سرنوشت انجيلى كه بر مسيح(ع) نازل شد

انجيلى كه بر حضر ت مسيح(ع) نازل شد چه سرنوشتی پیدا کرد؟

آنچه مسلم است اين است كه كتاب اصلى و انجيلى كه بر حضر ت مسيح(ع) نازل شد در دسترس نيست و آنچه باقى مانده است شرح‌حال‌ها و پاره‌اى تعليمات دينى است كه از سخنان پيامبران برگرفته شده و در ضمن يادكرد حوادث تاريخى ذكر شده. اساسا اناجيل چهارگانه معروف، بى‌ترديد براى ثبت تاريخ حيات عيسى مسيح(ع) و سيره اخلاقى ايشان تا هنگام عروج، نوشته شد و هيچ‌يك از گردآورندگان آن مدعى نيستند كه انجيل‌شان همان كتابى است كه خداوند بر عیسی(ع) نازل كرده است.

قبله و طریق و شریعت اختصاصی هر یک از ادیان، تاییدی بر پلورالیسم

آیا شریعت و منهاج و قبله اختصاصی هر یک از شرایع تاییدی بر پلورالیسم است؟

اولا: قرآن در آیات دیگر اشاراتی به تحریف انجیل و تورات و همچنین انحراف عقاید اهل شرایع گذشته از مسیر اصلی دارد؛ در آیاتی دیگر فقط اسلام را دین کامل می داند و دیگران را به سوی خویش دعوت می کند و مخالفان خویش را سرزنش می کند. وقتی قرآن عقاید اهل کتاب را انحرافی و باطل می داند و فقط به خود دعوت می کند، نمی توان گفت مشروعیت شرایع گذشته را تایید می کند.
ثانیا: دین الهی دینی است واحد که به صورت شریعت های متعدد ظهور یافته است. پیامبر هر عصری آن خطوط کلی را به انضمام خطوطی جزئی در فروع احکام بیان کرده است، که در آیه 48 سوره مائده از آن تعبیر به شریعت و منهاج شده است. این خطوط جزئی بر حسب شرایط و استعداد امت ها در طول تاریخ تغییر کرده است در حالی که آن خطوط کلی ثابت مانده است. بنابراین اختلاف شریعت و منهاج هر یک از انبیای اولواالعزم‌‌(ع) با دیگر شرایع و مناهج، به معنای اختلاف خطوط جزئی و متغیر شریعت آن هاست، نه اختلاف در خطوط کلی. در نتیجه کسی که شریعت اسلام محمدی(ص) را می‌ پذیرد، در حقیقت به رهاورد حقیقی و بدون تحریف انبیای گذشته مانند موسی و عیسی‌‌(ع) ایمان آورده و تنها در شریعه و منهاج، با آن ها تفاوت دارد.
ثالثا: از آنجا که هر پیامبر اولواالعزمی شریعت و منهاجی مستقلّ دارد، شریعت پیامبر پیشین، با آمدن شریعت پیامبر جدید نسخ می‌ شود. اینکه هر امتی منهاج و قبله‌ ای دارد از اصول دین و احکام تکوینی تغییرناپذیر نیست و از فروع دین بوده و به حسب گونه‌ گونی احوال و مصالح امت ها مختلف است که در این باره باید تسلیم وحی بود، هرچند حکمت آن بر مردم پوشیده باشد.

 

ازدواج حضرت عیسی(ع) با زنی بدکاره؟!

روایات برخی از اناجیل مبنی بر این که حضرت عیسی(ع) با زنی بد کاره به نام «مریم مجدلیه» ازدواج کرد، چه تناسبی با مسئله عصمت انبیاء دارد؟

اناجيل كنونى سالها بعد از مسيح نگاشته شده و داراى تناقضهاى آشكارى است و وجود خرافاتی مانند داستان شراب سازی حضرت عیسی(ع) با وجود حرمت آن در تورات، روشنگر اين واقعيت است.

مسیحیان درباره شخصیت مریم مجدلیه نیز مطالب متناقضی بیان نموده اند. برخی او را بدکاره می دانند که بعد از آشنایی با حضرت عیسی به او ایمان آورده. برخی هم معتقدند او گنهکار نبوده و... اما در هیچیک از اناجیل به ازدواج حضرت عیسی با این زن تصریح نشده است.

قول صحیح که اسلام نیز آن را قبول دارد این است که ایشان هرگز ازدواج نکرده؛ چنانکه امام علی(ع) در روایتی به آن تصریح نموده اند: «... نه همسرى داشت كه وى را بفريبد و نه فرزندى كه او را غمگين نمايد، و نه ثروتى كه او را به خود مشغول دارد، و نه طمعى كه خوارش سازد. مركبش پاهايش و خادمش دستهايش بود».

نفی «رهبانيّت» مسيحي از سوی قرآن

خداوند چگونه در قرآن «رهبانيّت» ساختگی مسيحيان را محکوم کرده است؟

خداوند با اشاره به رهبانیت در بین مسیحیان، می فرماید: «آنها رهبانيتى را بدعت گذارده بودند كه ما بر آنها مقرر نداشته بوديم». رهبانیت بدعتی است که از قرن سوم و با شکست مسیحیان از امپراطورى روم آغاز شد. آنان با پناه بردن به دیرها، و سرگرم شدن به عبادت و زندگی مجردی، به تمام دنیا پشت پا زدند. اما اسلام خط بطلانى بر اين رفتارها كشيد، و مردم را به زندگى اجتماعى توأم با پارسايى دعوت نمود.

منظور از «رهبانيت» در قرآن

منظور از «رهبانيت» در قرآن چيست؟

رهبانيت از ماده «رَهْبَه» به معنى ترس و خوف است و در اينجا منظور خوف از خدا است. بعدها اين واژه به كار بدعت آمیز گروهى از مسيحيان يا غير آنها كه انزواطلبى را پيش گرفته و به گمان خود به عبادت پروردگار مى پرداختند، اطلاق شد. آنها با انتخاب زندگی غیر طبیعی و مخالف با فطرت انسانی، به همه وظائف اجتماعی پشت پا زده، و در صومعه ها ساکن شدند. اسلام اين رفتارها را صحیح ندانسته و مردم را به زندگى اجتماعى توأم با پارسايى دعوت می نماید.

دلالت آیه 64 سوره آل عمران بر پلورالیسم؟!

آیا آیه 64 سوره آل عمران «قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ تَعالَوْا إِلى‌ کَلِمَةٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ»، تاییدی بر پلورالیسم است؟! معنای این آیه این است که اهل کتاب با حفظ اصول مشترک (توحید و نفی شرک) می توانند بر آیین خود باقی بمانند!

اولا: در آیات قبل از آیه مورد بحث، جریان شرک تثلیثی مسیحیان و دعوت به مباهله آمده و سپس حجت را تمام کرده و کسانی را که اعراض می کنند، مفسد نامیده است. دعوت به مباهله، نشانه بطلان عقاید آنان و حقانیت انحصاری اسلام محمدی(ص) است.
ثانیا: قرآن در آیات دیگر اهل کتاب را برای ایمان نیاوردنشان، به جنگ یا پرداخت جزیه تهدید می کند: «قاتِلُوا الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ ... مِنَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ حَتَّى یُعْطُوا الْجِزْیَةَ...»؛  یعنی همواره دستور به پذیرش اسلام وجود دارد و این به معنای حقانیت انحصاری اسلام و منسوخ بودن آیین های قبلی است.
ثالثا: پس از آیات دعوت به مباهله و اتمام حجت، این آیه به معنای دعوت به اصول مشترک همه شرایع الهی و مراعات توحید و نفی شرک است؛ یعنی اگر شریعت حق محمدی(ص) را نمی پذیرید، لااقل شایسته است مشرک نباشید و عیسی(ع) را به مقام خدایی نخوانید.
رابعا: این آیه نه تنها تایید پلورالیسم و مشروعیت آیین های دیگر نیست، بلکه دعوت به اسلام است؛ زیرا پیامبر اسلام(ص) در نامه های جداگانه به پادشاهان روم و قبط، پس از اینکه آن ها را به اسلام دعوت کرده اند، این آیه را آورده اند. در روایتی از امام صادق (ع) نیز «کَلِمَةٍ سَواءٍ»، به رسالت پیامبر اسلام(ص) تفسیر شده است.

شیوه «مناظره» پیامبر (ص) با مخالفین؟

شیوه «مناظره» پیامبر (ص) با پیروان سایر ادیان چگونه بود؟

در سخنان معصومین(ع) نمونه هایی از مناظره پیامبر(ص) با پیروان ادیان آسمانی وجود دارد. امام صادق(ع) می فرماید: «روزی پیامبر با یهودیان، مسیحیان، مشرکان عرب، و ... مناظره ای داشتند. یهودیان گفتند: عُزیر(ع) پسر خدا است، مسیحیان گفتند: مسیح(ع) پسر خداست، مشرکان گفتند: بت ها خدایان ما هستند، و... ، آمده ایم ببینیم تو چه می گویی؟ پیامبر(ص) فرمودند: من به خدای بی شریک ایمان دارم و به هر معبودی غیر او کافرم. سپس فرمودند: چرا عُزیر(ع)، پسر خدا شد، و موسی(ع) که تورات را آورده، پسر خدا نشد؟ ... ».

عاقبت دروغ بستن به خداوند

قرآن عاقبت دروغ بستن بر خداوند را چگونه ترسیم می کند؟

قرآن در پاسخ به کسانی که برای خداوند فرزند قائل شدند، می فرمايد: «آنان که به خدا دروغ مي بندند، هرگز رستگار نمی شوند». اصولا دروغ با رستگارى جمع نمى شود، به خصوص اگر دروغ بر خدا و پيامبران الهى باشد. علاوه بر اینکه فرزند داشتن در نظام آفرينش، علاوه بر بقاء نسل، نيازی فطرى و طبيعى است. از این رو، فرزند براى خداوندى كه ازلى، ابدى و قادر بر هر كارى است، مفهومی ندارد.

بزرگی گناه «کذب» با توجه به آیه «مباهله»

با توجه به آیه «مباهله»، دروغ گویان چه عاقبتی دارند؟

آيه 61 سوره آل عمران، خطاب به پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «هرگاه بعد از دانشى که به تو رسیده، با تو به محاجّه [و لجاجت] برخواستند به آنها بگو ... مباهله مى كنيم، و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار مى دهيم». مباهله در تفاسير به این معنى است كه دو گروه بر سر يك امر مذهبى در برابر هم قرار گيرند و هر كدام درباره ديگرى نفرين كند، نفرين هر كدام مؤثر واقع شد دليل حقانيت او است. تعبير «لعنت خدا را بر دروغگويان قرار مى دهيم» در این آیه، تعبير فوق العاده اى است كه عظمت گناه دروغ را بازگو مى كند.

چرایی ازدواج نکردن حضرت عیسی(ع)؟!

با توجّه به این نکته که ازدواج یکی از عوامل کمال و خود سازی است، چرا حضرت عیسی(ع) ازدواج نکردند؟!

- ازدواج نکردن حضرت مسيح‏(ع) بخاطر بد بودن ازدواج از دید ایشان نبود، بلکه ایشان حدود سى سال در بین مردم بود و در اين مدّت برای تبليغ آيين حق پيوسته از نقطه اى به نقطه ديگر مى رفت و مجالى براى ازدواج‏ نيافت.
- از طرفی اگر ازدواج مي كرد چه بسا نسل ایشان به علت ولادت غير طبيعي جدشان عيسي(ع) مدعي خدازادگي مي شدند و یا اینکه مردم درباره آنها دچار غلو می شدند، چنانکه درمورد حضرت عیسی دچار غلو شدند.
- همچنین با توجه به افراط بنی اسرائیل در شهوت رانی و ازدواج، شرایط فرهنگی آن زمان اقتضای زندگی زاهدانه می کرد؛ چنانکه حضرت عیسی و یحیی(ع) که هر دو، همزمان در شرایط فرهنگی و اجتماعی واحدی می زیسته اند، هیچکدام ازدواج نکردند.
- ضمن اینکه حضرت عیسی هرگز توصیه به مجرد بودن نکرده اند و منع از ازدواج از بدعت هايى است كه در زمان هاى بعد به وجود آمد؛ فرهنگ مجرد زیستن بخاطر برداشت اشتباه یا مقاصد دیگری که رهبران مسیحی در سر داشتند رواج یافت.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قالَ رَسُولُ اللهِ(صلى الله عليه وآله):

لَيْسَ لِلْحِجَّةِ المَبْرُورَةِ ثَوابٌ اِلاّ الجَنَّة

حجّ مقبول پاداشى جز بهشت ندارد.

سنن ترمذى: 3/175/8190