منظور از تسبیح عمومی موجودات؟

منظور از تسبیح موجودات در آیه «يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبيحَهُمْ» چیست؟ آیا همه موجودات تسبیح گوی خداوند هستند؟

- جمعى معتقدند كه همه ذرات موجودات اين جهان اعم از آنچه ما آن را عاقل مى شماريم يا بى جان و غيرعاقل، همه داراى نوعی «درک» و شعورند و با «زبان قال» تسبيح و حمد خدا مى گويند. هر چند ما قادر نيستيم به نحوه درک و احساس آنها پى ببريم و زمزمه حمد و تسبيح آنها را بشنويم.
- جمعی دیگر معتقدند كه تسبيح و حمد پدیده های بی جان و غیرعاقل همان چيزى است كه ما آن را «زبان حال» مى ناميم. چنین تسبیحی حقيقى است نه مجازى؛ ولى به زبان حال است نه قال. تسبیح به زبان حال، یا تسبیح تکوینی نیز به این معناست که هر مخلوقى به ذات خود بر وجود خالق دلالت دارد. هر مصنوعى بر وجود صانع و هر فعلى بر وجود فاعل و بر علم و قدرت او دلالت می کند.
- بعضى از مفسّران نیز احتمال داده اند كه حمد و تسبيح عمومى موجودات در اينجا تركيبى از زبان «حال» و «قال» يا به تعبير ديگر «تسبيح تكوينى» و «تشريعى» باشد؛ چرا كه بسيارى از انسان ها و همه فرشتگان از روى درک و شعور حمد و ثناى الهی مى گويند و همگى ذرات موجودات نيز با زبان حالشان از عظمت و بزرگى خالق بحث مى كنند. گرچه اين دو نوع حمد و تسبيح با هم متفاوت است ولى در «قدر جامع» يعنى مفهوم وسيع حمد و تسبيح، مشترک مى باشند.

آفریدگار خدا؟

اگر هر چیزی علت و آفریدگاری دارد، علت و آفریدگار خدا چیست؟ اگر موجودی مثل خدا آفریدگار ندارد و می تواند بدون علت باشد، چه اشکالی دارد که طبیعت بدون آفریدگار باشد؟!

اولا: قانون علیت نمی گوید که «هر موجودی علت دارد»، بلکه می گوید: «هر ممکن الوجودی علت دارد»؛ یعنی موجودی که وجود و عدم وجود آن هر دو امکان پذیر است، موجودی که زمانی نبوده و «پدیده» یا «حادث» نامیده می شود، آفریدگار دارد.

ثانیا: اگر قرار باشد که طبیعت بدون علت بوجود آمده باشد، پس پذیرفته ایم که «موجودی بدون علت موجود باشد».

ثالثا: طبیعت نمی تواند بدون علت باشد؛ چون پدیده و حادث است و ازلی و قدیم نیست. پس وجودش ذاتی نیست و از دیگری گرفته است، پس معلول است، پس وجودش محتمل و ممکن است، پس نمی تواند «واجب الوجود» یا «موجود بی علت» باشد.

افعال و عملکرد عقل از دیدگاه قرآن

افعال و عملکرد عقل از دیدگاه قرآن کدامند؟

افعال و عملکرد عقل طبق بیان قرآن عبارت اند از: 1- ذكر؛ نقطه مقابل نسيان. 2- فكر؛ انديشيدن و فعاليت عقل. 3- فقه؛ فهم و علم پیدا کردن از روی ادله. 4- شعور؛ علم و آگاهى و احساس درونی. 5- بصيرت؛ قوّه ادراك و علم. 6- درايت؛ علم و آگاهى و هوشيارى. هر كدام از الفاظى كه در قرآن براى كار عقل و خرد استعمال شده و مفهوم علم و ادراك را مى رساند، به يكى از ابعاد علم اشاره مى كند و در هر مورد متناسب با آن بكار رفته است.

قرآن و بیان اهمیت تعقّل و اندیشه

اهمیت «تعقّل و اندیشه» در قرآن چگونه بیان شده است؟

خداوند در سوره «بقره» هدف از نزول آيات الهى را تعقّل و انديشه ذكر مى كند و تعدادی از آيات قرآن، با لحن سرزنش بارى مردم را به خاطر عدم تفكر و تعقّل، مورد مؤاخذه قرار می دهد. قرآن می گوید: خداوند، نيروى تعقّل را در اختيار انسان نهاده كه براى درك واقعيّت ها از آن استفاده كند، و اگر نكند در خور ملامت و توبيخ است. قرآن عقل و خرد انسان را به عنوان يكى از منابع اصيل معرفت شناخته و همگان را به تعقّل و تفكّر بيشتر در همه مسائل دعوت مى كند.

فهم و شعور داشتن «جمادات»

آیا «جمادات» هم دارای فهم و شعور هستند؟

«جمادات» همچون در و دیوار دارای فهم و شعور هستند. مگر در و ديوار جهان، شاعر و آگاه نيست؟ اگر ما مطيع باشيم، همين ‏ها به نفع ما در قيامت شهادت نمي‏دهند؟ و اگر تبهكار باشيم عليه ما گواهي نمي‏ دهند؟ مگر زمين شهادت نمي دهد؟ مگر مسجد شكايت يا شفاعت نمي كند؟ پس معلوم مي شود همه اشيا داراي فهم و شعور هستند و لذا اهل معنا از گناه شرم مي كنند و مي گويند همه موجودات عالم چشم باز كرده ما را مي ‏بينند. در محضر آنان چگونه گناه كنيم؟

اصول چهارگانه و زیر بنای «علم اخلاق»

زیر بنای «علم اخلاق» چیست؟

علماء اخلاق، علم اخلاق را در چهار صفت خلاصه نموده اند و زيربناى اخلاق نيك را چهار خُلق قرار داده اند: 1. حكمت. 2. شجاعت. 3. عدالت. 4. عفّت. اين چهار چيز اصول چهارگانه اخلاق نام دارد که مرجع و ريشه تمام اخلاق نيكو هستند.

شگفتی های دستگاه عصبى

چگونه دستگاه عصبى بدن، ما را با خداوند آشنا مى کند؟

دستگاه عصبى، مهم ترین عضو بدن انسان است که احساس، حرکت هاى ارادى و غیرارادى بدن مربوط به این سیستم است، به گونه اى که اگر از کار بیفتد، تمام دستگاه هاى بدن متوقّف و مختل مى شود. مغز به عنوان مرکز سیستم اعصاب، فرماندهی تمامى نیروهاى بدن را برعهده دارد، و مخ بزرگ ترین قسمت آن، مرکز هوش، اراده، شعور، حافظه و بسیارى از اعمال روحى مانند: ترس، نگرانى و... است. با مطالعه ساختمان دستگاه عصبى و مراکز مختلف آن، به خوبی نظام شگفت انگیز بدن و جهان آفرینش را درک مى کنیم.

جهان طبیعت، فعل خدا

آیا جهان طبیعت از افعال الهى مى باشد؟

بر اساس اکتشافات دانشمندان، طبیعت مظهر مشیّت و اراده خداوند است. طبیعت، با نظمی حیرت آور، نقشه حساب شده و هدفى مشخّص، به وظایف سنگین خود ادامه مى دهد. این ها همه گواه وجود آفریدگاری بزرگ است. طبیعت فاقد شعور و اراده، هرگز نمی تواند از طریق تصادف، اطاق گِلى بسازد، تا چه رسد به این که نطفه ای را آن قدر پرورش دهد تا به انسان متفکری تبدیل شود. از این رو چنین جهانى نمى تواند معلول مادّه بى روح و طبیعت بى شعور باشد، پس این طبیعت، فعل خداست و از او جدا نیست.

نظر قرآن درباره منبع شناخت بودن «عقل»

آیا قرآن «عقل و خرد» را به عنوان منبع شناخت و معرفت تأیید می کند؟

در قرآن تعبيرات فراوانى در تأیید «عقل» به عنوان منبع مهمی برای شناخت و معرفت وجود دارد و آيات بسيارى در قرآن دیده می شود که انسان ها را براى شناخت و معرفت به تفكّر و انديشه دعوت کرده است. قرآن از این منبع شناخت با تعابیری همچون: عقل، لب، فواد، قلب، صدر، روح و... یاد می کند.

منظور از واژه «قلب» چیست؟

مفهوم واژه «قلب»

«قلب» در اصل به معناى دگرگون ساختن چيزى است، و اصطلاحاً به دو معنا استعمال مى شود: 1- عضوى كه وسيله رسانيدن خون به تمام بدن است؛ 2- روح و عقل و علم و فهم و شعور انسان. ضمنا «قلب» به مركز و مغز هر چيزى نيز گفته مى شود و خالص هر چيزى را نیز قلب آن مى گويند.
 

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال الرضا عليه السلام :

«ان المحرم هو الشهر الذي کان اهل الجاهلية فيما مضي يحرمون فيه الظلم و القتال لحرمة فما عرفت هذه الامة حرمة شهرها و لا حرمة نبيها لقد قتلوا في هذا الشهر ذريته و سبوا نساءه‏»

امالى صدوق، ص 112