پاسخ اجمالی:
آثار مترتّب بر تفکر «پست مدرنیسم» را باید در نارسایی های فکری و بحران های عمیق دینی و اخلاقی جست و جو کرد؛ مانند نگاه «پست مدرنیسم» به اخلاق که در این نگاه خبری از علائم با ثبات اخلاقی نیست، و آنچه بر نظام ارزش گذاری «پُست مدرن» حاکم است، سیستم ارزش گذاری فردی و یا عرفی است که بسته به اندیشه های گوناگون افراد، اشکال گوناگون پیدا می کند. از این رو بسیاری از افکار «پُست مدرنیسم»، واقع بینانه نیست، و جنبه «ایده آلیستی» است تا «رئالیستی»، لذا به سختی می توان زمینه خاصی را برای پیدایش آن در نظر گرفت.
پاسخ تفصیلی:
آثار مترتّب بر طرز تفکر و نگرش های «پست مدرنیسم» را باید در نارسایی های شدید فکری و بحران های عمیق فلسفی، دینی و اخلاقی جست و جو کرد که به سهم خود تا کنون، دور جدیدی از نابسامانی های فرهنگی را در برخی از جوامع غربی بر جای نهاده است. از طرفی دیگر، نگرش های فوق، فلسفه پُست مدرنیسم را از درون گرفتار تناقض گویی کرده است. «رُرتی» یکی از نظریه پردازان «پُست مدرنیسم» بر این باور اصرار می ورزد که در عصر کنونی، ما انسان ها با فرهنگی فرا فلسفی روبه رو هستیم.
بسیاری از اندیشه هایی که «پُست مدرنیسم» رقم می زند، واقع بینانه به نظر نمی رسد، بلکه جنبه «ایده آلیستی» است تا «رئالیستی»، لذا به سختی می توان زمینه خاصی را برای تکوین و تدوین فلسفه «پُست مدرنیسم» در نظر گرفت. به لحاظ اندیشه دینی، اصول مواضع «پُست مدرنیسم» بر نوعی دیر باوری نسبت به مبانی و مضامین ثابت و لایتغیر استوار است. بدین معنا که اندیشه بشری به طور سرشتی فاقد هر گونه اصول غیر قابل تغییر و تبدل شناختی است. در هر صورت، بررسی مواجهه «پُست مدرنیسم» با دین. بر اساس اصول و معیارهای مورد تسالم «پُست مدرنیسم»، نشان می دهد که این بار نیز از بحران دین، گریزی نیست. این بحران تا حدی شدت می یابد که بشر متأثّر از اندیشه پُست مدرن را بر سر چند راهه ها و کوره راه های بی شمار قرائت ها و برداشت های گوناگون و احیاناً متناقض دینی دچار سردرگمی و سرگردانی می کند و در نتیجه او را با بحران دینی مواجه می سازد؛ به گونه ای که راه گریز از این بحران برای وی بسیار مشکل می نماید.
طرز نگرش «پُست مدرنیسم» به اخلاق را نیز از موضع آن نسبت به دین می توان دریافت. بدین ترتیب در اندیشه «پُست مدرن» دیگر خبری از علائم با ثبات اخلاقی نیست. آنچه اکنون بر نظام ارزش گذاری «پُست مدرن» سایه افکنده است، سیستم های ارزش گذاری فردی و یا عرفی است که بسته به اندیشه های گوناگون و متضادّ افراد و جوامع انسانی اشکال و شمایل گوناگون و احیاناً متضاد پیدا می کند. در اندیشه پُست مدرن، هنجارها، معیارها و قواعد ثابت و لایتغیر اخلاقی که از دین یا از عقل سلیم انسان ها نشأت گرفته است و موافق فطرت بشری تأسیس و یا تنظیم گردیده است، یکی پس از دیگری رنگ می بازد، و جای خود را به معیارها و قواعد ناشی از خواست ها و خواهش های افراد انسانی می دهد. بر اساس نظام اخلاقی پُست مدرن، تحقّق اخلاقیات عینی و جهانی از جنبه علمی، امری ناممکن به نظر می آید. در عوض به هر موضوع یا مسئله اخلاقی می توان از زوایا و ابعاد مختلف و متناقض نگریست. در این صورت ارزش گذاری و داوری اخلاقی، به پسند و ناپسند افراد و خواست و اکراه آنان بستگی دارد.
در مجموع، نامشخص بودن خطّ مشی و اصول مواضع «پُست مدرنیسم» به برداشت ها و قرائت های این مکتب از مقولات و پدیده های گوناگون انسانی نیز سرایت کرده است. دلیل روشن چنین مطلبی این است که مکتب مزبور از داشتن یک سری مبانی فکری - فلسفی بی بهره است، به گونه ای که مشکل بتوان حتی نام مکتب بر آن نهاد.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.