پاسخ اجمالی:
انسان ها از زمان هاي گذشته برای حیوانات احترام قائل بودند؛ اما در عصر حاضر دفاع از حیوانات مانند بسیاری از موضوعات دیگر رنگ سياسى به خود گرفته است. در اين ميان، اسلام به طور دقيق و ظريف و حساب شده به دفاع از حقوق حيوانات پرداخته است. پیامبر(ص) مي فرمايند: «براى چهارپايان بر صاحبان آنها حقوقي است؛ هنگامى كه به منزل رسيد و پياده شد اوّل آذوقه آنها را آماده كند و هر زمان كه از كنار آب بگذرد، آب را بر او عرضه كند و هرگز به صورتش تازيانه نزند؛ چرا كه او تسبيح و حمد خدا مى گويد و هرگز هنگام توقف بر پشت آن ننشيند مگر در هنگام جنگ و بيش از طاقتش چيزى بر آن بار نكند و بيش از توانائيش آن را راه نبرد».
پاسخ تفصیلی:
مردم جهان از قديم الايام به طور سنتى براى حيواناتى كه از آنها استفاده مى كردند، احترام قائل بودند و اصولى را درباره آنها رعايت مى كردند و اين احترام در بعضى از موارد به صورت افراطى در مى آمد و شكل پرستش به خود مى گرفت همان گونه كه امروز در ميان جمعى از هندوها نيز ديده مى شود تا اينكه در اين اواخر به مدافعان از حيوانات، شكل جمعيّت دادند و اصول و مقرراتى قائل شدند و اگر كسانى از آن تخلف كنند مورد اعتراض قرار مى گيرند، هرچند اين موضوع مانند ساير موضوعاتى كه مربوط به حقوق بشر يا حمايت از زندانيان و كودكان و امثال آنهاست و در بسيارى از موارد رنگ سياسى به خود گرفته و تبديل به چماقى براى كوبيدن بر سر مخالفان شده است؛ گاه هزاران انسان بى گناه را مى كشد و در سال ميليادرها دلار سلاح هاى كشتار جمعى صادر مى كنند و صداى كسى بلند نمى شود؛ اما يك يا چند حيوان اگر مورد آزار قرار گيرند فريادشان بلند مى شود.
ولى اسلام حد اعتدال را از آغاز در اين مسئله رعايت كرده و سفارش هاى اكيد و دقيق و ظريفى درباره حيوانات نموده كه هر انسان منصفى را به تحسين وا مى دارد. در كتب روايى ما، احاديث فراوانى در اين باره وارد شده است؛ از جمله در ابواب مربوط به حجّ به تناسب استفاده از حيوانات به عنوان مركب در مسير حجّ، ابوابى تحت عنوان «اَبْوابُ اَحْكامِ الدَّوابِّ فِى السَّفَرِ وَ غَيْرِهِ» ديده مى شود. مرحوم شيخ حر عاملى در كتاب «وسائل الشيعه» در جلد هشتم تحت همين عنوان روايات فراوانى در بيش از پنجاه باب ذكر كرده است كه ذيلا بعضى از روايات آن را كه در باب اوّل ذكر كرده از نظر مى گذرانيم:
1. پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) فرمود: «لِلدَّابَّةِ عَلَى صَاحِبِهَا خِصَالٌ يَبْدَأُ بِعَلْفِهَا إِذَا نَزَلَ وَ يَعْرِضُ عَلَيْهَا الْمَاءَ إِذَا مَرَّ بِهِ وَ لَا يَضْرِبُ وَجْهَهَا فَإِنَّهَا تُسَبِّحُ بِحَمْدِ رَبِّهَا وَ لَا يَقِفُ عَلَى ظَهْرِهَا إِلَّا فِي سَبِيلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا يُحَمِّلُهَا فَوْقَ طَاقَتِهَا وَ لَا يُكَلِّفُهَا مِنَ الْمَشْيِ إِلَّا مَا تُطِيقُ»(1)؛ (براى چهارپايان بر صاحبان آنها حقوق [شش گانه اي] است: نخست اينكه هنگامى كه به منزل رسيد و پياده شد اوّل آذوقه آنها را آماده كند [؛ چرا كه اين حيوان از صاحبش خسته تر است به علاوه زبان تقاضا ندارد] و هر زمان كه از كنار آب بگذرد، آب را بر او عرضه كند [تا اگر تشنه باشد بنوشد] و هرگز به صورتش تازيانه نزند؛ چرا كه او تسبيح و حمد خدا مى گويد و هرگز بر پشت آن هنگام توقف ننشيند مگر در هنگام جنگ [اشاره به اينكه هنگامى كه سواران به هم مى رسند، يا از كنار فرد پياده اى عبور مى كنند و براى احوال پرسى و مطالب ديگر توقف مى نمايند بايد از مركب پياده شوند، حرف هايشان كه تمام شد سوار شوند و به راه خود ادامه دهند؛ زيرا اين زحمت را به حيوان دادن كه در حال توقف سوار آن باشند و پياده نشوند، زحمتى است بدون دليل؛ ولى در ميدان جنگ چنين نيست؛ زيرا پياده شدن از مركب به هر حال خطرناك است] و بيش از طاقتش چيزى بر آن بار نكند و بيش از توانائيش آن را راه نبرد).
2. در حديث ديگرى از امام صادق(عليه السلام) شبيه همين معنا تحت عنوان «لِلدَّابَّةِ عَلَى صَاحِبِهَا سِتَّةُ حُقُوقٍ»؛ (براى چهارپايان بر صاحبان آنها شش حقّ است) نقل شده و در روايت ديگرى هفت حقّ ذكر شده است. تعبيرات ظريفى در اين روايت آمده كه اسلام كوچك ترين مسائل را درباره اين موضوع از نظر دور نداشته و انسانى ترين دستورات را در اين باره داده است. بسيارند كسانى كه هنگامى كه مركب آنها كم و زيادى مى كند با شلاق به جان آن مى افتند و گاه عصبانيّت خود را در موضوعات ديگر، بر سر حيوان خالى مى كنند؛ ولى اسلام تأكيد مى كند كه بى دليل مركب را آزار ندهند. در حديث مى خوانيم كه: «امام سجاد زين العابدين(عليه السلام) چهل بار از مدينه به مكّه براى زيارت خانه خدا از شترى استفاده كرد و در تمام اين مدت حتى يك تازيانه به آن شتر نزد».(2)
3. در حديث معروفى كه در منابع شيعه و اهل سنّت آمده است مى خوانيم: «خداوند زنى را به سبب گربه اى وارد دوزخ ساخت چرا كه آن را بسته بود نه رهايش مى كرد كه خودش غذا پيدا كند و نه غذايى به او مى داد».(3)
حتى از بعضى روايات استفاده مى شود كه نبايد فحش و ناسزا به حيوانات داد.(4) اين تعبير نشان مى دهد كه حيوانات هم براى خود فهم و شعورى دارند و از فحش و ناسزا متأثر مى شوند. به علاوه هنگامى كه زبانِ انسان آلوده شد، تدريجاً براى او عادت مى شود و در مورد انسانها نيز آن را به كار مى برد.(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.