پاسخ اجمالی:
«قلب» در اصل به معناى دگرگون ساختن چيزى است، و اصطلاحاً به دو معنا استعمال مى شود: 1- عضوى كه وسيله رسانيدن خون به تمام بدن است؛ 2- روح و عقل و علم و فهم و شعور انسان. ضمنا «قلب» به مركز و مغز هر چيزى نيز گفته مى شود و خالص هر چيزى را نیز قلب آن مى گويند.
پاسخ تفصیلی:
در آیات 36-37 سوره ق می خوانیم: «وَكَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّن قَرْنٍ هُمْ أَشَدُّ مِنْهُم بَطْشًا فَنَقَّبُوا فِي الْبِلَادِ هَلْ مِن مَّحِيصٍ * إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَذِكْرَىٰ لِمَن كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ» ؛ (چه بسيار اقوامى را كه قبل از آنها هلاك كرديم؛ اقوامى كه از آنان قوى تر بودند و شهرها [و كشورها] را گشودند، آيا راه فرارى وجود داشت؟ * در اين تذكرى است براى آن كس كه عقل دارد يا گوش فرا مى دهد و حضور مى يابد).
واژه «قلب» چنان كه در قاموس، مفردات، العين و لسان العرب آمده است در اصل به معناى دگرگون ساختن چيزى است و اصطلاحاً به دو معنا استعمال مى شود:
گاه به آن عضوى كه وسيله رسانيدن خون به تمام بدن است گفته می شود و گاه به روح و عقل و علم و فهم و شعور اطلاق مى گردد؛ و اين به خاطر آن است كه هم قلب جسمانى و هم قلب روحانى دائماً در دگرگونى و حركت و تغيير است. چنان كه بعضى از ارباب لغت گفته اند:
«ماسمى القلب الامن تقلبه *** والرأى يصرف بالانسان اطوارا!»؛ («قلب» را به اين خاطر قلب ناميده اند كه دائماً دگرگون مى شود و عقيده و رأى انسان را به اشكال مختلف در مى آورد).
همچنین «قلب» به مركز و مغز هر چيزى نيز گفته مى شود؛ مانند: قلب لشكر. زيرا «قلب» انسان مركز جسم و جان او است، و در قاموس نيز آمده كه خالص هر چيزى را قلب آن مى گويند.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.