قرآن و توصیه به «حسن خلق»

خداوند در قرآن چگونه انسان ها را به نيکو سخن گفتن توصيه می کند؟

خداوند در آيه 83 سوره بقره، در مقام اخذ يک پيمان الهی، بنی اسرائيل را مورد خطاب قرار داده و بعد از تأكيد بر توحيد خالص، احسان به پدر و مادر، خويشاوندان، يتيمان و مسكينان، مى فرمايد: «با مردم نيكو سخن بگوييد». این کلام، بيانگر اهميّت حسن برخورد، نسبت به مردم است، و به اين ترتيب خوش خويى و برخورد خوب با توده مردم، هم رديف مهمترين و اساسى ترين دستورات اسلام قرار گرفته است. امام باقر(ع) در تفسير اين آيه می فرمایند: «به مردم بهترين سخنانى را بگوئيد كه دوست داريد به شما گفته شود».

«غيبت» در روايات اسلامی

معصومين(عليهم السلام) در نکوهش «غيبت» چه بیاناتی دارند؟

در منابع روایی، تعابير تکان دهنده ای در نکوهش «غيبت» وجود دارد، که درباره کمتر گناهی می توان اين تعبيرات را يافت. خداوند به حضرت موسی(ع) فرمود: «كسى كه بميرد در حالى كه از غيبت توبه كرده باشد، آخرين كسى است كه وارد بهشت مى شود». پيامبر(ص) فرمودند: «كسى كه غيبت مسلمانى را بكند، خداوند نماز و روزه او را چهل شبانه روز قبول نمى كند، مگر اين كه صاحب غيبت از او راضى گردد»؛ هم چنين فرمودند: «كسى كه در طريق غيبت و كشف عيوب برادر مسلمانش گام بردارد، اولين گام را كه برمى دارد، پا در جهنم مى گذارد».

 

قرآن و بیان لجاجت «بنی اسرائیل»

خداوند چگونه در قرآن لجاجت های قوم «بنی اسرائیل» را به تصویر کشیده است؟

آیات 67 تا 73 سوره بقره، به لجاجت قوم بنی اسرائیل در داستان ذبح گاو اشاره دارد؛ آنجا که دستور حضرت موسی(ع)، با بهانه جویی بنی اسرائیل مواجه شد. این واقعه نشان از بی اعتمادی آنها به حکمت پروردگار و پیامبر او دارد. آیات 55 و 56 این سوره نیز به بیان درخواست بنی اسرائیل برای مشاهده پروردگار اشاره دارد که منجر به آمدن صاعقه و مردن جمعیت حاضر در کوه طور شد ولی خداوند از روی لطف، به آنان زندگی دوباره داد. آنها در ورود به بیت المقدس نیز راه لجاجت را در پیش گرفتند، که به سرگردانی چهل ساله آنان منجر شد.

قرآن و بیان لجاجت «فرعون»

قرآن چگونه لجاجت های «فرعون» و قومش را به تصویر می کشد؟

آیات 49 تا 50 سوره «زخرف» به 9 معجزه مهم برای هدایت فرعون و قومش اشاره دارد؛ ولی باز آنان از روی لجاجت هرگز ایمان نیاوردند. تعبيرات آيه كاملا نشان مى دهد كه همه اين سخنان از سر لجاجت بوده؛ آنان از یک سو موسی(ع) را ساحر می نامیدند و از سوی دیگر برای رهایی از درد و رنج، دست به دامن او می شدند. قرآن با تعبیر «یَنکُثُون» اشاره دارد که آنان بارها پیمان بستند و شکستند. اما سرانجام به کیفر لجاجت خود رسیدند و بسیاری از آنها غرق شدند.

آثار و پیامدهای «لجاجت»

«لجاجت» و بهانه جویی چه آثار و پیامدهایی دارد؟

یکی از آثار لجاجت «مشکلات ناخواسته اجتماعی» است؛ همانند مشکلاتی که در داستان گاو بنی اسرائیل برای قوم حضرت موسی(ع) پیش آمد و آنان را در تنگنای مالی قرار داد. «محروم شدن از درك واقعيت هایی كه زمينه ساز تكامل انسان است» يكى ديگر از آثار منفى اين خوى زشت است. «انزواى اجتماعى و پراكندگى مردم از اطراف انسان» سوّمين پيامد سوء اين خصلت ناپسند است و ... . كوتاه سخن اين كه، این خوى زشت، انسان را از خدا و خلق و حتى از خويشتن دور مى سازد.

آثار «شکر» و «کفران نعمت»

خداوند در قرآن آثار «شکر گزاری» و یا «کفران نعمتها» را چگونه ترسیم می نماید؟

خداوند می فرماید: «لَئِن شَكَرتُم لاَزيدَنَّكُمْ وَ لَئِن كَفَرتُم اِنَّ عَذابى لَشديد»؛ (اگر شكرگزارى كنيد نعمت خود را بر شما خواهم افزود و اگر ناسپاسى كنيد مجازاتم شديد است)، خداوند به سپاس گزاران وعده قطعى افزایش نعمت مى دهد ولی درباره كفران كنندگان، بصورت کلی مى فرمايد: «عذاب من شديد است»، اين تفاوت تعبير، دليل بر نهايت لطف پروردگار و در عين حال هشداری به افراد ناسپاس است. این آیه همه نعمتهای خداوند را شامل می شود، که از مصادیق بارز و ویژه آن پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) می باشند.

ضرورت اتخاذ «استاد» در پیمودن مقامات معنوی

آیا این سخن صحیح است که "انسان در پیمودن مقامت معنوی نیاز به «استاد» دارد"؟

اگر بخواهيم انتخاب استاد راهنما را به عنوان يك شرط لازم در پيمودن مقامات معنوى بپذيريم، با ظواهر كتاب و سنّت و سيره ائمه هدى سازگار نيست، زیرا پیمودن این مسیر با رعایت دستورات کلی معصومین مقدور است، ولى اگر بخواهيم آن را به عنوان كمك تلقّى كنيم كار خوبى به نظر مى رسد، با این شرط که در انتخاب آن دقت شود، چون اين موضوع در طول تاريخ مورد سوء استفاده فراوان افراد نااهل قرار گرفته و در بعضى از موارد سر از افكار صوفيان و برنامه هاى منحطّ آنان در آورده است و موجب دوری از خداوند گشته است.

اهمیت «ذکر خدا» در آیات و روایات

اهمیت ذکر و یاد خدا در آیات و روایات چگونه منعکس شده است؟

«ذكر» سه مرحله دارد: قلبی، زبانی و عملی که در هر مرحله دارای مصاديقی متفاوت است. در قرآن معانى مختلفى برای «ذكر» بیان شده ولى همه در يك چیز مشترکند و آن چيزى است كه انسان را به سوى خدا مى برد. از قلب بر زبان جارى شده و از زبان به تمام اعمال انسان گسترش مى يابد. در روايات اسلامى نيز مسئله ذكر و ذاكران بازتاب گسترده اى دارد؛ امام صادق(ع) مى فرماید: «هر چيزى حد و اندازه اى دارد جز ذكر خدا كه هيچ حدّى براى آن متصوّر نيست».

«فقر» از نگاه اسلام

«فقر» از نگاه اسلام مطلوب است یا مذموم؟

انواعی از فقر مايه افتخار است، مانند: فقر الى الله، يا فقری که به معنای زندگى ساده و خالى از تشريفات باشد یا فقری که بر اثر انجام وظيفه دامنگير انسان مى شود، مثل وضعیت مسلمانان در شعب ابی طالب. اما آنجا که به معناى تهيدستى باشد مخصوصاً كه بر اثر تنبلى و كوتاهى حاصل شود سبب ذلّت و خوارى و آلودگى به انواع گناهان است و در متون اسلامی از آن نکوهش شده است، مانند سخن امام علی(ع): «كسى كه فقیر می شود به چهار عيب بزرگ مبتلا مى گردد: ضعف در يقين، نقصان در عقل، كمبود در دين و كمى حيا».

قرآن و بیان جاه طلبی «فرعون»

به فرموده قرآن کریم، «فرعون» ملاک برتری خود بر حضرت موسی(علیه السلام) را در چه می دانست؟

قرآن در سوره زخرف، آیات 51 تا 53 به خودبزرگ بينى، جاه طلبى، و عوام فريبى فرعون اشاره می کند. فرعون با این که معجزات عظيم حضرت موسى(ع) را كه با چشم خود ديده بود، اما حس خودخواهى، برترى جويى و جاه طلبی اش به او اجازه نمى داد پذيرای حق شود، لذا برای عوام فریبی و توجیه کارهایش، کمی ثروت و پایین بودن طبقه اجتماعى و لكنت زبان حضرت موسی(ع) را بهانه قرار داد تا خودش را برتر جلوه دهد.

 

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قالَ الباقر عليه السّلام :

بَلا فى اِثْنَيْنِ مِنْ اَصْحابِهِ قالَ: فَلمّا مَرَّبِها تَرَقْرَقَتْ عَيْناهُ لِلْبُکاءِ ثُمَّ قالَ: هذا مَناخُ رِکابِهِمْ وَ هذا مُلْقى رِحالِهِمْ وَهيهُنا تُهْراقُ دِماؤُهُمْ، طوبى لَکِ مِنْ تُرْبَةٍ عَلَيْکِ تُهْراقُ دِماءُ الاحِبَّةِ.

بحارالانوار، ج 44، ص 258