پاسخ اجمالی:
سرچشمه «لجاجت» امور زيادى مى تواند باشد؛ از جمله حُبّ ذات افراطى كه سبب پافشارى بر رأى و عقيده خود مى شود، و خودبزرگ بينى كه سبب مى شود نظر خود را از همه برتر ببيند. از سویی بُخل و حسادت كه او را از پذيرش نظر ديگران باز داشته و جهل و نادانى كه به انسان اجازه نمى دهد تمام جوانب مطلب را ببيند و تعصب شديد كه سبب پافشارى بر امور باطلى مى شود كه مورد تعصب اوست. هم چنين عدم شجاعت در بازگشت از نظرات باطل و پذيرفتن نظرات صحيح، از ديگر عوامل لجاجت به حساب مي آيد.
پاسخ تفصیلی:
«لجاجت» در اصل به معناى پافشارى، سرسختى و اصرار بر يك سخن يا يك كار است و معمولاً در امور باطل به كار مى رود، ولى به طور نادر در امورى كه جنبه مثبت دارد نيز اين واژه به كار رفته است، مانند حديث معروف يا برگرفته از حديث معروف «من قَرَعَ وَ لَجَّ وَلَج»؛ (كسى كه درى را بكوبد و اصرار ورزد و ايستادگى كند سرانجام در باز مى شود و وارد خواهد شد). قرآن مجيد نيز اين واژه را در مورد طغيان به كار برده، مى فرمايد: «لَلَجُّوا فِى طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ»(1)؛ (آنها در طغيانشان لجاجت مى ورزند و در اين وادى سرگردان مى مانند).
از جمله شواهدى كه دلالت مى كند لجاجت معمولاً بار منفى دارد حديث امام صادق(عليه السلام) است كه مى فرمايد: «سِتَّةٌ لَا تَكُونُ فِى الْمُؤْمِنِ الْعُسْرُ وَ النَّكَدُ وَ اللَّجاجَةُ وَ الْكَذِبُ وَ الْحَسَدُ وَ الْبَغْىُ»(2)؛ (شش چيز است كه در مؤمن وجود ندارد: ناتوانى و بخل و لجاجت و دروغ و حسد و ظلم و ستم بر ديگران).
سرچشمه لجاجت امور زيادى مى تواند باشد؛ از جمله حُبّ ذات افراطى كه سبب پافشارى بر رأى و عقيده خود مى شود و خودبزرگ بينى كه سبب مى شود نظر خود را از همه برتر ببيند و بُخل و حسادت كه او را از پذيرش نظر ديگران باز مى دارد و جهل و نادانى كه به انسان اجازه نمى دهد تمام جوانب مطلب را ببيند و تعصب شديد كه سبب پافشارى بر امور باطلى مى شود كه مورد تعصب اوست و دفاع بى دليل از قوم و قبيله و خانواده و بستگان كه سبب مى شود بر اعتقادات آنها پافشارى كند و امورى از اين قبيل.
يكى ديگر از عوامل اصلى لجاجت، عدم شجاعت در بازگشت از نظرات باطل و پذيرفتن نظرات صحيح است، شجاعتى كه متأسفانه در بسيارى از افراد وجود ندارد و همين امر گاه سبب مى شود عمرى در مسير باطل بمانند و به پرتگاه ها كشيده شود. تاريخ صحنه هاى زيادى از بدبختى هايى كه باعث آن افراد لجوج بودند به خاطر دارد.
قرآن مجيد در سوره «ملك» بعد از آنكه آيات روشنى را از خداوند ذكر مى كند به انحراف كافران اشاره كرده مى فرمايد: «بَلْ لَّجُّوا فِى عُتُوّ وَ نُفُورٍ»(3)؛ (آنها در سركشى و فرار از حقيقت لجاجت مى ورزند). همچنین در سوره «نوح» درباره خودپرستان زمان حضرت نوح(عليه السلام) مى خوانيم: آنها به قدرى لجوج بودند كه براى نشنيدن كلام نوح(عليه السلام) انگشت ها را در گوش مى گذاردند و جامه به خود مى پيچيدند تا سخنان بيدارگر نوح را نشنوند:. «وَ إِنِّى كُلَّمَا دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِى آذَانِهِمْ وَ اسْتَغْشَوْا ثِيَابَهُمْ وَ أَصَرُّوا وَ اسْتَكْبَرُوا اسْتِكْبَاراً»(4)؛ (و من هر زمان آنها را دعوت كردم كه ايمان بياورند تا تو آنها را بيامرزى، انگشتان خويش را در گوش هايشان قرار داده و لباس هايشان را بر خود پيچيدند، و در مخالفت اصرار ورزيدند و بشدّت استكبار كردند).(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.