پاسخ اجمالی:
اولا: در آیات قبل از آیه مورد بحث، جریان شرک تثلیثی مسیحیان و دعوت به مباهله آمده و سپس حجت را تمام کرده و کسانی را که اعراض می کنند، مفسد نامیده است. دعوت به مباهله، نشانه بطلان عقاید آنان و حقانیت انحصاری اسلام محمدی(ص) است.
ثانیا: قرآن در آیات دیگر اهل کتاب را برای ایمان نیاوردنشان، به جنگ یا پرداخت جزیه تهدید می کند: «قاتِلُوا الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ ... مِنَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ حَتَّى یُعْطُوا الْجِزْیَةَ...»؛ یعنی همواره دستور به پذیرش اسلام وجود دارد و این به معنای حقانیت انحصاری اسلام و منسوخ بودن آیین های قبلی است.
ثالثا: پس از آیات دعوت به مباهله و اتمام حجت، این آیه به معنای دعوت به اصول مشترک همه شرایع الهی و مراعات توحید و نفی شرک است؛ یعنی اگر شریعت حق محمدی(ص) را نمی پذیرید، لااقل شایسته است مشرک نباشید و عیسی(ع) را به مقام خدایی نخوانید.
رابعا: این آیه نه تنها تایید پلورالیسم و مشروعیت آیین های دیگر نیست، بلکه دعوت به اسلام است؛ زیرا پیامبر اسلام(ص) در نامه های جداگانه به پادشاهان روم و قبط، پس از اینکه آن ها را به اسلام دعوت کرده اند، این آیه را آورده اند. در روایتی از امام صادق (ع) نیز «کَلِمَةٍ سَواءٍ»، به رسالت پیامبر اسلام(ص) تفسیر شده است.
پاسخ تفصیلی:
تَعالَوْا إِلى کَلِمَةٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ
یکی از آیاتی که طرفداران پلورالیسم یا کثرت گرایی دینی بر آن استدلال می کنند(1) آیه 64 سوره آل عمران است: «قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ تَعالَوْا إِلى کَلِمَةٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئاً وَ لا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ»؛ (بگو: اى اهل کتاب! بیایید به سوى سخنى که میان ما و شما یکسان است که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزى را همتاى او قرار ندهیم و بعضى از ما، بعضى دیگر را ـ غیر از خداى یگانه ـ به خدایى نپذیرد).
کثرت گرایان می گویند: معنای این آیه این است که اهل کتاب با حفظ اصول مشترک (توحید و نفی شرک) می توانند بر آیین خود باقی بمانند. به عبارت دیگر، قرآن الهیات جهانی پلورالیستی را تایید کرده و ادیان دیگر را مشروعیت بخشیده و پیروان ادیان الهی را صاحب حقانیت و نجات می داند.
در نقد و بررسی دیدگاه کثرت گرایان، توجه به چند نکته ضروری است:
اول اینکه: در آیات 59 تا 63 سوره آل عمران، ـ یعنی آیات قبل از آیه مورد بحث ـ جریان شرک تثلیثی مسیحیان و دعوت به مباهله آمده و سپس حجت را تمام کرده و کسانی را که اعراض می کنند، مفسد نامیده است. دعوت به مباهله نشانه بطلان عقاید آنان و حقانیت انحصاری اسلام محمدی(صلی الله علیه و آله) است؛ بویژه اینکه در پایان آیه مباهله دروغگویان را مستحق لعنت الهی دانسته است. جمله پایانی آیه 63 سوره آل عمران، یعنی عبارت «اللَّهَ عَلیمٌ بِالْمُفْسِدین» هشدار و اخطاری به اهل کتاب است که اولا مفسدند، و ثانیا خدا به فساد آنها آگاه است، و ثالثا می داند چگونه مفسد را مجازات کند. در چنین فضایی واضح است که سخن گفتن از الهیات جهانی پلورالیستی و مشروعیت بخشیدن به ادیان دیگر و آنها را صاحب حقانیت و نجات دانستن، خطا و حرف غیر قابل پذیرش است.
دوم اینکه: یک احتمال در معنای درست آیه این است که: پس از دعوت به مباهله و اتمام حجت و نشان دادن قهر الهی در آیات گذشته، اکنون این آیه شروع مرحله ای تازه در رفتار با اهل کتاب است. پیام این آیه این است که اگر شریعت حق محمدی(صلى الله علیه و آله) را نمی پذیرید، شایسته است که لااقل به اصول مشترک همه شرایع الهی پای بند باشید. توحید را مراعات کنید و عیسی(علیه السلام) را معبود و رب خود نکنید و دین الهی را تحریف نکنید. دعوت به مشترکات هرگز به معنای تایید حقانیت اختلافات و دعوت به الهیات جهانی پلورالیستی و نجات بخش بودن همه آیین ها نیست. در واقع پیام این آیه دعوت به توحید عملی و پرهیز از شرک است، نه دعوت به پذیرش مفاد همه کتب آسمانی؛ درحالی که تحریفات زیادی در آن ها رخ داده است.
سوم اینکه: این آیه دستور نهایی خدا به اهل کتاب نیست؛ بلکه گاهی مرحله ای پیش تر می رود و آنها را برای ایمان نیاوردنشان، به جنگ یا پرداخت جزیه تهدید می کند: «قاتِلُوا الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لا بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَ لا یُحَرِّمُونَ ما حَرَّمَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ لا یَدینُونَ دینَ الْحَقِّ مِنَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ حَتَّى یُعْطُوا الْجِزْیَةَ عَنْ یَدٍ وَ هُمْ صاغِرُونَ»؛ (با کسانى از اهل کتاب که نه به خدا، و نه به روز جزا ایمان دارند، و نه آنچه را خدا و رسولش تحریم کرده حرام مى شمرند، و نه آیین حق را مى پذیرند، پیکار کنید تا زمانى که با خضوع و تسلیم، جزیه را به دست خود بپردازند). پس همواره دستور به پذیرش اسلام وجود دارد و این به معنای حقانیت انحصاری اسلام و منسوخ بودن آیین های قبلی است.
چهارم اینکه: احتمال دیگر در معنای صحیح آیه این است که: اصلا این آیه نه تنها تایید پلورالیسم و مشروعیت آیین های دیگر نیست، بلکه دعوت به اسلام است؛ زیرا پیامبر اسلام(صلى الله علیه و آله) در نامه های جداگانه به پادشاهان روم و قبط، پس از اینکه آن ها را به اسلام دعوت کرده اند، این آیه را آورده اند. همچنین پیامبر اسلام(ص) در نامه ای به مقوقس بزرگ مصریان، او را به اسلام دعوت کردند.(2)
در روایتی از حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) نیز در تفسیر لفظ «کَلِمَةٍ» در آیه شریفه آمده است: «أن الکلمة هاهنا هی شهادة أن لا إله إلا الله، و أن محمدا رسول الله (صلى الله علیه و آله)، و أن عیسى عبد الله، و أنه مخلوق کآدم»؛ (کلمه در اینجا همان شهادت به لا إله إلا الله، و رسالت حضرت محمد(ص) و اینکه عیسی بنده خداست، و اینکه مخلوقی مانند حضرت آدم(ع) است، می باشد). بر اساس این روایت، این آیه دعوت به شریعت محمدی(ص) و عدم مشروعیت آیین های قبلی، بویژه با تحریفات مشرکانه است.(3)
حاصل سخن اینکه: این آیه نه تنها دلالتی بر پلورالیسم ندارد، بلکه تایید حقانیت انحصاری اسلام و منسوخ بودن آیین های قبلی است.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.