پاسخ اجمالی:
اصطلاح «پُست مدرنیسم» نخستین بار توسط «آرنولد توین بی» به کار گرفته شد. لکن اندیشه ظهور فضایی پس از «مدرنیسم»، از مدت ها قبل به ذهن وی خطور کرده بود. این اصطلاح که به دوران افول «مدرنیسم» اشاره دارد، دارای ویژگی هایی است مانند: نفی کلّیت و جامعیت از هر گونه عقیده و اندیشه، و این که باید از اندیشه های متکثّر سخن گفت، همچنین انکار حقیقت ثابت و عینی؛ «پُست مدرنیسم» نقّادانه به هر گونه مفهومی از حقیقت عینی نظر می کند و در تلاش است تا بیان کند هیچ معیار حقیقی و عینی از باور وجود ندارد ...
پاسخ تفصیلی:
اصطلاح «پُست مدرنیسم» اولین مرتبه از سوی «آرنولد توین بی» در سال 1939 میلادی به کار گرفته شد. اندیشه ظهور فضایی پس از مدرنیسم، از مدت ها قبل؛ یعنی در سال 1934 به ذهن «توین بی» خطور کرده بود. این اصطلاح بعداً در دهه 1960 در «نیویورک» توسط هنرمندان و منتقدان به کار گرفته شد. سپس این نظریه پردازان اروپایی بودند که در دهه 1970 واژه مزبور را به کار می بردند.
واژه «پُست مدرن» در دهه های اخیر به طور فزاینده به مفهوم فراگیر خود، به پایان دوران شکوفایی «مدرنیسم» و افول این دوران پس از اوج ظهور «مدرنیسم» در قرن بیستم اشاره دارد. این واژه در فرهنگ معاصر غربی نوعی تردد و سردرگمی مفهومی را در اغلب نوشته ها میان برداشت های فلسفی کاملاً پیچیده و مشکل از یک طرف و اندیشه های ساده انگارانه از جانب دیگر، القا می کند. ویژگی های عنصری و محتوایی «پُست مدرنیسم» که در واقع سلسله اصول مواضع این مکتب را تشکیل می دهد، می تواند به صورتی شاخص تر و برجسته تر بیان گردد که از آن می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1- نفی کلّیت و جامعیت از هر گونه فکر، عقیده و اندیشه، و این که باید از عقل ها و بینش ها و اندیشه های متکثّر سخن به میان آورد.
2- انکار هویت انسجام یافته فرد و اجتماع؛ به این نحو که به جای تأکید بر هویت منسجم فرد و اجتماع انسانی، بر دگرگونی و بی ثباتی در هویت فرد و جامعه تأکید می شود.
3- اعلان پایان پذیرفتن و بی اعتباری ایدئولوژی؛ زیرا مفهوم ایدئولوژی با اعتقاد به یک سری اصول و موازینی ملازم است که در نگاه باورمندان و ملتزمان، خود به عنوان اموری تثبیت یافته و فراگیر و پایدار تلقی گردیده است، در صورتی که ثبات و پایداری فکر و اندیشه از دیدگاه «پُست مدرنیسم» مطرود است.
4- انکار حقیقت ثابت و عینی؛ «پُست مدرنیسم» نقّادانه به هر گونه مفهومی از حقیقت عینی نظر می کند و در تلاش است تا بیان دارد که هیچ معیار حقیقی و عینی از باور وجود ندارد.
5- برخورد انتقاد آمیز نسبت به هر نوع معرفت شناسی؛ لذا بر اساس چنین اصلی است که همواره نسبت به هر گونه برداشت ناشی از مدرنیسم به نگاه انتقاد آمیز نگریسته می شود. بدین ترتیب، فرضیه های بنیادینی که در ارتباط با تمامیت و قطعیت، همچنین علیت و جامعیت برخی از امور مورد تأیید فلسفه «مدرنیسم» بودند از جانب فلسفه «پُست مدرنیسم» مورد نقادی و تجدید نظر قرار گرفته اند.
6- ارائه جریان فکری التقاط آمیز بر اساس مبانی و عناصر التقاطی؛ به این معنا که اندیشه ها و ایده های برگرفته از «پُست مدرنیسم»، نشانگر ترکیبی از چندین مکتب و فلسفه و نظریه است و یا می تواند حاصل گرایش های فکری متعددی باشد.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.