وجود تعبيرات ركيك در قرآن!

آيا اين سخن صحيح است كه: "وجود تعبيرات ركيك در قرآن با ادبيات والاي وحيانی سازگاری ندارد و نشانه زميني بودن آن است"؟!

این اشکال از اساس صحیح نیست؛ چراكه اين توهّم ناشى از ناآگاهى نسبت به مصطلحات زبانى عصر قرآن و اشتباه عرف قديم با عرف امروز است. مثلا كلمه «فرج» در اينجا شكاف مورّب قسمت پايين لباس يا دامن است و احصان فَرْج كنايه از منزه بودن از فحشاء است. اين كاربرد بر اساس زبان اصيل عرب كهن است كه قرآن هم بر روال آن جريان دارد. امّا در دوره‌هاى بعد نام عورت زن شده كه كاربردى جديد است.

مسئوليت هاي بزرگ «زبان»

«زبان» چه مسئوليت هاي بزرگي از نظر جسمي و معنوي به عهده دارد؟

زبان عضو کوچک و ظاهرا ساده ای از بدن است که هم از نظر جسمی و هم از نظر معنوی مسئولیت های بزرگی به عهده دارد. سخن گفتن و کمک به جویدن و بلعیدن غذا بخشی از وظایف ظاهری و جسمی زبان است؛ اما از نظر برنامه های معنوی و اخلاقی، بهترین عبادات مانند نماز، تلاوت قرآن و ... با زبان انجام می شود؛ این در حالی است که گناهان کبیره بسیاری با زبان انجام می گیرد و می توان گفت: زبان، خطرناک ترین وسیله برای گناه است؛ زیرا در هر شرایطی در اختیار انسان قرار دارد. به همين دليل نخستين گام در اصلاح خويش، اصلاح زبان است و پيمودن مراحل قرّب به خدا از مسير اصلاح زبان مى گذرد.

جايگاه «غيبت» در بين رذائل اخلاقی

«غيبت» در بين رذائل اخلاقی از چه جايگاهی برخوردار است؟

«غيبت» يکي از شايع ترين مفاسد اخلاقی است که سبب هتک حرمت افراد، اشاعه فحشاء و سبب تزلزل پايه های اعتماد در جامعه می شود؛ به همين دليل اسلام شديدا از آن نهى كرده است. از آنجا كه انسان بدون پرهيز از اين رذيله اخلاقى نمی تواند به مقام قرب الى الله برسد، علماى اخلاق از غيبت به عنوان يكى از بدترين آفات زبان نام برده اند. نقطه مقابل غيبت «حفظ الغيب» است، يعنی انسان در پشت سر افراد، از آنها به نيكی ياد كند، و اگر از كسى غيبت می شود به دفاع ازحيثيت آنها برخيزد.

اقسام «غيبت»

اقسام و انواع «غیبت» چیست؟

غيبت ممکن است به وسيله زبان، قلم و حتی با اشاره دست و امثال اینها باشد. گاه ممکن است در لباس طنز و گاه جدی بيان شود. افزون بر اين، ممکن است با تعبيرات صريح و يا کنايی، انجام گیرد؛ مثلا در مقام خيرخواهى بگويد: «خدا عاقبت فلان كس را ختم به خير كند»، در واقع شخص با این تعبیرات، گناه را در لباس طاعت عرضه مى كند. در اين مثال غيبت کننده مرتکب دو گناه غيبت و رياكارى شده است.

تشویق به «جهاد» در نهج البلاغه

امام علی (ع) در نامه 47 نهج البلاغه، چگونه مردم را تشویق به «جهاد» می نماید؟

ایشان مى فرمايد: «در جهاد با مال و جان و زبان خويش در راه خداوند كوتاهى نكنيد». منظور از جهاد با انفس، همان حضور در ميدان جنگ براى حفظ اسلام است، و جهاد به اموال، همان كمك هاى مالى است در مسیر بسيج لشكر اسلام، لکن امروزه شامل كمك هايى است كه در مسائل فرهنگى، اجتماعى و اقتصادى براى حفظ اسلام و مسلمانان مى شود. جهاد به زبان نيز همان دفاع منطقى و تبليغاتی براى پيشرفت اسلام است. همچنین پيامبر(ص) مى فرماید: «آنها كه جهاد را ترك گويند، فقیر و ذلیل می شوند و دينشان به تدريج از بين مى رود».

دستورات امام علي(ع) برای «اصلاح زبان»

امام علي(ع) برای «اصلاح زبان» چه دستوراتی بیان می فرماید؟

ایشان می فرماید: «انسان بايد زبان خود را نگه دارد؛ زيرا اين زبان، سركش است و صاحبش را به هلاكت مى افكند، به خدا سوگند! باور نمى كنم بنده با تقوایی از تقوای خود سود برد، مگر اینکه زبانش را حفظ كند، زبان مؤمن، پشت قلب او قرار دارد و قلب منافق، پشت زبان اوست؛ چرا كه مؤمن هرگاه بخواهد سخنى بگويد نخست مى انديشد؛ اگر خير بود اظهار مى كند و اگر شرّ بود آن را پنهان مى سازد؛ ولى منافق آنچه بر زبانش جارى مى شود مى گويد؛ در حالى كه نمى داند كدام به سود اوست و كدام به زيان او».

زبان شگفت انگیزترین عضو انسان

چرا زبان انسان از شگفت انگیزترین اعضای اوست؟

زبان یکی از شگفت انگیزترین پدیده هایی است که در قرآن نیز مورد اشاره خداوند قرار گرفته است. این عضو کوچک وظایف بسیار زیادی را ادا می کند مانند: راندن غذا به زير دندان ها، مخلوط كردن غذا با بزاق دهان، كمك به بلع غذا و آب، كنترل مواد غذائى، تميز كردن دهان بعد از غذا خوردن و وظیفه بسیار مهم سخن گفتن. نعمتی که در قرآن نیز مورد اشاره قرار گرفته است و با تأمل در آن و تأمل در مراحل پدید آمدن یک جمله از همکاری گردش زبان و لبها و تارهای صوتی، به ظرافت و دقت زبان در این عمل معجزه آسا پی می بریم.

منظور از «تکلّم» خدا با حضرت موسی(ع)؟!

منظور از سخن گفتن خداوند در آیه «كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى‏ تَكْليمَا» چیست؟ مگر خداوند زبان دارد که سخن بگوید و تکلّم کند؟!

 در قرآن مجید و طی آیات متعدّدی سخن از تکلّم خداوند با حضرت موسی(ع) شده است.
باید توجّه داشت که تکلّم خداوند از سنخ سخن گفتن انسان که نیازمند به ابزار مادّی ـ مثل زبان ـ است، نمی باشد؛ بلکه منظور« انتقال و تفهیم پیام» پروردگار به پیامبران الهی است، یعنی همان «وحی» که در قالب های متفاوتی (الهام مستقیم. من وراء حجاب، انتقال بواسطه جبرائیل) جلوه می کند. اختصاص صفت «کلیم الله» به حضرت موسی(ع) شاید به خاطر این باشد که ایشان غالبا وحی را بدون واسطه دریافت می نمود.

تواضع و اعتدال در زندگی «متّقین»

امام علی(علیه السلام) درباره رعایت تواضع و اعتدال در زندگی «متّقین» چه فرموده است؟

امام علی(ع) در بیان اوصاف «متّقین» می فرماید: «لباس متّقین میانه روی است». لباس در کلام امام دارای دو معنی است؛ نخست لباس و پوشش ظاهری است؛ اما به قرينه آياتى كه لباس را در معناى كنايى وسيع به كار برده است، معناى لباس مفهوم گسترده اى پيدا مى كند كه همه زندگى انسان را شامل مى شود؛ به طوري كه اعتدال و ميانه روى تمام زندگى آنان را در برگرفته است. امام(ع) در وصف دیگری می فرمایند: «راه رفتن آنان متواضعانه است». در اين سخن نيز راه رفتن متواضعانه، شامل مشی به معناى وسيع آن مى شود كه تمام رفتارهاى آنان را در بر مي گيرد.

شگفتی های «زبان»

زبان چه ویژگی هایی دارد که از پیچیده ترین اعضای بدن انسان معرفی شده است؟

«زبان» كارهاى مهمى بر عهده دارد؛ از جمله اینکه بدون آن غذا خوردن تقریبا غیر ممکن می شد، علاوه بر اینکه نقش اساسی در هضم غذا دارد؛ خلق كلمات و كنار هم چيدن جمله ها و بيان مقاصد از کارهای شگفت آور این عضو کوچک است. همچنين «زبان فكرى» به معناى قدرت بر اداى كلمات و جمله بندى ها و بيان مقاصد خويش از مواهب عظيم خداوند است، لذا فلاسفه و دانشمندان فصل مميّز انسان را همان نطق [زبانى و فكری] شمرده و انسان را «حيوان ناطق» معرّفى مى كنند.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

الإمامُ عليٌّ(عليه السلام)

الأجلُ مَساقُ النَّفْسِ، و الهَرَبُ مِنه مُوافاتُهُ

مدّت زندگانى (اجل) ميدان راندن جان است و گريز از مرگ رسيدن بدان

ميزان الحکمه، جلد 1، ص 44