پاسخ اجمالی:
«عدل» به گفته اهل لغت لفظى است كه مفهوم برابری و مساوات را در بردارد. در تعریف دیگری، عدل حالتی است بين افراط و تفريط، به گونه ای که در اين حد وسط زيادت يا نقصانی قرار نداشته و اعتدال کامل مراعات شده. «قسط» نیز به معناى نصيب عادلانه است؛ لذا مفهوم دادگرى در آن نهفته است و از آن جهت که در بردارنده مفهوم «اعتدال و حفظ از انحراف و افراط و تفريط» است با عدل هم معنی می باشد. البته واژه «قسط» وقتی افاده معنای «عدالت» را می کند که در باب ثلاثی مزید «إفعال» به کار رود: «أقسط، یقسط، إقساط».
تفاوت های بین معنای «عدل» و «قسط» نیز از این قرار است: 1. در واقع «قسط»، آن «عدلی» است كه ظهور يافته و محسوس گشته. 2. واژه «قسط» و «اقساط» در مواردى به كار مى رود كه گروهى در چيزى شريك باشند ولى «عدالت» هم در موارد شركت و هم در غير موارد آن به كار مى رود. 3. عدالت در مورد حكومت و داورى است و قسط در مقابل تقسيم حقوق است. 4. قسط تنها در مورد كسانى كه عمل صالح دارند و پاداش نيك دريافت مى كنند گفته شده، و در مورد كيفر بدكاران عنوان نشده است.
پاسخ تفصیلی:
در بحث عدالت و کاربرد آن در قرآن، گاهی تعبیر به «عدل» و گاهی تعبیر به «قسط» شده است. به عنوان مثال در آیه 9 سوره حجرات می خوانیم: «فَانْ فاءَتْ فَاصْلِحُوا بَيْنَهُما بِالْعَدْلِ وَ اقْسِطُوا انَّ اللَّهِ يُحِبُّ الْمُقْسِطينَ»؛ (هر گاه [طايفه ظالم] بازگشت كند، در ميان آن دو بر طبق عدالت صلح برقرار سازيد؛ و عدالت پيشه كنيد كه خداوند عدالت پيشگان را دوست دارد). در اين آيه یک جا تعبير به «عدل» و یک جا تعبیر به «قسط» شده است. اما اين دو واژه چه اشتراکات معنایی و چه تفاوت هایی دارند؟
اشتراکات معنایی «عدل» و «قسط»:
برای اینکه اشتراکات معنایی دو واژه «عدل» و «قسط» را دریابیم، از معنای لغوی این دو واژه شروع می کنیم.
«عدل» به گفته اهل لغت لفظى است كه مفهوم برابری و مساوات را در بردارد(1) يعنى برابر عمل نمودن و برابر پاداش و تلافى كردن. اگر عملی خير و نيك بود پس عدالت با تلافى به خير و نيكى است و اگر شرّ و بدى بود عدالت با تقابل به مثل و شر و بدی است.(2)
در تعریف دیگری از لغت عدل گفته شده است: حالتي است بين افراط و تفريط، به گونه اي که در اين حد وسط زيادت يا نقصاني قرار نداشته و اعتدال کامل مراعات شده و به خاطر همين مفهوم است که از ميانه روی، مساوات، ساز وارگی، و استقامت به «عدل» تعبير گرديده است.(3) در روایاتی از امام علی(علیه السلام) نیز عدل اینگونه تعریف شده است: «الْعَدْلُ يَضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا»(4)؛ (عدل همه امور را در مجراي صحيحش قرار مي دهد).
با اين توصیف از معنای «عدل» می گوییم که «قسط» نیز به معناى نصيب عادلانه است.(5) لذا مفهوم دادگرى در آن نهفته است و از آن جهت که در بردارنده مفهوم «اعتدال و حفظ از انحراف و افراط و تفريط» است با عدل هم معنی می باشد.
همین جا لازم به ذکر است که واژه «قسط» وقتی افاده معنای «عدالت» را می کند که در باب ثلاثی مزید «إفعال» به کار رود: «أقسط، یقسط، إقساط». در این صورت است که مفهومش به معنای دادن نصیب و سهم دیگری خواهد بود و از همین جهت معنای عدالت و انصاف را افاده می کند اما اگر ماده «قسط» در معنای ثلاثی مجرد خود به کار رود و به معناى گرفتن نصيب ديگرى خواهد بود و بنابراين مفهوم جور را مى دهد.(6)
تفاوت های بین معنای «عدل» و «قسط»:
در تبیین کامل معنای دو واژه «عدل» و «قسط» لازم است که بدانیم این کلمات، از جنبه های گوناگونی با هم تفاوت دارند.
الف. تفاوت در مفهوم و تحقق خارجی: یکی از مهمترین تفاوت های «قسط» با «عدل» آن است که «قسط» جنبه تطبيق مفهوم عدالت و اجرای آن را در مصاديق داراست و وقتي «عدل» بخواهد در خارج تحقق و بروز داشته باشد از آن به «قسط» تعبير مي گردد. در واقع «قسط»، آن «عدلی» است كه ظهور يافته و محسوس گشته و از همين روست كه ترازو كردن اشياء را قسط می گويند؛ چون عدل و تعادل را به صورت آشكارا نمايش می دهد.(7)
ب. تفاوت در گستره معنایی: دیگر تفاوت بین معنای «قسط» و «عدل» آن است که واژه «قسط» و «اقساط» در مواردى به كار مى رود كه گروهى در چيزى شريك باشند و اگر نصيب و بهره هر كدام به طور كامل پرداخته شود اين عمل «قسط» است ولى اگر در ميان آن تبعيض كنند «جور» است. ولى «عدالت» كه نقطه مقابل آن «ظلم» است مفهوم گسترده ترى دارد هم در موارد شركت و هم در غير موارد آن به كار مى رود؛ بنابراین اگر مالى حقّ مسلّم كسى باشد و آن را به او بدهند عدالت است و اگر بگيرند ظلم است.(8) در روایت معروفی از پیامبر(صلی الله علیه وآله) درباره حضرت مهدی(ع) نیز عدل در برابر ظلم و قسط در برابر جور دانسته شده است: «يَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْرا»(9)؛ (مردی از اهل بیت من خواهد آمد و زمین را پر از عدل و قسط خواهد کرد همانطور که از ظلم و جور پر شده است).
در واقع نسبت منطقی ميان «عدل» و «قسط»، عموم و خصوص مطلق است. قسط مفهوم خاصّى دارد كه تنها در موارد شركت به كار مى رود و عدالت مفهوم وسيع ترى دارد كه هم آن و هم غير آن را شامل مى شود.(10) به عبارت دیگر قسط، تنها در مواردى استعمال مى شود که به حق دیگران مربوط باشد، مانند اداى شهادت، قضاوت، وزن نمودن و پیمانه کردن و امثال آن؛ و عدل در مورد حق دیگران و حق خود انسان و... به کار مى رود. پس معناى عدل موافقت با حق و حکمت به طور مطلق است و قسط موافقت با ادای حق دیگران مى باشد.(11) به هر حال دایره شمول معنای قسط (تقسیم حق دیگران در شراکت) کمتر از دایره شمول معنای عدل (اعم از تقسیم حق دیگران در شراکت) است و این در منابع مختلفی نیز مورد اشاره قرار گرفته است.(12)
ج. تفاوت در داوری و تقسیم حقوق: از تعبيرى كه در بعضى احاديث آمده تفاوت ديگرى نيز میان «عدل» و «قسط» استفاده مى شود و آن اين است كه عدالت در مورد حكومت و داورى است و قسط در مقابل تقسيم حقوق است. ابن منظور و ثعالبی به این تفاوت اشاره کرده و این روایت امام علی(علیه السلام) را از پیامبر (ص) در بیان حق مردم بر قریش به عنوان شاهد بیان می کنند: «إِذا حَكَمُوا عَدَلُوا و إِذا قَسَمُوا أَقْسَطُوا»(13)؛ ([حق مردم بر قریش این است که:] هنگامى كه حكومت كنند عدالت پيشه كنند و هنگامى كه تقسيم نمايند رعايت قسط كنند).
د. اختصاص «قسط» به پاداش نیک: نکته دیگر در مورد تفاوت معنای «قسط» و «عدل» این است که در آیه 4 سوره يونس، قسط تنها در مورد كسانى كه عمل صالح دارند و پاداش نيك دريافت مى كنند گفته شده، و در مورد كيفر بدكاران عنوان نشده است: «إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ جَميعاً وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا إِنَّهُ يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعيدُهُ لِيَجْزِيَ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ بِالْقِسْطِ وَ الَّذينَ كَفَرُوا لَهُمْ شَرابٌ مِنْ حَميمٍ وَ عَذابٌ أَليمٌ بِما كانُوا يَكْفُرُون»؛ (بازگشت همه شما به سوى او است خداوند وعده حقى فرموده، او خلق را آغاز كرد سپس آن را باز مى گرداند، تا كسانى را كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند به عدالت جزا دهد و براى كسانى كه كافر شدند نوشيدنى از مايع سوزان است و عذاب دردناكى بخاطر آنكه كفر مى ورزيدند). اين به خاطر آن است كه در معنی «قسط» نصیب و سهمیه موضوعیت دارد و مجازات و كيفر، در آمد و سهميه محسوب نمی شود، و به تعبير ديگر: كلمه «قسط»، تنها متناسب پاداش نيك است، نه مجازات.(14)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.