پاسخ اجمالی:
مصونیت امام زمان(عج) از خطر گزندهای دشمنان و ستمکاران فقط یکی از دلایل غیبت حضرت شان است، اما این غیبت حکمت های دیگری نیز دارد که مهم ترین آنها آمادگی روانی و اجتماعی و فرهنگی جامعه بشری برای ظهور و برپایی حکومت عدل جهانی است. یعنی احساس یأس از تمامی مکاتب انسانی و غیروحیانی و احساس نیاز به نوع دیگری از حکومت. به عبارت دیگر یکی از حکمت های غیبت مهدی موعود(عج) ذخیره یک حجت الهی برای تحقق یافتن تام و کامل اراده خداوند در سراسر جهان است. آنچه برای تحقق این امر لازم است آمادگی در سطح وسیع و جهانی است نه در حد حکومت محلی و محدود شیعه. حضرت مهدی(عج) قرار است اسلام را فراگیر و عدل را در سراسر جهان حاکم کند.
پاسخ تفصیلی:
حفظ جان، یکی از حکمت های غیبت
مصون ماندن امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) از خطرات و گزندهای احتمالی دشمنان و ستمگران، یکی از مهم ترین دلایل و حکمت های غیبت آن حضرت است و حتی برخی از محققین و دانشمندان آن را مهم ترین راز غیبت آن حضرت دانسته اند.(1) اگر ایشان شناخته مى شد هرگز از گزند نيروهاى اهريمنى كه در هر عصر و زمانى تعدادشان كم نيست مصون و محفوظ نمى ماند. تاريخ اين مطلب را درباره تمام امامان و پيشوايان گذشته به روشنى ثابت كرده است. فقط تفاوتی بین ایشان و دیگر ائمه معصومین(علیهم السلام) وجود دارد؛ اگر آفتاب عمر امامى از پيشينيان به وسيله اهريمنان بدخواه غروب مى كرد امام و پيشواى ديگرى جاى او را مى گرفت در صورتى كه اين موضوع درباره حضرت مهدى(عج) چنين نيست. ایشان آخرين حجت خداست و بايد برنامه نجات بخش الهی به دست او اجرا گردد؛ در اين صورت ناچار بايد به طور ناشناس زندگى كند تا روزى كه مأموريت اجراى اين برنامه به او محوّل گردد.(2)
امام رضا(علیه السلام) در حدیثی و در پاسخ به چرایی غیبت حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه) می فرماید: «لِئَلَّا يَكُونَ فِي عُنُقِهِ لِأَحَدٍ بَيْعَةٌ إِذَا قَامَ بِالسَّيْفِ»(3)؛ ([این غیبت برای آن است که] هنگامی که با شمشیر قیام می کند، بیعتی از هیچ کس بر گردنش نباشد[و هیچ حاکم ستمگری تسلطی بر او نخواهد داشت]). این حدیث صراحتا نشان می دهد پیش از ظهور امام شرایط به گونه ای است که ایشان نمی توانند بدون اینکه تحت تسلط ستمگری باشند، حیات اجتماعی فعال و آزادانه ای در راستای اهداف و مأموریت های الهی شان داشته باشند.
آزمایش بندگان و حفظ مؤمنان
غیر از آنچه گفته شد حکمت های دیگری نیز به عنوان دلایل غیبت حضرت مهدی(عج الله تعالی فرجه) از سوی معصومین(علیهم السلام) بیان شده اند. یکی از این حکمت ها آن چنان که از حدیثی از امام کاظم(علیه السلام) نقل شده، امتحان و آزمایش بندگان است: «أَمَا وَ اللَّهِ لَا يَكُونُ الَّذِي تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ حَتَّى تُمَيَّزُوا وَ تُمَحَّصُوا وَ حَتَّى لَا يَبْقَى مِنْكُمْ إِلَّا الْأَنْدَر»(4)؛ (به خدا آنچه که چشم به راهش هستید پدید نمی آید تا اینکه آزمایش و گرفتار شوید و نماند از شما جز آگاه ترین تان).
دیگر حکمت نقل شده در احادیث حفظ اولادِ مؤمنِ افرادِ کافر است. یعنی زمان ظهور آن حضرت آن قدر به تأخیر می افتد تا همه افرادی مؤمنی که قرار بود از نطفه های کفار به دنیا بیایند، متولد شوند و حجتی بر خداوند نداشته باشند که چرا به دنیا نیامدند و از زمره انسان های صالح نگشتند. روایتی از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که به این موضوع اشاره دارد. در این رروایت می خوانیم که راوی از امام می پرسد چرا امام علی(علیه السلام) از همان ابتدا با مخالفان خود به نبرد نپرداخت؟ حضرت در پاسخ فرمود: «لِآيَةٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ:لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذاباً أَلِيماً(5)»؛ (به دلیل این آیه از قرآن: اگر [کافر و مؤمن] از هم متمایز می شدند، قطعا کافران را به عذاب دردناکی معذب می کردیم). بعد از آن روای دوباره از امام پرسید: مقصود از تمایز آنان در این آیه چیست؟ امام در پاسخ فرمود: «وَدَائِعُ مُؤْمِنُونَ فِي أَصْلَابِ قَوْمٍ كَافِرِينَ فَكَذَلِكَ الْقَائِمُ ع لَنْ يَظْهَرَ أَبَداً حَتَّى تَخْرُجَ وَدَائِعُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِذَا خَرَجَتْ ظَهَرَ عَلَى مَنْ ظَهَرَ مِنْ أَعْدَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ جَلَالُهُ فَقَتَلَهُمْ»(6)؛ (مومنانی که در صلب کافران به امانت نهاده شده اند. قائم (علیه السلام) نیز ظهور نمی کند تا این که امانتهای خدا خارج شوند. پس وقتی آنها خارج شدند دشمنان خدا را می کشد و بر آنها پیروز می گردد).
آماده شدن بسترهای مختلف ظهور
حکمت غیبت حضرت ولیعصر(عجل الله تعالی فرجه) منحصر در موارد فوق نمی شود و در این بین موضوع بسیار مهم لزوم «آمادگی» جهان و انسان ها برای ظهور آن حضرت می باشد. پیش از تشریح این موضوع، مقدمه ای را عرض می کنیم.
برنامه حضرت مهدى(عجل الله تعالی فرجه) با برنامه پيامبران و ساير پيشوايان تفاوتی كلى دارد و آن اين است كه برنامه وى قانون گذارى نيست بلكه يک برنامه به تمام معنا اجرايى در تمام جهان است به اين معنا كه او مأموريت دارد تمام اصول تعليمات اسلام را در جهان پياده كند و اصول عدالت و داد و حق و حقيقت را در ميان همه افراد بشر بسط و گسترش دهد. درست است كه پيامبران و امامان نيز قسمت هايى از اين برنامه را اجرا كرده اند ولى بر اثر نبودن آمادگى در بسيارى از مردم جهان اين موضوع جنبه جهانى و عمومى به خود نگرفت و پس از نفوذ در شعاع معينى از جامعه هاى انسانى متوقف ماند. روشن است كه پياده شدن چنين برنامه انقلابى جهانى كه به وسيله آن اصول عدالت و دادگرى و حق و حقيقت در ميان همه مردم جهان گسترش يابد، شرايط مقدماتى لازم دارد.
شرايط و امكاناتی که جز با مرور زمان و تكامل همه جانبه اجتماع ممكن نيست؛ برخی از آن شرایط عبارت اند از:
الف). آمادگى روحى
در درجه نخست بايد مردم جهان براى اجراى اين اصول، تشنه و آماده گردند و تا در مردم جهان تقاضايى نباشد «عرضه» هر نوع برنامه مادى و معنوى مؤثر نخواهد بود. قانون عرضه و تقاضا نه تنها در نظام زندگى اقتصادى حكم فرماست و تا تقاضايى از مردم نسبت به كالايى نباشد عرضه آن كالا كم اثر خواهد بود، بلكه عين اين نظام در عرضه برنامه هاى معنوى و اصول اخلاقى و مكتب هاى سياسى و انقلابى نيز حكم فرما است و تا در اعماق دل مردم براى اين نوع امور تقاضا و درخواستى نباشد عرضه آن با شكست رو به رو شده و كارى از پيش نخواهد رفت. البته گذشته زمان و شكست قوانين مادى و پديد آمدن بن بستهاى جهانى و كشيده شدن بشريت بر لبه پرتگاه جنگ، مردم جهان را خسته خواهد كرد و آنان را به اين حقيقت واقف خواهد ساخت كه اصول قوانين مادى و سازمان هاى بين المللى، نه تنها نمى توانند مشكلات زندگى را حل كنند و عدالت را در جهان حكم فرما سازند بلكه همين خستگى و يأس، مردم دنيا را براى پذيرش انقلابی بنيادى مهيا و آماده مى سازد.(7)
به عبارت دیگر مردم جهان بايد از ظلم و ستم و نظامات موجود خسته شوند و تلخى اين زندگى مادّى و يك بعدى را احساس كنند و حتّى از اين كه ادامه اين راه يك بعدى ممكن است در آينده مشكلات كنونى را حل كند مأيوس گردند. مردم جهان بايد بفهمند آنچه در قرن 18 و 19 ميلادى درباره آينده درخشان تمدّن بشرى در پرتو پيشرفت هاى ماشينى به آنها نويد داده مى شد در واقع درِ باغ سبزى بيش نبود و يا همچون سرابى در يك بيابان سوزان در برابر ديدگان مسافران تشنه كام.
نه تنها صلح و رفاه و امنيّت مردم جهان تأمين نشد بلكه دامنه مناقشات و ناامني هاى مادّى و معنوى گسترش يافت. نه تنها وضع قوانين به ظاهر جالب، ظلم و تبعيض و استعمار و شكاف هاى عظيم طبقاتى را از جهان برنچيد بلكه مفاسد پيشين، در مقياس هاى عظيم تر و اشكال خطرناك تر بروز كرد. پى بردن به عمق وضع خطرناك كنونى، نخست حالت تفكّر، سپس ترديد و سرانجام يأس از وضع موجود جهان و آمادگى براى يك انقلاب همه جانبه بر اساس ارزش هاى جديد به وجود مى آورد. اين چيزى است كه تا حاصل نگردد رسيدن به چنان مرحله اى ممكن نيست. درست همانند دمل چركينى كه تا نضج نگيرد لحظه نیشتر زدن آن فرا نخواهد رسيد.(8)
امام صادق(علیه السلام) در بیانی می فرماید: «مَا يَكُونُ هَذَا الْأَمْرُ حَتَّى لَا يَبْقَى صِنْفٌ مِنَ النَّاسِ إِلَّا قَدْ وُلُّوا عَلَى النَّاسِ حَتَّى لَا يَقُولَ قَائِلٌ إِنَّا لَوْ وُلِّينَا لَعَدَلْنَا ثُمَّ يَقُومُ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ وَ الْعَدْلِ»(9)؛ (تا همه اصناف مردم به حکومت نرسند صاحب الامر قیام نمی کند برای اینکه وقتی حکومتش را تشکیل داد کسی نگوید: اگر ما هم به حکومت می رسیدیم با عدالت رفتار می کردیم). طبق این حدیث، ناامیدی مردم از حاکمیت عدالت جهانی به وسیله مکاتب غیروحیانی باید به اقناع عمومی همه جهانیان برسد تا زمان ظهور حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه) فرا برسد. مى دانيم كه اين موضوع نياز به گذشت زمان دارد تا تجربه هاى تلخ زندگى ثابت كند كه تمام نظامات مادى و سازمان هاى بشرى در اجراى اصول عدالت و احقاق حق و برقرارى امنيت و آرامش، عاجز و ناتوان اند و سرانجام بر اثر يأس و نوميدى، اين تقاضا در مردم گيتى براى تحقق چنان آرمان الهى ای پديد آيد و زمينه براى عرضه انقلابی جهانى به وسيله مردی الهى و آسمانى از هر نظر مساعد گردد.(10)
ب). تكامل علوم و فرهنگ هاى انسانى
براى برقرار ساختن حكومتی جهانى بر اساس عدل و داد، نياز فراوانى به پيشرفت علوم و دانش ها و فرهنگ هاى اجتماعى و مردمى وجود دارد كه آن نيز بدون پيشرفت فكرى و گذشت زمان ممكن و ميسر نمى گردد. برقرارى حكومتی جهانى كه در سراسر جهان، عدل و داد و قانون حكومت كند و همه مردم جهان از كليه مزاياى فردى و اجتماعى اسلام بهره مند گردند بدون وجود يک فرهنگ پيشرفته در كليه شؤون بشرى امكان پذير نيست و هرگز بدون يک فرهنگ كامل، جامه عمل به خود نمى پوشد.(11)
سطح افكار مردم جهان باید آن چنان بالا رود كه بدانند مثلا مسأله «نژاد» يا «مناطق مختلف جغرافيایى» مسئله قابل توجّهى در زندگى بشر نيست. تفاوت رنگ ها و زبان ها و سرزمين ها نمى توانند نوع بشر را از هم جدا سازد. تعصّب هاى قبيله اى و گروهى بايد براى هميشه بميرد. فكر مسخره آميز «نژاد برتر» را بايد به دور افكند و مرزهاى ساختگى با سيم هاى خاردار و ديوارهايى همچون ديوار باستانى چين نمى تواند انسانها را از هم دور سازد. بلكه همان گونه كه نور آفتاب و نسيم هاى روح بخش و ابرهاى باران زا و ساير مواهب و نيروهاى جهان طبيعت به اين مرزها ابدا توجّهى ندارند و همه روى كره زمين را دور مى زنند و دنيا را عملا يك كشور مى دانند ما انسانها نيز به همين مرحله از رشد فكرى برسيم. اگر خوب دقّت كنيم مى بينيم اين طرز تفكّر در ميان آگاهان و روشنفكران جهان در حال تكوين و تكامل است و روز به روز بر تعداد كسانى كه به مسأله «جهان وطنى» مى انديشند افزوده مى شود.(12)
ج). پرورش نيروى انسانى
پيشبرد اهداف انقلابی قیام حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه) و پى ريزى چنان انقلابى به نيروىی فعال و سازنده انسانى نياز دارد كه در واقع ارتش انقلاب جهانى را تشكيل مى دهد و تشكيل چنين ارتشى و به وجود آمدن چنين افراد پاک باخته و فداكارى كه در راه هدف و حقيقت از همه چيز بگذرند نياز به گذشت زمان دارد. پیش از این گفتیم که در برخی روایات، فلسفه غیبت آن حضرت، امتحان شدن مردم معرفی شده است. حال می گوییم شاید بتوان آن روایات را ناظر به همین موضوع «پرورش نیروی انسانی» نیز دانست. زيرا امتحان و آزمايش در منطق اسلام نه به معنای آزمون هاى معمولى و كشف امور پنهانى بلکه به معنای پرورش روحيات پاک و پديد آوردن حداكثر ورزيدگى در افراد است.(13)
د). آمادگی هاى تكنولوژى و ارتباطى
برخلاف آنچه بعضى مى پندارند كه رسيدن به مرحله تكامل اجتماعى و رسيدن به جهانى آكنده از صلح و عدالت، حتما همراه با نابودى تكنولوژى جديد امكان پذير است، وجود اين صنايع پيشرفته نه تنها مزاحم يك حكومت عادلانه جهانى نخواهد بود، بلكه شايد بدون آن وصول به چنين هدفى محال است. براى ايجاد و سپس كنترل يك نظام جهانى، يك سلسله وسايل مافوق مدرن لازم است كه با آن بتوان جهان را در مدّت كوتاهى درنورديد و به همه جا سركشى كرد، از همه جا آگاه شد و در صورت نياز امكانات لازم را از يك سوى جهان به سوى ديگر برد و پيام ها و اطّلاعات و آگاهي هاى مورد نياز را در كمترين مدت به همه نقاط دنيا رسانيد.
اگر زندگى صنعتى به وضع قديم بازگردد و مثلا براى فرستادن يك پيام از يك سوى جهان به سوى ديگر يك سال وقت لازم باشد، چگونه مى توان بر جهان حكومت كرد و عدالت را در همه جا گسترد؟! اگر براى سركوب كردن يك فرد يا يك گروه كوچك متجاوز- كه مسلّما حتى در چنان جهانى نيز امكان وجود دارد - مدّتها وقت براى مطّلع شدن حكومت و سپس مدّتها وقت براى فرستادن نيروى تأمين كننده عدالت لازم باشد، چگونه مى توان حقّ و عدالت و صلح را در سراسر دنيا تأمين كرد؟
خلاصه، بدون شك چنين حكومتى براى برقرار ساختن نظم و عدالت در سطح جهان نياز به آن دارد كه در آنِ واحد از همه جا آگاه و بر همه جا تسلّط كامل داشته باشد، تا مردم آماده اصلاح را تربيت و رهبرى كند، آگاه سازد، زنده و بيدار نگه دارد و چنان چه افرادى ناصالح بخواهند سر برآورند آنها را بر سر جاى خود بنشاند. آنها كه غير از اين فكر مى كنند گويا به مفهوم حكومت جهانى نمى انديشند و آن را با حكومت در يك محدوده كوچك مقايسه مى كنند.
اصولا دنيایى كه مى خواهد به چنين مرحله اى برسد بايد آن چنان وسايل آموزش و تربيت در آن وسيع و گسترده و همگانى باشد كه قسمت عمده برنامه هاى اصلاحى را با «خود آگاهى» و «خود يارى» مردم پياده كند و زنده كردن روح «خودآگاهى» و «خوديارى» عمومى و در سطح جهان نيازمند به نيرومندترين مراكز فرهنگى و وسايل ارتباط جمعى و جامع ترين كتب و مطبوعات و مانند آن است كه هيچ كدام از اينها بدون عالي ترين و پيشرفته ترين وسائل صنعتى ممكن نيست.
آرى! اگر بنا بود همه كارها با «معجزه» تحقّق پذيرد وجود چنين نظامى بدون وسايل پيشرفته صنعتى قابل تصوّر بود ولى مگر اداره زندگى مردم جهان با معجزه ممكن است؟ معجزه استثنائى است منطقى در نظام جارى طبيعت براى اثبات حقّانيّت يك آيين آسمانى نه براى اداره هميشگى نظام جامعه. اين كار تنها بايد بر محور قوانين طبيعى صورت گيرد.(14)
در پایان می گوییم که حکومت های شیعه ای که موقتا در طول زمان در نقاطی از طول تاریخ و عرض جغرافیای جهان پدید آمده اند، شاید می توانستند به واسطه قدرت نسبی ای که داشتند، جان حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه) را از خطرات جانی و دیگر گزندهای دشمنان و ستمگران ایمن نگه دارند، اما نمی توانستند آمادگی ها و زمینه های مختلف ظهور را در عرصه جهانی فراهم آورند؛ مطالعه تاریخ این حکومت ها نشان می دهد این حکومت های مقطعی و محدود بوده اند. ضمن اینکه بدون آمادگی جهانی، اهداف ظهور امام زمان(عج) و اراده الهی مبنی بر جهانی شدن اسلام و فراگیری عدل محقق نمی شد.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.