پاسخ اجمالی:
«ذكر» سه مرحله دارد: قلبی، زبانی و عملی که در هر مرحله دارای مصاديقی متفاوت است. در قرآن معانى مختلفى برای «ذكر» بیان شده ولى همه در يك چیز مشترکند و آن چيزى است كه انسان را به سوى خدا مى برد. از قلب بر زبان جارى شده و از زبان به تمام اعمال انسان گسترش مى يابد. در روايات اسلامى نيز مسئله ذكر و ذاكران بازتاب گسترده اى دارد؛ امام صادق(ع) مى فرماید: «هر چيزى حد و اندازه اى دارد جز ذكر خدا كه هيچ حدّى براى آن متصوّر نيست».
پاسخ تفصیلی:
ذكر مراحل سه گانه اى دارد: قلبی، زبانی و عملی و در هر مرحله مصاديق متفاوتى دارد؛ همچون مفهوم نور كه هم نور آفتاب را شامل مى شود و هم نور يك شمع را. گاه اين ذكر چنان محدود است كه تنها فضاى اطراف خود را روشن مى سازد و گاه آنچنان عميق و گسترده است كه جهانى را روشن مى كند. قرآن اهمّيت فوق العاده اى براى ذكر و ذاكران قائل شده است؛ به صورتی که در يكجا به حضرت موسى(عليه السلام) خطاب مى كند نمازهاى تو براى اين است كه به ياد من باشى: «أَقِمِ الصَّلوةَ لِذِكْرِى».(1)
گاه مى فرمايد: ذكر خدا از نماز هم برتر و بالاتر است؛ يعنى روح نماز است: «إِنَّ الصَّلوةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ لَذِكْرُ اللهِ أَكْبَرُ».(2) گاه مى فرمايد: اگر از شراب به شدت نهى شده براى آن است كه شما را از ذكر خدا غافل مى كند: «وَ يَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللهِ».(3) گاه مى گويد: نفوذ شيطان از آنجا شروع مى شود كه انسان از ذكر خدا غافل گردد: «وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَانِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَاناً فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ».(4) گاه همه عظمت قرآن را در جمله اى خلاصه كرده مى فرمايد: «إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ».(5) گاه مى فرمايد: براى حل هر مشكل به سراغ اهل ذكر برويد: «فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ».(6) سرانجام ذكر خدا را آرام بخش دلها و وسيله اطمينان قلب معرفى مى كند: «أَلاَ بِذِكْرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ».(7)
گرچه ذكر در اين آيات معانى مختلفى دارد؛ ولى همه در يك قدر مشترك جمع اند و آن چيزى است كه انسان را به سوى خدا مى برد. از قلب بر زبان جارى مى شود و از زبان به تمام اعمال انسان گسترش مى يابد. گويى همه اعضا در همه اعمال با صداى رسا ذكر خدا مى گويند. در روايات اسلامى نيز مسئله ذكر و ذاكران بازتاب گسترده اى دارد:
از جمله اينكه در روايتى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم كه هر چيزى حد و اندازه اى دارد جز ذكر خدا كه هيچ حدّى براى آن متصوّر نيست: «ما مِنْ شَىْء إلاّ وَ لَهُ حَدٌّ يَنْتَهي إلَيْهِ إلاّ الذِّكْرَ فَلَيْسَ لَهُ حَدٌّ يَنْتَهي إِلَيْهِ».(8) در حديث ديگرى از همان بزرگوار آمده است كه هر كس ذكر خدا بسيار گويد خداوند در بهشت سايه عنايتش را بر او مى گستراند: «مَنْ أكْثَرَ ذِكْرَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ أظَلَّهُ اللهُ في جَنَّتِه».(9) از روايات ديگرى استفاده مى شود كه ذكر خدا دافع انواع بلاهاست. در حديثى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم: «إنَّ الصَّواعِقَ لاتُصيبُ ذاكِراً»(10)؛ (صاعقه ها [و بلاهاى بزرگ] به ذاكران اصابت نمى كند). بلكه از اين فراتر، از آن حضرت نقل شده كه مى فرمايد: «ما مِنْ طَيْر يُصادُ إلاّ بِتَرْكِ التَّسْبيحِ وَ ما مِنْ مالِ يُصابُ إلاّ بِتَرْكِ الزَّكاة»(11)؛ (هيچ پرنده اى صيد نمى شود مگر اينكه در آن روز ذكر خدا را ترك گفته و هيچ مالى ضايع نمى شود مگر اينكه زكات آن را نداده باشند).
كوتاه سخن اينكه آيات و روايات درباره ذكر خدا و اهمّيّت و آثار آن در زندگى مادى و معنوى و در دنيا و آخرت بسيار است. آنچه در بالا آمد گوشه اى از آن بود. اين گفتار را با سخنى از امام صادق(عليه السلام) كه در ادامه حديث نامحدود بودن ذكر بيان فرموده پايان مى دهيم. مى فرمايد: «كانَ أبي كَثيرُ الذِّكْرِ لَقَدْ كُنْتُ أمْشى مَعَهُ وَ أَنَّهُ لَيَذْكُرُ اللهَ وَ آكُلُ مَعَهُ الطَّعامَ وَ إِنَّهُ لَيَذْكُرُ اللهَ وَ لَقَدْ كانَ يُحدِّثُ الْقَومَ وَ ما يَشْغُلُهُ ذلِكَ عَنْ ذِكْرِ اللهِ...»(12)؛ (پدرم بسيار ذكر خدا مى گفت. هنگامى كه با او راه مى رفتم زبانش به ذكر خدا مشغول بود و هنگامى كه با او غذا مى خوردم ذكر خدا مى گفت و سخن گفتن با مردم او را از ذكر خدا غافل نمى كرد).(13)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.