پاسخ اجمالی:
در عشق هاى حقيقى و مقدّس، روحِ انسان نورانيّت فوق العاده اى پيدا مى كند و همه چيز را جز معشوق حقيقى فراموش مى كند و تحمّل تمام شدائد را براى رسيدن به وصال او و برخورداري از جذبه هاى عنايت و لطفش آسان مى شمرد. در حدیث قدسی آمده: «هنگامى كه بنده ام به من توجّه پيدا كند، به من عشق مى ورزد و من هم به او عشق مى ورزم و هنگامى كه به من عشق ورزد حجاب ميان خودم و او را بر مى دارم، تا به مقام شهود نائل گردد». به فرموده پیامبر(ص) برترين مردم كسى است كه عاشق عبادت باشد و آن را در آغوش بگيرد و با قلبش آن را دوست داشته باشد و با جسدش آن را لمس كند.
پاسخ تفصیلی:
در عشق هاى حقيقى و مقدّس، روحِ انسان صفا و نورانيّت فوق العاده اى پيدا مى كند و همه چيز را جز معشوق حقيقى - كه مظهر كمال مطلق است - به فراموشى مى سپارد و تحمّل تمام شدائد را براى رسيدن به وصال او و برخوردار شدن از جذبه هاى عنايت و لطفش آسان مى شمرد و هنگامى كه در بيابان به شوق كعبه قدم مى گذارد، از سرزنش هاى خار مغيلان غمى به دل راه نمى دهد. همانگونه كه در حديث قدسى آمده است: «إِذَا كَانَ الْغَالِبُ عَلَى الْعَبْدِ الْإِشْتِغَالَ بِي جَعَلْتُ بُغْيَتَهُ وَ لَذَّتَهُ فِي ذِكِري، فَإِذَا جَعَلْتُ بُغْيَتَهُ وَ لَذَّتَهُ فِي ذِكْرِي، عَشِقَنِي وَ عَشِقْتُهُ، فَإِذَا عَشِقَنِي رَفَعْتُ الْحِجَابَ فِيمَا بَيْنِي وَ بَيْنَهُ»(1)؛ (هنگامى كه بنده من توجّه به من پيدا كند، آرزو و لذّتش را در ذكر خودم قرار مى دهم و هنگامى كه آرزو و لذّتش در ذكر من باشد، به من عشق مى ورزد و من هم به او عشق مى ورزم و هنگامى كه به من عشق ورزد حجاب ميان خودم و او را بر مى دارم، تا به مقام شهود نائل گردد).
عشق به خدا و اولياء الله و همچنين عشق به ارزش هاى والا، يا به تعبير ديگر: محبّت و علاقه شديد و سوزان به اين امور، همواره چراغ راه اولياء الله و شهيدان پاكباخته و عارفان دل سوخته و عالمانى كه آثار علمى بزرگى از خود نشان داده اند، بوده است و در يك كلمه، راه هاى پرپيچ و خمِ تكامل را، بدون مركب عشق نمى توان پيمود. زمزمه هاى اميرمؤمنان علي(عليه السلام) در دل شب و «دعاى [پرمعناى] صباح» در صبحگاهان و بند بند «دعاى كميل» و راز و نياز امام حسين(عليه السلام) در «روز عرفه» در بيابان عرفات و مناجات هاى پانزده گانه امام سجّاد(عليه السلام) و تمام «صحيفه سجاديّه» و زمزمه عاشقانه منتظران حضرت مهدى(عجل الله تعالی فرجه) به هنگام خواندن «دعاى ندبه» همه و همه آثار گرانبهايى است از اين عشق مقدّس.
بنابراین اگر بعضى از دانشمندان روى كلمه «عشق» حسّاسيت منفى شديدى دارند، به خاطر مشاهده عشق هاى نامقدّس و هوس آلود و گناه خيز است وگرنه عشق مقدّس، نيرومندترين عامل حركت به سوى خداوند و ارزش هاى والاى انسانى است و اينكه بعضى تصوّر مى كنند واژه «عشق» در كلمات معصومين(عليهم السلام) نيامده است، اشتباه بزرگى است؛ زيرا، هم در روايات نبوى و هم در روايات معصومين(ع) ديده مى شود.
از جمله مرحوم كلينى در حديثى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نقل مى كند كه فرمود: «أَفْضَلُ النَّاسِ مَن عَشِقَ الْعِبَادَةَ فَعَانَقَهَا، وَ أَحَبَّهَا بِقَلْبِهِ، وَ بَاشَرَهَا بِجَسَدِهِ وَ تَفَرَّغَ لَهَا»(2)؛ (برترين مردم كسى است كه عاشق عبادت باشد؛ آن را در آغوش بگيرد و با قلبش آن را دوست داشته باشد و با جسدش آن را لمس كند و خود را فارغ البال براى آن قرار بدهد). در حديث نبوى ديگرى درباره سلمان مى خوانيم: «إِنّ الْجَنَّةَ لَاَعْشَقُ لِسَلْمَانَ مِنْ سَلْمَانَ لِلْجَنَّةِ»(3)؛ (بيش از آنچه سلمان به بهشت عشق مى ورزد، بهشت عاشق سلمان است).
مرحوم علّامه مجلسى در ذيل حديث اوّل بيانى دارد كه مى فرمايد: «عشق به معناى افراط در محبّت است و گاه تصوّر كرده اند كه مخصوص به امور باطله مى باشد و در محبّت به خدا و آنچه مربوط به اوست بكار نمى رود؛ ولى اين روايت نشان مى دهد كه چنين نيست، هر چند احتياط آن است واژه هاى مشتقّ آن (عاشق و معشوق) را در مورد خداوند بكار نبريم، بنابراين كه اسماءالله توقیفی باشد».(4)،(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.