پاسخ اجمالی:
طبق روایات، صبر جمیل، صبرى است كه با آن شكايت به مردم و دیگران، با ابراز کلمات زننده و سخنان برآمده از جزع و ناسپاسی نباشد و سخنی كه خدا را به خشم آورد نیز بر زبان جاری نگردد، اما گریه بدون جزع و ناسپاسی اشکالی ندارد.
گریه حضرت یعقوب در فراق حضرت یوسف به معنی ناسپاسی نیست، بلکه از روی محبت بوده است؛ چراکه قلب مردان خدا كانون عواطف است.
ضمن اینکه گاهی اشک و ناله بزرگان بخاطر مظلومیت و رنج و بلایی است که بر سر ولی خدا می آید و گریه بر مظلوم می باشد، مثل گریه امام زمان(ع) بر مظلومیت امام حسین(ع)؛ چنین گریه ای نه تنها هیچ اشکالی ندارد بلکه ثواب اجر و ثواب فراوانی نیز دارد.
پاسخ تفصیلی:
در سوره یوسف می خوانیم که حضرت یعقوب(علیه السلام) با دیدن پیراهن خونی فرزندش یوسف(ع) صبر جمیل پیشه کرده و نا سپاسی نکرد: «وَ جاؤُ عَلى قَمِيصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ قالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْراً فَصَبْرٌ جَمِيلٌ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ عَلى ما تَصِفُونَ»(1)؛ (و پيراهن او را با خونى دروغين [نزد پدر] آوردند، گفت: هوس هاى نفسانى شما اين كار را برايتان آراسته! من صبر جميل مى كنم [و ناسپاسى نخواهم كرد] و از خداوند در برابر آنچه شما مى گوئيد يارى مى طلبم).
از طرف دیگر نقل شده که حضرت یعقوب آن قدر در فراق یوسف گریه کرد که بینایی خود را از دست داد.
سؤالی که در اینجا مطرح می شود این است که چگونه این گریه با صبر جمیل سازگار می شود؟
چیستی «صبر جمیل»
قبل از پاسخ به سؤال اصلی لازم است که «صبر جمیل» را معنی کنیم. بر اساس روایات صبر جمیل یعنی صبری که در آن شکایت به مردم نباشد: «عَنْ جَابِرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ يَرْحَمُكَ اللَّهُ مَا الصَّبْرُ الْجَمِيلُ؟ قَالَ: ذَلِكَ صَبْرٌ لَيْسَ فِيهِ شَكْوَى إِلَى النَّاسِ»(2)؛ (جابر گويد: به امام باقر(عليه السّلام) عرض كردم: صبر جميل چيست؟ فرمود: صبرى كه با آن شكايت به مردم نباشد).
شکوه و شکایت نکردن به دیگران و شكيبايى در برابر حوادث سخت و طوفان هاى سنگين نشانه شخصيت و وسعت روح آدمى است، آن چنان وسعتى كه حوادث بزرگ را در خود جاى مى دهد و لرزان نمى گردد. يك نسيم ملايم مى تواند آب استخر كوچكى را به حركت در آورد، اما اقيانوس هاى بزرگ همچون اقيانوس آرام، بزرگترين طوفان ها را هم در خود مى پذيرند، و آرامش آنها بر هم نمى خورد.
گاه انسان ظاهرا شكيبايى مى كند ولى چهره اين شكيبايى را با گفتن سخنان زننده كه نشانه ناسپاسى و عدم تحمل حادثه است، زشت و بد نما مى سازد. اما افراد با ايمان و قوى الاراده و پرظرفيت كسانى هستند كه در اين گونه حوادث هرگز پيمانه صبرشان لبريز نمى گردد و سخنى كه نشان دهنده ناسپاسى و كفران و بى تابى و جزع باشد بر زبان جارى نمى سازند. صبر آنها، «صبر زيبا» و «صبر جميل» است.
گریه همراه با حفظ وقار و صبر مذموم نیست
بعداز بیان معنای «صبر جمیل» می گوییم که گریه بر حوادث و مصیبت ها همیشه نشانه ناسپاسی نمی باشد و امکان دارد که این گریه در عین صبر و شکیبایی و شکر در مقابل تقدیر الهی، از روی احساس و عاطفه باشد و در آن کسی، سخنی که خدا را خشمگین می کند نیز به زبان نیاورد. لذا گریه حضرت یعقوب در فراق حضرت یوسف نیز به معنای ناسپاسی نیست؛ چرا که قلب مردان خدا كانون عواطف است، جاى تعجب نيست كه در فراق فرزند، اشك های شان همچون سيلاب جارى شود. اين يك امر عاطفى است، مهم آن است كه كنترل خويشتن را از دست ندهند يعنى سخن و حركتى بر خلاف رضاى خدا نگويند و نكنند.
از احاديث اسلامى استفاده مى شود كه اتفاقا همين ايراد را هنگامى كه پيامبر اكرم(صلی الله علیه وآله) بر مرگ فرزندش ابراهيم اشك مى ريخت، به او كردند كه شما ما را از گريه كردن نهى كردى اما خود شما اشك مى ريزيد؟
پيامبر(ص) در جواب فرمود: (چشم مى گريد و قلب اندوهناك مى شود ولى چيزى كه خدا را به خشم آورد نمى گويم)؛ «تَدْمَعُ الْعَيْنُ، وَ يَحْزَنُ الْقَلْبُ، وَ لَانَقُولُ مَا يُسْخِطُ الرَّب».(3) و در جاى ديگر مى خوانيم که آن حضرت فرمود: «لَيْسَ هَذَا بُكَاءً، إِنَّمَا هَذِهِ رَحْمَة»(4)؛ (اين گريه [بى تابى] نيست، اين رحمت [گريه عاطفى] است).
این سخن اشاره به اين نکته دارد كه در سينه انسان قلب است نه سنگ، و طبيعى است كه در برابر مسائل عاطفى واكنش نشان مى دهد و ساده ترين واكنش آن جريان اشك از چشم است، اين عيب نيست اين حسن است، عيب آن ست كه انسان سخنی بگويد كه خدا را به غضب آورد.(5)
گریه بر مظلومیت ولی خدا
برای شناخت بهتر معنای گریه یعقوب بر یوسف، باید این نکته را نیز مدنظر داشت که گاهی اشک و ناله بزرگان بخاطر مصیبت و بلایی که بر سر خودشان می آید نیست، بلکه بخاطر بلایی است که بر سر ولی خدا می آید. این که یک انسان بزرگ می بیند یکی از اولیاء خدا با آن همه مقام در درگاه الهی این طور مورد آزار و اذیت یک عده افراد جاهل واقع می شود ناراحت می شود و بخاطر مظلومیت او اشک می ریزد و این اشک ریختن نه تنها مذموم نیست بلکه نشانه ادب و احترام است.
در داستان فراق یعقوب از فرزندش نیز می بینیم که وقتی پیراهن یوسف به پدرش داده شد و یعقوب آن را به دست گرفت، متوجه کذب ادعای مرگ پسر محبوبش که از طرف سایر برادرانش بیان شده بود، گشت و فرمود: «كَيْفَ خَلَصَ إِلَيْهِ الذِّئْبُ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَخْرِقَهُ إِنَّ هَذَا الذِّئْبَ لَمَكْذُوبٌ عَلَيْهِ وَ إِنَّ ابْنِي لَمَظْلُوم»(6)؛ (چگونه گرگ مى تواند او را بدرد و پيراهنش پاره نشده باشد؟ اين گرگ دروغ است و فرزندم مظلوم است).
اينجا يعقوب بیان می دارد که فرزندم مظلوم است، وقتي مظلوميت را بيان مي كند نشان مي دهد بر مظلوم بايد گريه كرد. مثل گریه هایی که امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) بر جد غریبش امام حسین(ع) می کند و درباره این مصیبت و ندبه و اشک می فرمایند: «فَلَأَنْدُبَنَّكَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً، وَ لَأَبْكِيَنَّ عَلَيْكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً، حَسْرَةً عَلَيْكَ وَ تَأَسُّفاً عَلَى مَا دَهَاك»(7)؛ (هر صبح و شام بر شما اشك مى ريزم و به جاى اشك در مصيبت شما خون از ديده مى بارم و آه حسرت از دل پر درد بر اين ماجرا مى كشم). این گریه ها برای خود امام زمان(عج) نیست بلکه بخاطر آن مصیبت هایی است که بر سر یک ولی بزرگ الهی آمده است.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.