آنجائی که عين ذات خدا نيستند، به هيچ وجه موجب تغيير در ذات پاك الهى نمى ‏شوند. این صفات درباره خدا به معنی آثار خارجى (ثواب و عقاب) است. امام صادق(ع) می فرماید: «رضاى او پاداش دادن او است و خشمش كيفر كردن او، بى ‏آنكه چيزى در او تأثير كند و او را به هيجان آرد و از حالى به حالى بگرداند».

منظور از فاعلیت خداوند؟ ملازمه فاعلیت خداوند با جسمانیت!

منظور از فاعلیّت خداوند چیست؟ آیا خداوند نیز در انجام هر فعلی محتاج به عمل فیزیکی و ابزار است و باید حرکتی انجام دهد؟! آیا لازمه فعل و عمل او تغییر و جسمانیت در ذات خدا نیست؟!

فاعلیت خداوند به معنی «آفرینش و تدبیر اشیاء» است. فعل یا عمل خدا فقط با اراده الهی محقق می شود و در ذات الهی حرکتی پدیدار نمی شود. وقتی خلق و تدبیر با اراده صورت می گیرد به ابزار نیازی نیست.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قالَ الصّادقُ عليه السّلام :

کُلُّ الْجَزَعِ وَ الْبُکاءِ مَکْرُوهٌ سِوَى الْجَزَعُ وَ الْبُکاءُ عَلَى الحُسَينِ عليه السّلام

هر ناليدن و گريه اى مکروه است ، مگر ناله و گريه بر حسين عليه السّلام .

بحارالانوار، ج 45، ص 313