پاسخ اجمالی:
امام علی(ع) در بخشی از نامه 47 نهج البلاغه مى فرمايد: «بر شما لازم است پيوندهاى دوستى و محبّت و بذل و بخشش را فراموش نكنيد و بر حذر باشيد از اينكه با هم قطع رابطه نماييد». احاديث بسيارى در نكوهش بى محبتى ها و جدايى ها نقل شده كه گاه پشت انسان را می لرزاند، مانند سخن امام صادق(ع) که فرمود: «هر گاه دو نفر با هم قهر كنند يكى از آن دو مستحق لعن است و اى بسا هر دو مستحق باشند، راوى سؤال مى كند: ظالم بايد مستحق لعن باشد، مظلوم چرا؟ فرمود: به سبب آن است كه برادرش را به آشتى [معقولانه] دعوت نمى كند».
پاسخ تفصیلی:
امام علی(علیه السلام) در بخشی از نامه 47 نهج البلاغه(وصیت نامه حضرت) مى فرمايد: (و بر شما لازم است پيوندهاى دوستى و محبّت و بذل و بخشش را فراموش نكنيد)؛ «وَ عَلَيْكُمْ بِالتَّوَاصُلِ وَ التَّبَاذُلِ»، سپس مى افزايد: (و بر حذر باشيد از اينكه به يكديگر پشت كنيد و رابطه خود را با هم قطع نماييد)؛ «وَ إِيَّاكُمْ وَ التَّدَابُرَ وَ التَّقَاطُعَ».
«تواصل» از ريشه «وصل»، هرگونه ارتباط و پيوند معنوى و مادى و عقلانى و عاطفى را شامل مى شود و «تباذل» از ريشه بذل از قبيل ذكر خاص بعد از عام است؛ زيرا يكى از طرق پيوند افراد جامعه با يكديگر بذل كمك هاى مادى به افرادى است كه به هر دليل نيازمند شده اند. «تدابر» از ريشه «دبر» (بر وزن عبد) به معناى پشت كردن به هم و قهر كردن و دشمنى با يكديگر نمودن و «تقاطع» به معناى هرگونه قطع رابطه است و اين دو واژه به عكس دو واژه اوّل از قبيل ذكر خاص بعد از عام است؛ زيرا تدابر به معناى جدايى كامل است و تقاطع هر نوع قطع پيوند را شامل مى شود.
مسأله پيوندهاى دوستى و محبّت كه گاه با زبان و از طريق ملاقات و امثال آن انجام مى شود، در اسلام بسيار مهم است؛ همان گونه كه بى محبتى ها و جدايى ها و قطع پيوندها منفور است. احاديث بسيارى در نكوهش هجران و جدايى در منابع معتبر روايى ما آمده كه گاه پشت انسان را مى لرزاند. در حديثى كه مرحوم كلينى در كتاب كافى از امام صادق(عليه السلام) از رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم) نقل كرده است مى خوانيم: «أَيُّمَا مُسْلِمَيْنِ تَهَاجَرَا فَمَكَثَا ثَلاَثاً لايَصْطَلِحَانِ إِلاَّ كَانَا خَارِجَيْنِ مِنَ الاِْسْلاَمِ وَ لَمْ يَكُنْ بَيْنَهُمَا ولايَةٌ فَأَيُّهُمَا سَبَقَ إِلَى كَلاَمِ أَخِيهِ كَانَ السَّابِقَ إِلَى الْجَنَّةِ يَوْمَ الْحِسَاب»(1)؛ (هرگاه دو مسلمان از هم قهر كنند و سه روز بگذرد و آشتى نكنند اگر در آن حال از دنيا بروند خارج از اسلام خواهند بود و ولايت و پيوند اخوت اسلامى در ميان آنها قطع مى شود و به هنگام آشتى كردن هر كدام پيشى گيرد او در قيامت براى رفتن به بهشت پيشى خواهد گرفت).
در همان كتاب از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم: «لايَزَالُ إِبْلِيسُ فَرِحاً مَا اهْتَجَرَ الْمُسْلِمَانِ فَإِذَا الْتَقَيَا اصْطَكَّتْ رُكْبَتَاهُ وَ تَخَلَّعَتْ أَوْصَالُهُ وَ نَادَى يَا وَيْلَهُ مَا لَقِيَ مِنَ الثُّبُورُ»(2)؛ (هنگامى كه دو مسلمان از هم قهر كنند ابليس پيوسته شادى مى كند؛ ولى هنگامى كه با هم آشتى كنند زانوهاى خود را به هم مى كوبد و پيوندهاى جسمى او [گويا] از هم جدا مى شود و فرياد مى زند: واى بر من از اين مصيبتى كه دامنم را گرفت).
حتى در آنجا نيز كه كسى خودش را مظلوم و طرف مقابل را ظالم بداند بايد براى برقرارى آشتى و از ميان رفتن مظالم تلاش كند، چنانكه در حديث ديگرى در كتاب «كافى» آمده است كه امام صادق(عليه السلام) فرمود: «لايَفْتَرِقُ رَجُلاَنِ عَلَى الْهِجْرَانِ إِلاَّ اسْتَوْجَبَ أَحَدُهُمَا الْبَرَاءَةَ وَ اللَّعْنَةَ وَ رُبَّمَا اسْتَحَقَّ ذَلِكَ كِلاَهُمَا فَقَالَ لَهُ مُعَتِّبٌ جَعَلَنِيَ اللهُ فِدَاكَ هَذَا الظَّالِمُ فَمَا بَالُ الْمَظْلُومِ قَالَ لاَِنَّهُ لا يَدْعُو أَخَاهُ إِلَى صِلَتِه»(3)؛ (هر گاه دو نفر با هم قهر كنند يكى از آن دو مستحق لعن است و اى بسا هر دو مستحق باشند، راوى از امام(عليه السلام) سؤال مى كند: فدايت شوم ظالم بايد مستحق لعن باشد، مظلوم چرا؟ فرمود: به سبب آن است كه برادرش را به آشتى [معقولانه] دعوت نمى كند). اشاره به اينكه بايد به صورت منطقى و مسالمت آميز مشكل خود را با يكديگر حل كنند.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.