اهمیت و نقش «زنان» در تربیت فرزند

اهمیت و نقش «زنان» در تربیت فرزند چیست؟

امروزه علم اثبات کرده مادری در زنان، ضرورتی حیاتی برای جسم و بدن زن است و احساس مادری لذت بخش ترین بخش زندگی زنانه است. از این رو تهی ساختن زن از این احساس، انکار بخشی از هستی اوست. همچنین علم ثابت کرده فرزندانی که در دامن مادر تربیت نشوند، فاقد اعتماد به نفس بوده و کارآیی لازم را ندارند. از این رو گرچه «مدرنیسم» برای فروپاشی بنیان خانواده سنتی کوشید، اما موفق نبوده، و در مقابل «پست مدرنیسم» خانواده را معیار سامان بخشی به وضع جامعه می داند. لذا نظریه مردنمایی زن به معنای سلب شخصیت واقعی اوست.

تأثیرپذیری فلاسفه غرب از تفکر «اومانیسم»

فلاسفه غربی که از اندیشه «اومانیسم» تاثیر پذیرفتند دارای چه تفکری بودند؟

پس از شکل گیری تفکر «اومانیسم»، فلاسفه بزرگی تحت تاثیر این نهضت، بر آزادی انسان تاکید کرده، و انسان را محور دانسته و خرد وی را در عرض خدا قرار دادند. مانند «رنه دکارت»، که با جمله معروفش «من می اندیشم پس هستم»، انسان را مبدأ قرار داد و با اثبات «من»، به اثبات خداوند می پرداخت. در واقع وی خدا را نیز قائم به اندیشه آدمی می داند. از سویی «باروخ اسپینوزا»، با محور قرار دادن انسان و محکوم کردن قهّاریت دین بر آدمی، معتقد بود فکر انسان بر عالم وجود احاطه دارد و الهامات دینی از انسان سلب اختیار می کند.

نقد «پست مدرنیسم»

چرا ویژگی های «پست مدرنیسم» واقع بینانه نیست و تنها جنبه ایده آلیستی دارد؟

آثار مترتّب بر تفکر «پست مدرنیسم» را باید در نارسایی های فکری و بحران های عمیق دینی و اخلاقی جست و جو کرد؛ مانند نگاه «پست مدرنیسم» به اخلاق که در این نگاه خبری از علائم با ثبات اخلاقی نیست، و آنچه بر نظام ارزش گذاری «پُست مدرن» حاکم است، سیستم ارزش گذاری فردی و یا عرفی است که بسته به اندیشه های گوناگون افراد، اشکال گوناگون پیدا می کند. از این رو بسیاری از افکار «پُست مدرنیسم»، واقع بینانه نیست، و جنبه «ایده آلیستی» است تا «رئالیستی»، لذا به سختی می توان زمینه خاصی را برای پیدایش آن در نظر گرفت.

زمینه های پیدایش «اومانیسم»

علل پیدایش مکتب و اندیشه «اومانیسم» چه بود؟

در زمینه علل پیدایش «اومانیسم» می توان به دو عامل مهم اشاره کرد؛ نخست در قرون «وسطی»، اندیشمندان تحت فشار شدید نظام فکری حاکم و ارباب کلیسا بودند. در واقع اربابان کلیسا مذهب و مقدسات را ابزاری برای افزایش قدرت و ثروت خود قرار دادند. همچنین برخی از تعالیم مسیحی مانند گناهکارِ ذاتی دانستن انسان، خرید و فروش بهشت و ...، زمینه را برای رویگردانی از نظام حاکم فراهم ساخت. از سویی برخی از پیروان «اومانیسم»، دین را مانعی در برابر خواسته های خود می دانستند، از این رو به تخریب جایگاه دین پرداختند.

پیامدهای مکتب «اومانیسم»

پیامدهای مکتب «اومانیسم» چیست؟

 اندیشه «اومانیسم» پیامدهایی را برای انسان و جامعه به همراه دارد؛ مانند خردگرایی و تجربه گرایی. در واقع عقل گرایی و اعتقاد به خودکفایی عقل انسان در معرفت و شناخت، یکی از مبانی «اومانیسم» است. لذا معرفتی را به رسمیت می شناسد که با عقل بشر قابل درک است. از این رو موضوعاتی مانند خدا، وحی را غیر قابل اثبات می داند. از سویی «اومانیسم» انسان آزاد از هر قید و بندی -جز آنچه خود برای خودش تعیین کرده- می داند. همچنین اصالت انسان در برابر اصالت خدا، سبب نزدیکی مکتب «اومانیسم» با «سکولاریزم» شده است.

اشکالات تفکر «اومانیسم»

تفکر «اومانیسم» دارای چه اشکالاتی است؟

تفکر و اندیشه «اومانیسم» دارای اشکالاتی است. مانند: تناقض در اندیشه و عمل. در واقع وجود فاصله عمیق میان «اومانیسم» به عنوان یک جنبش فکری و آنچه در مرحله عمل در تاریخ حاکمیت «اومانیسم» روی داده، یکی از نقدهای اساسی این جنبش است. از سویی بی دلیل بودن مبانی و ادعاهای «اومانیسم»، یکی دیگر از ضعف های «اومانیسم» است. از سوی دیگر «اومانیسم» گرفتار طبیعت گرایی شده و  انسان را در ردیف حیوانات می داند. همچنین آزادی و عنان گسیختگی و تساهل و تسامح از دیگر اشکالات تفکر «اومانیسم» است.

پیامدهای روحی و معنوی «مدرنیسم»

منتقدان درباره بحران روحی و معنوی که «مدرنیسم» غربی در پی داشته است چه می گویند؟

تجدد با اصول و مبانی فکری خود، و با ره آوردهای علمی و مادی اش، «تعالی زدایی» را از اندیشه و عمل بشر جدید، آغاز کرد که نتیجه آن، بحران روحی و معنوی در جوامع بود. از این رومنتقدانی مانند «آندره مالرو» می نویسد: «تمدن ما نخستین تمدن در تاریخ است که به پرسش "معنی زندگی چیست؟" پاسخ داده است: "نمی دانم!"». همچنین «روژه دوپاسکیه» می نویسد: «اندیشه این عصر، انسان شناسی قابل قبولی برای عرضه ندارد، و...، در هیچ تمدنی مانند تمدن جدید، این گونه کامل و نظام واره از این نکته ها غفلت نشده است که دنیا برای چیست؟ و...».

«مدرنیسم» عامل آلودگی محیط زیست

چگونه «مدرنیسم» در صده های اخیر سبب آلودگی محیط زیست شده است؟

تمدن جدید و تکنولوژیک، بلای جان محیط زیست شده، آنچنان که راه هر گونه بازگشت را سد کرده و آینده بشر را مبهم ساخته است. مهمترین عامل آلودگی محیط زیست، استفاده از سوخت های فسیلی است که لازمه تداوم تمدن صنعتی است. در واقع نابودی محیط زیست بهایی است که بشر برای تغییر الگوی تمدن خود می پردازد. از این رو «جیمز هانس» می گوید: «گرم شدن آب و هوای کره زمین، فاجعه زیست محیطی است که می تواند باعث از هم گسیختگی شدید هر نظام زیست بومی طبیعی بشود». هم چنین گرم شدن کره زمین سبب بروز خشکسالی، قحطی، و... می شود.

تاکید قرآن بر نفی «توسعه غربی»

دیدگاه قرآن در رابطه با «توسعه غربی» چیست؟

افرادی با استناد به آیات قرآن قصد دارند مطلوبیت «توسعه غربی» را از منظر اسلام نتیجه گیری کنند. به عنوان مثال از قرآن نقل می کنند: «بهره ات را از دنیا فراموش مکن». همچنین می فرماید: «از آنچه خدا بر تو بخشیده، سرای آخرت را بجوی و بهره ات را از دنیا هم فراموش مکن». در واقع دنیا و نعمت های دنیوی به مثابه بستری برای حیات اخروی است. از سویی قرآن می فرماید: «این زندگانی دنیا جز سرگرمی و بازیچه نیست و بی گمان سرای آخرت، سرای زندگانی است». در واقع اسلام توسعه ای را می پذیرد که در مسیر آخرت باشد.

«پست مدرنیسم» و ویژگی های آن

تاریخ پیدایش «پست مدرنیسم» و ویژگی هایی آن چیست؟

اصطلاح «پُست مدرنیسم» نخستین بار توسط «آرنولد توین بی» به کار گرفته شد. لکن اندیشه ظهور فضایی پس از «مدرنیسم»، از مدت ها قبل به ذهن وی خطور کرده بود. این اصطلاح که به دوران افول «مدرنیسم» اشاره دارد، دارای ویژگی هایی است مانند: نفی کلّیت و جامعیت از هر گونه عقیده و اندیشه، و این که باید از اندیشه های متکثّر سخن گفت، همچنین انکار حقیقت ثابت و عینی؛ «پُست مدرنیسم» نقّادانه به هر گونه مفهومی از حقیقت عینی نظر می کند و در تلاش است تا بیان کند هیچ معیار حقیقی و عینی از باور وجود ندارد ...

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قالَ الصّادقُ عليه السّلام :

ما مِنْ عَيْنٍ بَکَتْ لَنا اِلاّ نُعِّمَتْ بَالنَّظَرِ اِلَى الْکَوْثَرِ وَ سُقِيَتْ مِنْهُ.

هيچ چشمى نيست که براى ما بگريد، مگر اينکه برخوردار از نعمتِ نگاه به (کوثر) مى شود و از آن سيرابش مى کنند.

جامع احاديث الشيعه ، ج 12، ص 554