پاسخ اجمالی:
رهبانيت از ماده «رَهْبَه» به معنى ترس و خوف است و در اينجا منظور خوف از خدا است. بعدها اين واژه به كار بدعت آمیز گروهى از مسيحيان يا غير آنها كه انزواطلبى را پيش گرفته و به گمان خود به عبادت پروردگار مى پرداختند، اطلاق شد. آنها با انتخاب زندگی غیر طبیعی و مخالف با فطرت انسانی، به همه وظائف اجتماعی پشت پا زده، و در صومعه ها ساکن شدند. اسلام اين رفتارها را صحیح ندانسته و مردم را به زندگى اجتماعى توأم با پارسايى دعوت می نماید.
پاسخ تفصیلی:
رهبانيت در اصل از ماده «رَهْبَه» (بر وزن ضربه) به معنى ترس و خوف است و در اينجا منظور خوف از خدا است، راغب در كتاب مفردات می نویسد: «ترسى است كه آميخته با پرهيز و اضطراب باشد»، سپس اين واژه به كار گروهى از مسيحيان يا غير آنها كه انزواطلبى را پيش گرفته و به گمان خود به عبادت پروردگار مى پرداختند، اطلاق شده است. از جمله بدعت هاى زشت مسيحيان در مورد رهبانيت، تحريم ازدواج براى مردان و زنان تارك دنيا بود، آنان با پشت پا زدن به همه وظائف اجتماعى و انتخاب صومعه ها و ديرهاى دور افتاده، به برنامه هاى عبادى ای می پردازند که ریشه ای دینی ندارد. امروزه گروهى از مسيحيان تارك دنيا اعم از زن و مرد، با پناه بردن به دیرها، به صورت مجرد زندگى مى كنند و به اصطلاح به تمام مظاهر دنيا پشت پا زده و مشغول عبادت مى شوند.
رهبانیت، موضوعی مربوط به امروز نيست، بلكه از بدعت هايى است كه از قرن سوم ميلادى، هنگام ظهور امپراطورى روم، «ديسيوس» و مبارزه شديد او با پيروان مسيح(عليه السلام) آغاز شد، آنان با شكست از اين امپراطور خونخوار، به كوه ها و بيابان ها پناه بردند، و بذر رهبانيت در ميان آنها پاشيده شد.(1) اين گونه رهبانيت، هرگز با روح تعليمات انبياء سازگار نيست، این مساله در قرون اوليه مسيحيت وجود نداشت بلكه بدعتى است كه بعداً به وسيله افراد نادان منحرف پایه گذاری شد و تا به امروز نيز ادامه دارد. حال در اين ديرها چه مى گذرد؟ و بر اثر انحراف از اصول فطرى انسانى چه مفاسد عجيبى روى مى دهد؟ داستان بسيار مفصّل و غم انگيزى دارد، تا آنجا كه يكى نويسندگان مسيحى با اشاره به بعضى از ديرها، آنها را كانونى از فحشاء مى شمرد. و اصولاً اين زندگى غير طبيعى بر روح و فكر آنها اثرات منفى گذاشته و سبب اختلالات روانى گوناگونى مى شود. اما اسلام خط بطلانى بر اين گونه كارها كشيد، و مردم را دعوت به زندگى اجتماعى توأم با پارسايى نمود.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.