خداوند «جمیل»؟!

منظور از صفت «جمیل» در مورد خداوند چیست؟ مگر خداوند چهره دارد که زیبا باشد؟

زیبایی مفهومی است که از «کمال» ناشی از انسجام و پیوستگی و نظم اجزای یک شیء ناشی می شود و اگرچه اغلب به پدیده های مادی و جسمانی منتسب می گردد، امّا پدیده های غیرمادی مثل رفتارهای اخلاقی، احساسات انسانی و درک ادبی و شاعرانه نیز می تواند متصف به آن گردد. از آنجا که خداوند وجودی دارای تمام کمالات است، لاجرم قابل اتصاف به اوصافی چون «زیبا» و «جمیل» نیز هست و اگر گفته شود خداوند «زيبا» است، منظور زيبايى جسمى نيست بلكه منظور كمال واقعى است؛ زيرا خداوند وجودى است كه تمام كمالاتى را كه به تصور ما بيايد يا نيايد داراست. پس منظور از «زیبایی» برای خدا، چیزی جز «کمال واقعی» او نیست. همچنین خداوند متعال از این جهت که خالق حقیقی همه زیبایی های موجود در عوالم مادی و غیرمادی است، واجد بالاترین مراتب جمال نیز هست.

رد «برهان نظم» توسط «هیوم»!

آیا صحیح است که «هیوم» توانسته «برهان نظم» را ابطال کند؟!

هیوم بر این باور است که «برهان نظم» ماهیّت «تجربی» دارد و ما پدید آمدن کلیّت جهان و ویژگی های آن را تجربه نکرده ایم تا بتوانیم بگوییم که در ورای آن ها سازنده ای دانا و توانا وجود دارد.
نقد: نياز نظم به ناظم، حكم عقل است و برای پی بردن به دانش و توانایی سازنده یک پدیده، نیاز به تجربه پدیده های مشابه نیست.
هیوم می گوید: ماده ممکن است در ذات خود دارای منبع یا منشاء نظم باشد.
نقد: اثر ذاتی ماده منجر به نظم در کلیّت یک پدیده نمی گردد.
هیوم می گوید: با برهان نظم نمی توان نظام موجود را «نظام اكمل» و خالق آن را بی نقص دانست. برهان نظم مستلزم «توحید» نیست. حوادث ناخوشايند طبیعت(شرور) با نظم جهان سازگاری ندارد. استدلال «تمثیلی» نظم مستلزم و منتج به «محدودیّت» و «انسان وارگی» خدا می گردد.
نقد: این اشکالات از آنجا ناشی می شود که هیوم از حدود کاربرد «برهان نظم» غافل است. او پنداشته همه مسائل الهیات را از یک برهان استنناج می کنند و آن «برهان نظم» است.

«جمال و زیبایی» يكي از اسباب «تکبّر»

چگونه «جمال و زیبایی» به عنوان يكي از اسباب «تكبّر» به حساب مي آيد؟

یکی از اسباب «تکبّر»، «جمال و زیبایی» است. این صفت رذیله بيشتر در برخی از افراد خصوصاً افراد زیبارو و زنان و کسانی که تمایل دارند زیبایی خود را به رخ دیگران بکشند نمود پیدا می کند و باعث مي شود كه دیگران و به ویژه کسانی را که در اندام خود دارای عیب و نقص هستند، مورد تحقیر قرار دهند.

درجات و مراتب «توکّل»

از ديدگاه بزرگان اخلاق، «توکّل» دارای چه مراتب و درجاتي است؟

درجات «توکل» از دیدگاه بزرگان اخلاق عبارتند از اينكه نخست اعتماد انسان نسبت به خداوند مانند كسى باشد كه وكيل دلسوزى دارد بى آنكه اصالت و استقلال خود را فراموش كرده باشد. دوّم اينكه حال او در وابستگى به لطف پروردگار مانند حال كودك نسبت به مادر باشد، در اين حالت انسان غرق عنايات حق است و جز او كسى را نمى ‏بيند. مرحله سوّم كه از اين هم بالاتر است اين است كه در برابر خدا هيچ گونه اراده‏ اى از خود نداشته باشد هر چه او بخواهد همان مطلوب اوست و هر چه او نخواهد مورد بى اعتنايى او باشد.

نکوهش دعوت کنندگان به «بخل» از سوي قرآن

خداوند در مورد کسانی که دیگران را به «بخل» دعوت می کنند چه می فرماید؟

خداوند بخيلانى را كه نه تنها خود بخيلند، بلكه ديگران را نيز به «بُخل» دعوت مى كنند، مورد نكوهش قرار داده است؛ زيرا آنها به عنوان مصداق روشنى از «مختال فخور» مى باشند و در چندين آيه از قرآن تصريح شده است كه خداوند «مختال فخور» را دوست ندارد.

رابطه جمال و عقل در کلام علی(ع)!؟

آیا این روایت امام علی(علیه السلام) که فرموده اند: «عقول زنان در جمالشان و جمال مردان در عقولشان است» شخصیت و کرامت زنان را زیر سوال می برد؟

در برخی از روایات آمده که امام علی(ع) عقل زن را در جمال او دانسته و می فرماید: «عقول زنان در جمالشان و جمال مردان در عقولشان است». اما برخی اشکال کرده اند که این حدیث با کرامت زن سازگاری ندارد. در پاسخ به این اشکال می توان گفت: 1- این روایت یک امر تعریفی است، و نه یک امر دستوری. 2- مقصود از عقل در این روایت، عقل نظری است نه عقلی که بواسطه آن خداوند عبادت می شود.

حدیث تشبیه به روایت امام حسین(ع)

امام حسین(علیه السلام) حدیث تشبیه را چگونه روایت کرده اند؟

امام حسین(ع) فرمود: «رسول(ص) بین اصحاب به على(ع) نظر افکند و فرمود: هر کس مى خواهد جمال یوسف و سخاوت ابراهیم و سرور و شادمانى سلیمان و نیرومندى داوود را ببیند به این شخص نگاه کند».

حدیث تشبیه به روایت امام سجّاد(ع)

امام زین العابدین(علیه السلام) حدیث تشبیه را چگونه روایت کرده اند؟

ابو حمزه ثمالى از سجاد(ع) نقل کرده، رسول الله(ص) بین اصحاب به على(ع) نظر افکند و فرمود: «هر کس مى خواهد جمال یوسف و سخاوت ابراهیم و سرور و شادمانى سلیمان و نیرومندى داوود را ببیند به این شخص نگاه کند».

جایگاه «اخلاق» در مکتب خداپرستان

«اخلاق» در مکتب خداپرستان از چه جایگاهی برخوردار است؟

اساس اين مكتب اخلاقى، ايمان به خداوندى است كه كمال مطلق و مطلق كمال است و فرمان او بر تمام جهان هستى جارى و سارى است و كمال انسانها در اين است كه پرتوى از صفات جمال و جلال او را در خود منعكس كنند و به ذات پاكش نزديك و نزديكتر شوند.
 

مراتب ذکر

علمای اخلاق چه مراحلی برای ذکر بیان کرده اند؟

بزرگان اخلاق براى ذكر، مراتب و مراحلى ذكر كرده اند: نخستين مرحله: ذكر لفظى است كه انسان نام خدا و اوصاف جلال و جمال او و اسماء حُسنايش را بر زبان جارى كند، بى آن كه توجّهى به مفاهيم و محتواى آن داشته باشد. مرحله دوم: ذكر معنوى است، و آن اين است كه انسان در حالى كه مشغول ذكر لفظى است به معانى آن نيز توجّه كند. مرحله سوم: ذكر قلبى است، و ذكر قلبى آن است كه توجّه به پروردگار، نخست از دل بجوشد، و سپس بر زبان جارى گردد.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال ابي عبدالله (عليه السلام)

مَنْ مَاتَ فِي طَرِيقِ مَکَّةَ ذَاهِباً أَوْ جَائِياً أَمِنَ مِنَ الْفَزَعِ الاَْکْبَرِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ.

کسى که در راه رفتن يا بازگشتن از مکه بدرود حيات گويد، از ترس و هراس روز قيامت ايمن گردد.

تهذيب الاحکام: 5/23/68