پاسخ اجمالی:
امام علی(ع) در خطبه ای پرده از اسرار طلحه و زبیر برداشته و می فرماید: «هر يك از آن دو اميدوار است كه حكومت به دست او بيفتد و آن را به سوى خود بكشد، نه به سوى رفيقش، آنها، نه به رشته اى از رشته هاى محكم الهى چنگ زده و نه به وسيله اى به او نزديك شده اند؛ بلكه هر يك، بارِ كينه رفيقش را بر دوش مى كشد. به خدا سوگند! اگر اين دو به آنچه مى خواهند برسند و حكومت را در دست گيرند اين يكى، جان ديگرى را مى گيرد و آن ديگر مى خواهد اين را از ميان بردارد».
پاسخ تفصیلی:
امام علی(عليه السلام) در بخشی از خطبه 148 نهج البلاغه درباره «طلحه و زبير» سخن مى گويد، و پرده از اسرار درون آن دو برداشته و مى فرمايد: گرچه اينها ظاهراً متّحد شده اند ولى اين موقّتى و مقطعى است و هر يك از آنها، اگر به قدرت رسد ديگرى را از پاى درمى آورد.
امام(علیه السلام) در اين خطبه، اين حقيقت را براى مردم فاش مى كند كه «طلحه و زبير» ـ آتش افروزان جنگ «جمل» ـ انگيزه الهى ندارند، و جز دنياطلبى و رسيدن به حكومت و قدرت، چيزى در سر نمى پرورانند و به همين دليل اگر آنها به پيروزى رسند، هر يك كوشش مى كند، ديگرى را از ميان بردارد، تا به تنهايى حكومت كند، مى فرمايد: (هر يك از آن دو طلحه و زبير اميدوار است كه حكومت به دست او بيفتد و آن را به سوى خود مى كشد، نه به سوى رفيقش)؛ «كُلُّ وَاحِد مِنْهُما يَرجُو الاَمْرَ لَهُ، وَ يَعْطِفُهُ عَلَيْهِ دُونَ صَاحِبِهِ».
سپس به ذكر دليل آن پرداخته، و مى فرماید: (آنها، نه به رشته اى از رشته هاى محكم الهى چنگ زده اند و نه به وسيله اى به او نزديك شده اند، بلكه هر يك بار كينه رفيقش را بر دوش مى كشد، و به زودى پرده از روى آن برداشته خواهد شد!)؛ «لَا يَمُتَّانِ(1)إلَى اللهِ بِحَبْلٍ، وَ لَا يَمُدَّانِ إلَيْهِ بِسَبَبٍ، كُلُّ وَاحِد مِنْهُمَا حَامِلُ ضَبٍّ(2)لِصَاحِبِهِ، وَ عَمَّا قَلِيلٍ يُكْشَفُ قِنَاعُهُ بِهِ».
«ضب» در اصل به معنى سوسمار است، و عرب معتقد است: اين حيوان، علاوه بر حماقت، بسيار بى عاطفه است تا آن جا كه فرزندان خود را مى خورد، و به همين دليل ضرب المثلى است در بى عاطفه بودن. امام(عليه السلام) در جمله بالا «حَامِلُ ضَبٍّ لِصَاحِبِهِ»، از اين ضرب المثل استفاده کرده و مى فرماید: «گويى هر كدام از اين دو، سوسمارى را براى ديگرى به ارمغان مى برد» و اين تعبير بسيار لطيفى از كينه و عداوت پنهانى آن دو نسبت به يكديگر است.
در ادامه اين سخن مطلب را بى پرده تر بيان كرده، مى فرماید: (به خدا سوگند! اگر اين دو به آنچه مى خواهند برسند و حكومت را در دست گيرند اين يكى جان ديگرى را مى گيرد و آن ديگر مى خواهد اين را از ميان بردارد)؛ «وَ اللهِ لَئِنْ أَصَابُوا الَّذِي يُرِيدُونَ لَيَنْتَزِعَنَّ هذَا نَفْسَ هذَا، وَ لَيَأْتِيَنَّ هذَا عَلَى هذَا».
جالب اين كه آنچه را امام(عليه السلام) در جمله بالا درباره «طلحه و زبير» بيان فرموده، در مورد تمام كسانى كه براى رسيدن به حكومت، دست به دست هم مى دهند و ائتلاف مى كنند، ولى انگيزه الهى ندارند، صادق است. آنها تا زمانى با هم متّحدند و مؤتلف، كه به پيروزى نرسيدند؛ به مجرّد اين كه پيروز شوند، هر كدام سعى در نابود كردن ديگرى و به دست گرفتن قدرت بلامنازع دارد، شواهد اين معنا در طول تاريخ بشر در هر زمان و هر مكان ديده مى شود، در حالى كه اگر انگيزه ها الهى باشد، [هر كدام براي ديگري حاضر مي شود جان خود را هم بدهد.]
«ابن ابى الحديد» از مورخان نقل مى كند كه: «آن دو قبل از وقوع جنگ جمل، در مسأله امام جماعت لشكر، با هم اختلاف كردند و هنگامى كه كار اختلاف بالا گرفت عايشه براى خاموش كردن آن دو، دستور داد فرزند طلحه به نام محمّد يك روز امامت جماعت را بر عهده بگيرد و فرزند زبير به نام عبدالله روز ديگر، تا جنگ پايان يابد».(3)
از سوى ديگر طلحه از عايشه تقاضا كرد به مردم بگويد: بر او به عنوان اميرالمؤمنين سلام بگويند، زبير نيز چنين تقاضايى را داشت، عايشه به ناچار سفارش كرد به هر دو به عنوان امير سلام كنند.
و نيز در مسأله فرماندهى لشكر، با يكديگر اختلاف كردند، طلحه اصرار داشت او فرمانده لشكر باشد، و «زبير» خود را شايسته فرماندهى لشكر مى دانست.(4)
اينها همه شاهد گويايى است كه امام(عليه السلام) در اين خطبه پيش بينى نموده و مى فرمايد: «هر كدام از آنها فرصتى پيدا كند، ديگرى را از ميان بر مى دارد چرا كه انگيزه الهى ندارند و انگيزه هاى نفسانى، هميشه به انحصار طلبى منتهى مى شود».(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.