پاسخ اجمالی:
- جمعى معتقدند كه همه ذرات موجودات اين جهان اعم از آنچه ما آن را عاقل مى شماريم يا بى جان و غيرعاقل، همه داراى نوعی «درک» و شعورند و با «زبان قال» تسبيح و حمد خدا مى گويند. هر چند ما قادر نيستيم به نحوه درک و احساس آنها پى ببريم و زمزمه حمد و تسبيح آنها را بشنويم.
- جمعی دیگر معتقدند كه تسبيح و حمد پدیده های بی جان و غیرعاقل همان چيزى است كه ما آن را «زبان حال» مى ناميم. چنین تسبیحی حقيقى است نه مجازى؛ ولى به زبان حال است نه قال. تسبیح به زبان حال، یا تسبیح تکوینی نیز به این معناست که هر مخلوقى به ذات خود بر وجود خالق دلالت دارد. هر مصنوعى بر وجود صانع و هر فعلى بر وجود فاعل و بر علم و قدرت او دلالت می کند.
- بعضى از مفسّران نیز احتمال داده اند كه حمد و تسبيح عمومى موجودات در اينجا تركيبى از زبان «حال» و «قال» يا به تعبير ديگر «تسبيح تكوينى» و «تشريعى» باشد؛ چرا كه بسيارى از انسان ها و همه فرشتگان از روى درک و شعور حمد و ثناى الهی مى گويند و همگى ذرات موجودات نيز با زبان حالشان از عظمت و بزرگى خالق بحث مى كنند. گرچه اين دو نوع حمد و تسبيح با هم متفاوت است ولى در «قدر جامع» يعنى مفهوم وسيع حمد و تسبيح، مشترک مى باشند.
پاسخ تفصیلی:
تسبیح موجودات در آئینه آیات و روایات:
در قرآن مجید آیات بسیاری است که بر تسبیح موجودات بی زبان و غیرناطق دلالت دارند. در اولین آیه از سوره جمعه می خوانیم: «يُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ»؛ (آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين است، همواره تسبيح خدا مى گويند). در جایی دیگر و در آیه 41 سوره نور می خوانیم: «أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْض وَ الطَّيْرُ صَافَّات»؛ (آيا نديدى تمام آنان كه در آسمان ها و زمين اند براى خداوند تسبيح مى كنند و همچنين پرندگان به هنگامى كه بر فراز آسمان بال گسترده اند). در سوره ای دیگر و با اشاره به تسبیح پدیده ای همچون رعد و برق گفته می شود: «وَ یُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ»(1)؛ (و رعد، تسبيح و حمد او مى گويد). در یکی از صریح ترین بیانات قرآنی نیز راجع به این موضوع در آیه 44 سوره اسراء می خوانیم: «تُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبْعُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فيهِنَّ وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبيحَهُمْ»؛ (آسمان هاى هفت گانه و زمين و كسانى كه در آنها هستند همه تسبيح او مى گويند و هر موجودى تسبيح و حمد او مى گويد ولى شما تسبيح آنها را نمى فهميد).
این موضوع در احادیث اهل بیت(علیهم السلام) نیز مورد اشاره قرار گرفته است. برای مثال می بینیم امام صادق(علیه السلام) در پاسخ یکی از یاران خود که از تفسیر معنای تسبیح در همین آیه از سوره اسراء پرسیده بود، می فرماید: «يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ إِنَّا لَنَرَى أَنَّ تَنَقُّضَ الْجِدَارِ هُوَ تَسْبِيحُهَا»(2)؛ (هر چيز تسبيح و حمد خدا مى گويد حتى هنگامى كه ديوار مى شكافد و صدايى از آن به گوش مى رسد آن نيز تسبيح است). امام محمد باقر(علیه السلام) نیز می فرماید: «نَهَى رَسُولُ اللُّه عَن أَن تُوسَم البَهَائِم فِي وُجُوهِها وَ أَن تُضرَب وُجُوهها، لِأَنّهَا تُسَبِّحُ بِحَمدِ رَبِّها»(3)؛ (پيامبر فرمود علامت داغ در صورت حيوانات نگذاريد و تازيانه به صورت آنها نزنيد؛ زيرا آنها حمد و ثناى خداوند مى گويند). همان امام همام در جایی دیگر و درباره صدای آواز گنجشک ها فرموده اند: «يُقَدِّسْنَ رَبَّهُنَّ وَ يَسْأَلْنَهُ قُوتَ يَوْمِهِن»(4)؛ (تسبيح خداوند بزرگ را مى گويند و روزى خود را از او مى خواهند).
آنچه تاکنون از اصیل ترین منابع و متون اسلامی گفتیم جای شک برای هیچ مسلمانی باقی نمی گذارد که اصل موضوع «تسبیح موجودات» امری مسلم و قطعی است. امّا ممکن است این سوال پیش آید که کیفیّت این تسبیح چگونه است؟ آیا این تسبیح قولی است، یا تسبیحی است به زبان حال؟ یعنی این پدیده ها با زبان خاصی تکلّم می کنند و تسبیح الهی را به جا می آورند یا وضع و حال آنها به عنوان مخلوقات الهی، نشانه ای از عظمت خالقشان است؟
در این مورد سه دیدگاه وجود دارد:
دیدگاه اول، تسبیح قولی:
جمعى معتقدند كه همه ذرات موجودات اين جهان اعم از آنچه ما آن را عاقل مى شماريم يا بى جان و غيرعاقل، همه داراى نوعی درک و شعورند و تسبيح و حمد خدا مى گويند. هر چند ما قادر نيستيم به نحوه درک و احساس آنها پى ببريم و زمزمه حمد و تسبيح آنها را بشنويم. آياتى مانند «وَ إِنَّ مِنْها لَما يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّه»(5) که حکایت از خشوع سنگ ها دارند و یا آیه «فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِيا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قالَتا أَتَيْنا طائِعين»(6) که بیانگر فرمانبرداری زمین و آسمان در مقابل پروردگار است و مانند آن را مى توان گواه بر اين عقيده گرفت.(7)
دیدگاه دوم، تسبیح به زبان حال:
بسيارى معتقدند كه تسبيح و حمد پدیده های بی جان و غیرعاقل همان چيزى است كه ما آن را «زبان حال» مى ناميم. چنین تسبیحی حقيقى است نه مجازى؛ ولى به زبان حال است نه قال.
بسيار مى شود به كسى كه آثار ناراحتى و درد و رنج و بى خوابى در چهره و چشم او نمايان است مى گویيم هر چند تو از ناراحتی خویش سخن نمى گویى اما چشم تو مى گويد كه ديشب به خواب نرفتى و چهره ات گواهى مى دهد كه از درد و ناراحتى جانكاهى رنج مى برى! اين همان چيزى است كه حضرت على(عليه السلام) در آن گفتار معروفش مى فرمايد: «مَا أَضْمَرَ أَحَدٌ شَيْئاً إِلَّا ظَهَرَ فِي فَلَتَاتِ لِسَانِهِ وَ صَفَحَاتِ وَجْهِه»(8)؛ (هرگز كسى رازى را در دل نهان نمى كند مگر اينكه در لابه لاى سخنان ناآگاه و صفحه صورتش آشكار مى گردد).
تسبیح به زبان حال، یا تسبیح تکوینی نیز به این معناست که هر مخلوقى به ذات خود بر وجود خالق دلالت دارد. هر مصنوعى بر وجود صانع و هر فعلى بر وجود فاعل و بر علم و قدرت او دلالت می کند؛ چنانکه هر اثر و معلولى به ذات خود گواهى مى دهد که علت و مؤثرى داشته که آن را پدید آورده است. مانند شعاع که گویا با زبان از وجود خورشید سخن می گوید و خود را آیت و نشانۀ آن معرّفى مى کند. (9)
بايد قبول كرد كه عالم شگرف هستى با آن نظام عجيبش و با آن همه رازها و اسرار و با آن عظمت خيره كننده اش و با آن ريزه كارى هاى حيرت زا همگى «تسبيح و حمد» خدا مى گويند. مگر «تسبيح» جز به معنى پاک و منزه شمردن از عيوب مى باشد؟ ساختمان و نظم اين عالم هستى نیز مى گويد خالق آن از هرگونه نقص و عيبى مبرّا است. اين معنى براى تسبيح و حمد عمومى موجودات كاملا قابل درک است و نياز به آن ندارد كه ما براى همه ذرات عالم هستى درک و شعوری قائل شويم؛ چرا كه دليل قاطعى براى آن در دست نيست.(10)
دیدگاه سوم، تسبیح به صورت قولی و زبان حال:
بعضى از مفسّران نیز احتمال داده اند كه حمد و تسبيح عمومى موجودات در اينجا تركيبى از زبان «حال» و «قال» يا به تعبير ديگر «تسبيح تكوينى» و «تشريعى» باشد؛ چرا كه بسيارى از انسان ها و همه فرشتگان از روى درک و شعور حمد و ثناى الهی مى گويند و همگى ذرات موجودات نيز با زبان حالشان از عظمت و بزرگى خالق بحث مى كنند. گرچه اين دو نوع حمد و تسبيح با هم متفاوت است ولى در «قدر جامع» يعنى مفهوم وسيع حمد و تسبيح، مشترک مى باشند.(11)
بنابر دیدگاه های گفته شده پاسخ به این سوال که «معنای تسبیح در آیۀ 44 سوره اسراء چیست؟» روشن است. آنجا که خداوند می فرماید: «تُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبْعُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فیهِنَّ وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبیحَهُمْ إِنَّهُ کانَ حَلیماً غَفُوراً»؛ (آسمان هاى هفت گانه و زمين و كسانى كه در آنها هستند همه تسبيح او مى گويند و هر موجودى تسبيح و حمد او مى گويد ولى شما تسبيح آنها را نمى فهميد).
برخی در تبیین آیه گفته اند: مراد از تسبیح در این جا تسبیح به زبان قال (تسبیح تشریعی) است.(12) زیرا بعد از بیان تسبیح موجودات در ادامۀ آیه می فرماید: «وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ»؛(ولى شما تسبيح آنها را نمى فهميد). همین جمله دلیل بر این است که مراد «تسبیح تشریعی» است؛ چرا که اگر تکوینى بود ما می توانستیم بفهمیم. چون وجود اثر دلیل واضح بر وجود مؤثر است و هر عاقلی به آسانی و با اندک توجّهی می تواند به آن پی ببرد.(13)
در مقابل، برخی دیگر از مفسّرین نیز معتقدند: در اینجا منظور از «تسبیح» تسبیح به زبان حال می باشد و اینکه در آیه گفته شده «شما تسبيح آنها را نمى فهميد» یا به این خاطر است که روى سخن با اكثريّت مردم نادان و مخصوصا مشركان است و دانشمندان با ايمان كه در اقليّت قرار دارند از اين عموم مستثنا هستند،(14) و یا اینکه به این دلیل است که ما آن چه از اسرار كائنات مى دانيم گر چه بسيار است و ده ها ميليون كتاب در مورد آنها به وسيله دانشمندان نوشته شده ولى معلومات ما در مقابل آن چه نمى دانيم قطره كوچكى است در برابر يک اقيانوس. با اين حال به طور كامل صحيح است كه گفته شود شما تسبيح آنها را نمى فهميد يعنى آن چه مى فهميد آن قدر ناچيز است كه به حساب نمى آيد.(15)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.