پاسخ اجمالی:
1. «دعا» انسان را به سراغ شناخت و عشق معبود مى فرستد، تا پيوند ناگسستنى با او بر قرار سازد و از خوان رحمتش، توشه برگيرد. 2. دعا «دعاكننده» را به سراغ تحصيل شرايط اجابت دعا مى فرستد كه نخستين آنها توبه از گناه است. 3. «دعا» انسان را به تلاش، جهت بر طرف ساختن موانع استجابت وامى دارد كه ساده ترين آنها پاك و حلال بودن مأكول و ملبوس و پرهيز از اموال حرام و سعى براى اداى حقوق ديگران است. 4. محتواى بسيار عميق و تكان دهنده دعاهاى معروف پيشوايان بزرگ اهل بيت، آنچنان حساب شده است كه هر جمله اى از آن، درس آموزنده مهمّى است.
پاسخ تفصیلی:
«دعا» از يك سو: انسان را به سراغ «معرفة اللّه» و شناخت و عشق معبود مى فرستد تا از طريق توسّل به اسماء و صفات حسنايش، بر سر سفره رحمتش بنشيند، پيوند ناگسستنى با او بر قرار سازد و از اين خوان رحمت، توشه برگيرد.
از سوى ديگر: «دعاكننده» را به سراغ تحصيل شرايط اجابت دعا مى فرستد كه نخستين آنها توبه از گناه و پاكسازى درون و برون از آلودگى به معاصى است.
و از سوى سوم: «دعا» انسان را به تلاش، جهت بر طرف ساختن موانع استجابت وامى دارد كه ساده ترين آنها پاك و حلال بودن مأكول و ملبوس و پرهيز از اموال حرام و سعى و كوشش براى اداى حقوق ديگران و ترك گناهانى همچون غيبت و تهمت و شراب و قطع رحم است كه از موانع مهمّ اجابت دعا شمرده شده است.
به همين دليل مى توان گفت: آنچه از ناحيه خود «دعا»، به انسان مى رسد، بسيار فراتر و فزونتر از چيزى است كه در صورت اجابت «دعا» عايد انسان مى گردد.
افزون بر همه اينها، محتواى بسيار عميق و تكان دهنده دعاهاى معروف پيشوايان بزرگ، آنچنان حساب شده است كه هر جمله اى از آن، درس آموزنده مهمّى است و سالكان طريق را بهترين ره توشه است.
فى المثل هنگامى كه در دعاهاى روزهاى هفته (دعاى روز يكشنبه) مى خوانيم: «وَاجْعَلْ غَدى وَ ما بَعْدَهُ افْضَلَ مِنْ ساعَتى؛[1] و فردا و روزهاى بعد از آن را، بهتر از اين ساعت»، اين پيام مهمّ الهى را به گوش جان مى شنويم: مراقب باش! هر روز، بلكه هر ساعت كه از عمر تو مى گذرد، بايد گام، يا گامهايى به جلو بردارى و قلّه تازه اى از قلّه هاى افتخار را فتح كنى! در غير اين صورت، نمى توانى بر عمرت نام زندگى بگذارى، بلكه جان كندن تدريجى است كه عمر حسابش مى كنى!
يا هنگامى كه در دعاى «كميل» به اين جمله پرمعنا مى رسيم: «اللهُمَّ اغْفِرْ لىَ الذُّنُوبَ الَّتى تَحْبِسُ الدُّعآءَ؛[2] خدايا گناهانى را كه از [برآورده شدن] دعا جلوگيرى مى كند، بر من ببخش»، مى فهميم كه ما حجاب خود و حجاب اجابت دعاهاى خود هستيم و مشكلات را بايد در درون خود جستجو كنيم، نه بيرون و اين «خود آلوده» را بايد از ميان برداشت!
يا هنگامى كه در دعاى «صباح» به اين جمله مى رسيم: «فَاجْعَلِ اللهُمَ صَباحى هذا نازلًا عَلَىَّ بِضِيآءِ الْهُدى، وَ بِالسَّلامَةِ فِى الدّينِ وَ الدُّنْيا، وَ مَسآئى جُنَّةً مِنْ كَيْدِ الْعِدى، وَ وِقايَهً مِنْ مُرْدِياتِ الْهَوى؛[3] خدايا صبح امروزم را چنين مقدّر كن كه نور هدايت همراه با سلامتى دين و دنيا بر من فرود آيد، و شبم را سپرى در مقابل مكر دشمنان و پناهگاهى در مقابل هواهاى نفس قرار ده»، به ما چنين پيام مى دهد كه روز را بايد با نور هدايت آغاز كنيم، سپس آن را با هشيارى در برابر دشمنان برون و درون، به پايان بريم و اين پيروزى جز با نور هدايت الهى ممكن نيست!
يا هنگامى كه در دعاى «عرفه» مى خوانيم: «اللَّهُمَّ اجْعَلْ غِناىَ فى نَفْسى؛[4] خداوندا! بى نيازى مرا در درون جانم قرار ده!»، الهام مى گيريم كه بى نيازى چيزى نيست كه در بيرون، از طريق جمع ثروت فراوان و كاخ هاى رفيع و مقامات منيع، فراهم گردد. بى نيازى و غنا را بايد در درون جان جست، كه تا جان آدمى سيراب و بى نياز نگردد، اگر تمام جهان را به او دهند، باز هم تشنه است و همچون مبتلايان به بيمارى استسقا، پيوسته در طلب آب است. امّا اگر روح او با معرفت الهى، سيراب گردد در نظرش «جهان و هر چه در آن است، سهل و مختصر است»!
يا هنگامى كه در دعاى «ندبه» مى خوانيم: «وَاجْعَلْ صَلاتَنا بِهِ مَقْبُولَةً، وَ ذُنُوبَنا بِهِ مَغْفُورَةً، وَ دُعآئَنا بِهِ مُسْتَجاباً، وَاجْعَلْ ارْزاقَنا بِهِ مَبْسُوطَةً، وَ هُمُومَنا بِهِ مَكْفِيَّةً، وَ حَوآئِجَنا بِهِ مَقْضِيَّةً؛[5] و به بركت وجود او (ولی خدا) نمازهاى ما را بپذير و گناهان ما را بيامرز، و دعاهاى ما را مستجاب گردان و روزى ما را گسترده فرما و غم و اندوه ما را برطرف ساز و حاجت هاى ما را برآور»، مى فهميم كه بدون درك حقيقت ولايت، تمام درها به روى ما بسته است، قبول نماز ما، آمرزش گناه ما، اجابت دعاى ما، گسترش روزى ما و برطرف شدن سايه شوم اندوه ها، در پرتو نور ولايت حاصل مى گردد. چه حقيقت بزرگى؟!
... و هزاران نكته ديگر. [6]
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.