پاسخ اجمالی:
«خَلْق» به گفته «مقاييس اللّغة» در اصل دو معنى دارد: يكى اندازه گيرى اشياء، و ديگر صاف و مسطّح بودن است. «راغب» مى گويد: «خَلْق به معنى اندازه گيرى منظم و صحيح است و به معنى ايجاد اشياء بدون هيچ اصل و مادّه قبلى نيز استعمال مى شود. خلقت به معنى ايجاد بعد از عدم، مخصوص خدا است؛ اما در معنى تغيير و تبديل اشیاء، در انسان نيز متصور است». به اين ترتيب، «خلق» گرچه در اصل به معنى تقدير يا تنظيم و صاف كردن اشياء است، اما اکنون غالبا در معنی ابداع و ايجاد، و تغيير صورت اشياء به كار می رود.
پاسخ تفصیلی:
«خَلْق» به گفته «مقاييس اللّغة» در اصل دو معنى دارد: يكى اندازه گيرى اشياء، و ديگر صاف و مسطّح بودن است. «راغب» نيز در «مفردات» مى گويد: اصل اين كلمه، به معنى اندازه گيرى منظم و صحيح است. سپس مى افزايد: به معنى ايجاد اشياء بدون هيچ اصل و مادّه قبلى نيز استعمال مى شود (چرا كه ايجاد كردن، با اندازه گيرى و تنظيم همراه است). در ادامه مى گويد: خلقت به معنى ابداع و ايجاد بعد از عدم، مخصوص خدا است؛ اما به معنى تغيير صورت اشياء و تبديل چيزى به چيز ديگر در مورد انسانها نيز تصوّر مى شود.
اين واژه در معنى دروغ نيز به كار مى رود (شايد به اين جهت كه مطلبى را كه واقعيّت ندارد در ذهن خود يا در فكر شنونده ايجاد مى كند). «ابن منظور» در «لسان العرب» مى گويد: «خلق در كلام عرب، به معنى ابداع چيزى است بدون هيچ سابقه قبلى».
به اين ترتيب، «خلق» گرچه در اصل به معنى تقدير و اندازه گيرى، يا تنظيم و صاف كردن اشياء بوده، ولى بعدا به همين مناسبت در معنى ابداع و ايجاد، و تغيير صورت اشياء به كار رفته است؛ به طورى كه الآن اين معنى از آن متبادر مى شود.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.