پاسخ اجمالی:
امام علي(ع) درباره ارزیابی «متّقین» از اعمالشان می فرماید: «از اعمال اندك، خشنود نشده، و اعمال فراوان خود را زياد نمى شمارند، بلكه پيوسته خود را به كوتاهى متّهم ساخته و از اعمال خود نگرانند، هر گاه يكى از آنها را مدح و ستايش كنند، از آنچه درباره او گفته شده به هراس مى افتد و مى گويد: من از ديگران نسبت به خود آگاه ترم و پروردگارم به اعمال من از من آگاه تر است. بارالها! مرا به سبب نيكى هايى كه به من نسبت مى دهند مؤاخذه مفرما! و مرا برتر از آنچه آنها گمان مى كنند قرار ده و گناهانى را كه من دارم و آنها نمى دانند ببخش».
پاسخ تفصیلی:
امام علي(علیه السلام) در بخشی از خطبه 193 «نهج البلاغه» درباره ارزیابی «متّقین» از اعمالشان مى فرمايد: (از اعمال اندك، خشنود نمى شوند، و اعمال فراوانِ خود را زياد نمى شمارند؛ بلكه پيوسته خود را [به كوتاهى و قصور] متّهم مى سازند [هر چند عبادات و طاعات و كارهاى مهم اجتماعى فراوانى كرده باشند و به همين دليل] از اعمال خود نگرانند [مبادا حقّ خدا و خلق را ادا نكرده باشند])؛ «لَا يَرْضَوْنَ مِنْ أَعْمَالِهِمُ الْقَلِيلَ، وَ لَا يَسْتَكْثِرُونَ الْكَثِيرَ، فَهُمْ لِأَنْفُسِهِمْ مُتَّهِمُونَ، وَ مِنْ أَعْمَالِهِمْ مُشْفِقُونَ(1)».
علوّ همت آنها و معرفت بالاي شان به آنها اجازه نمى دهد كه به اعمال كم راضى شوند و يا اعمال فراوان را بسيار ببينند برخلاف كوته فكرانِ مغرور كه به اندك عملى چنان از خود راضى مى شوند كه گويى برترين خلق خدايند. گذشته از اين، آنها داراى صفت برجسته انتقاد از خويشتنند كه غالب افراد از آن گريزانند، نه انتقاد ديگران را مى پذيرند و به طريق اولى نه از خود انتقاد مى كنند و كارى كه سبب تكامل و پيشرفت انسان است را رها مى سازند. آنها پيوسته از اين بيم دارند كه حق نعمت خدا را ادا نكرده باشند و راه و رسم عبوديت پروردگار را ترك گفته باشند و در برابر خلق خدا مسئول باشند.
بعضى از شارحان نهج البلاغه، «اعمال» را در اينجا تنها به عبادات تفسير كرده اند و روايات مربوط به عبادات فراوان پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و امير مؤمنان(عليه السلام) و امام سجاد(عليه السلام) را در اينجا آورده اند. درست است كه عبادت يكى از وظايف مهم بندگان است؛ ولى هيچ دليلى نداريم كه واژه «اعمال» كه در بالا آمده منحصر به عبادت باشد و مسئوليت هاى اجتماعى را شامل نشود.
پيشوايان بزرگ ما با اعمال فوق العاده وسيع و گسترده و پاكى كه داشتند، باز در برابر پروردگار اظهار انفعال مى كردند. امام سجاد(عليه السلام) در دعاى ابوحمزه عرض مى كند: «وَ مَا قَدْرُ أَعْمَالِنَا فِي جَنْبِ نِعَمِكَ وَ كَيْفَ نَسْتَكْثِرُ أعْمالاً نُقابِلُ بِها كَرَمَكَ»؛ (اعمال ما در برابر نعمت هاى عظيم تو چه ارزشى دارد و چگونه در برابر كرم تو اعمال خود را زياد بشمريم؟!). در كتاب «الغارات» از بعضى ياران اميرمؤمنان علي(عليه السلام) نقل شده كه: «به او عرض كردند: چقدر در راه خدا صدقه مى دهيد و انفاق مى كنيد؟! آيا دست نگه نمى داريد؟ فرمود: «لَوْ أعْلَمُ أَنَّ اللهَ قَبِلَ مِنّي فَرْضاً واحِداً لَأَمْسَكْتُ وَ لكِنِّي وَ اللهِ مَا أَدْرِي أقَبِلَ اللهُ مِنّي شَيْئاً أمْ لَا؟»؛ (اگر مى دانستم خداوند يكى از اينها را از من قبول كرده دست نگه مى داشتم؛ ولى به خدا سوگند نمى دانم آيا چيزى را از من قبول كرده يا نه؟)».(2) اين در واقع درسى است براى عموم مردم كه به اعمال خويش، مغرور نشوند، هر چند زياد باشد، زيرا مسئله اخلاص بسيار مشكل و پيچيده است. در حديث ديگرى از امام باقر(عليه السلام) مى خوانيم كه فرمود: «ثَلاثٌ قاصِماتُ الظَّهْرِ؛ رَجُلُ إِسْتَكْثَرَ عَمَلَهُ وَ نَسِىَ ذُنُوبَهُ وَ أَعْجَبَ بِرَأْيِهِ»(3)؛ (سه چيز پشت انسان را مى شكند؛ كسى كه اعمال خود را بسيار ببيند و گناهان خود را به فراموشى بسپارد و فكر خود را بسيار بپسندد [و افكار ديگران را به هيچ انگارد]).
آنگاه امام(عليه السلام) در ادامه همان مسئله انتقاد از خويشتن، به نكته زيباى ديگرى اشاره مى كند، مى فرمايد: (هر گاه يكى از آنها را مدح و ستايش كنند، از آنچه درباره او گفته شده به هراس مى افتد و مى گويد: من از ديگران نسبت به خود آگاه ترم و پروردگارم به اعمال من از من آگاه تر است. بارالها! مرا به سبب نيكى هايى كه به من نسبت مى دهند مؤاخذه مفرما! و مرا برتر از آنچه آنها گمان مى كنند قرار ده و گناهانى را كه من دارم و آنها نمى دانند ببخش)؛ «إِذَا زُكِّيَ أَحَدٌ مِنْهُمْ خَافَ مِمَّا يُقَالُ لَهُ، فَيَقُولُ: أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِي مِنْ غَيْرِي، وَ رَبِّي أَعْلَمُ بِي مِنِّي بِنَفْسِي! اللّهُمَّ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا يَقُولُونَ، وَ اجْعَلْنِي أَفْضَلَ مِمَّا يَظُنُّونَ، وَ اغْفِرْ لِي مَا لَا يَعْلَمُونَ!».
مى دانيم يكى از موانع راه پيشرفت در درگاه خدا و در جامعه بشرى، مدح مداحان و تملّق متملّقان است كه بسيارى از سران جهان را به خطا افكنده و گمراه ساخته است. پرهيزكاران پيوسته از ستايش ستايشگران بيمناكند، نكند سبب غرور و عُجب آنها گردد و مورد مؤاخذه پروردگار واقع شوند. در عين حال از خدا مى خواهند كه برتر از ستايش آنها باشند و اگر خطا و گناه مخفيانه اى دارند، خدا آنها را ببخشد.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.