تفاوت های «خدای قرآن» با خدای معرفی شده در «تورات» و «انجيل»؟

خدایی که «قرآن» توصیف می‌ کند با خدایی كه «تورات» و «انجيل» معرفی می‌كنند چه تفاوت هایی دارد؟

توصيف خداوند از سوى قرآن بسى فراتر از فهم بشر آن روز است؛ در سوره «حشر» آمده: «اوست خدايى كه غير از او معبودى نيست، داننده غيب و آشكار است، اوست رحمتگر مهربان * اوست خدايى كه غير از او معبودى نيست، همان فرمانرواى پاك سلامت بخش و مؤمن به حقيقت حقّه خود كه نگهبان، عزيز، جبّار و متكبّر است. پاك است خدا از آنچه با او شريك مى گردانند * اوست خداى خالق نوساز صورتگر كه بهترين نامها و صفات از آنِ اوست. آنچه در آسمانها و زمين است تسبيح او مى گويند و او عزيز حكيم است».

اما «تورات» خدا را در حدّ بى ارزش ترين مخلوقات تنزّل مى دهد و در ساحت قدسى و والاى او دست اندازى هايى نامربوط دارد. اين داستان آغاز آفرينش است كه در «سفر تكوين» به گونه اى زشت و تحريف شده آمده است و خداى آفريننده و برتر را در آنجا در رقابتى سخت با مخلوق خود و تلاشى نافرجام مى يابيم: «پس خداوند خدا آدم را گرفت و او را در باغ عدن گذاشت تا كار آن بكند و آن را محافظت نمايد. و خداوند خدا آدم را فرموده گفت از همه درختان باغ بى‌ممانعت بخور؛ اما از درخت معرفت نيك و بد زنهار نخورى؛ زيرا روزى كه از آن خوردى هر آينه خواهى مرد».

«وحی» يگانه منبع قرآن

آيا قرآن جز «وحی» منبع ديگری دارد؟

برخى در اين واقعيت تشكيك كرده‌اند كه قرآن، وحى مستقيم است كه پيامبر گرامى اسلام(ص) آن را از ملكوت اعلى دريافت كرده. با اين دعوى كه امكان چنين چيزى نيست؛ و سنخيتى ميان جهانِ قدسى والا با جهانِ پستِ مادى وجود ندارد. يا به خيال آن كه قرآن مطالب پراكنده‌اى است كه پيامبر(ص) از زبان مردانى - از اهل كتاب - برگرفته؛ چرا كه او در سفرها و كوچ‌هاى خود به شهرها و سرزمين‌هاى گوناگون با پيروان اديانِ موجود آن روزِ جزيرة العرب ديدارها و برخوردهايى داشته است؛ حتّى در مكّه و حجاز نيز با مسيحيان و يهوديانى كه آنجا را براى سكونت برگزيده بودند ارتباط داشت: «وَ قَالُوا أَسَاطِيرُ الْاَوَّلِينَ اكْتَتَبَهَا فَهِىَ تُمْلَى عَلَيْهِ بُكْرَةً وَ أَصِيلاً».

نظرات متفاوت فلاسفه درباره «وحي»

نظرات فلاسفه درباره «وحي» داراي چه نقاط مشترك و اختلافي است؟

نظرات «فلاسفه» پيرامون «وحي» دو نقطه اشتراك دارد: وحى رابطه خاص با جهان ماوراء طبيعت ندارد و سرچشمه آن، نبوغ فكرى پيامبران است و ناشي از شعور ناآگاه و به عقيده فلاسفه قديم، ناشى از تماس با عقل فعّال است؛ اما نقاط افتراق اين نظرات اين است كه: به اعتقاد فلاسفه قديم عقل فعّال بيشتر از يكى نيست و تمام پيامبران از آن الهام گرفته اند؛ اما فلاسفه جديد، شخصيّت مخفى هر كس را جدا از ديگرى مى دانند. به اعتقاد فلاسفه، عقل فعّال يك موجود روحانى مستقل از وجود ماست؛ ولى شعور ناآگاه مستقل از وجود ما نيست.

ايرادات وارده بر فلاسفه جديد راجع به «وحي»

ديدگاه فلاسفه جديد راجع به «وحي» با چه ايراداتي مواجه شده است؟

نظريه فلاسفه جديد كه «وحي» را به عنوان يكى از مظاهر شعور باطن و يا وجدان ناآگاه معرفى كرده اند داراي اشكالات متعدّدي است؛ ازجمله: 1. هيچ گونه دليلى مبنى بر تطبيق مسئله وحى بر موضوع شعور ناآگاه وجود ندارد. 2. اين چه اصرارى است كه تمام حقايق جهان و محتويات فكر انسانى را تنها با همين معلومات تجربى فعلى تفسير كنيم؟ 3. سخن فلاسفه با اظهارات پيامبران و كتب آسمانى سازگار نيست و هرگز پيروان اديان را قانع نمى كند. 4. اين طرز تفكر، بيشتر به طرز تفكّر فلاسفه مادّى شبيه است كه اصرار دارند همه چيز را طبق اصول مادّى گرى خود تفسير كنند.

صورت هاي مختلف «وحي»

با توجّه به موارد استعمال كلمه «وحي»، این پدیده الهی به چند صورت انجام مي گيرد؟

با توجه به موارد استعمال كلمه «وحي»، مى توان گفت: وحي پروردگار به دو صورت انجام مى گيرد: 1. «وحى تكويني» كه در حقيقت همان صفات، غرايز و استعدادهاى درونى است كه خداوند در نهادِ موجودات قرار داده است. مانند: وحى فرستادن به زنبور عسل. 2. «وحى تشريعى» كه بر پيغمبران فرستاده مى شده و بيانگر رابطه خاصّ پيغمبران با مبدأ آفرينش بوده و از اين طريق، حقايق را دريافت مى داشتند.

«معجزه» دلیلی بر صدق مُدّعي نبوّت

چگونه «معجزه» و انجام كار خارق العاده، بر راستگوئي مُدّعي نبوّت و درستى تعليمات او دلالت دارد؟

بعضى اشکال می كنند چگونه انجام يك كار خارق العاده بر راستگويى مُدّعى نبوّت و درستى تعليمات او دلالت دارد؟ و اساساً چه ارتباطى ميان اين دو وجود دارد؟ در پاسخ باید گفت: پيامبر با ادّعاى «رسالت» مطلبِ خارق عادتى ادّعا مى كند؛ او مى گويد از طريق وحى حقايقى به او تعليم داده مى شود و مأموريت دارد كه مردم را راهنمايى و هدايت كند؛ و به دلیل اين ادعای عجيب و خارق العاده هميشه مى بينيم كه پيامبران با اعتراضِ شديدِ مردم روبرو مي شدند و مردم حاضر نبودند زير بار آنها بروند؛ لذا آنها بايستي یک امر خارق العاده محسوس را كه براى همه قابل مشاهده باشد انجام دهند تا صدق گفتارشان ثابت گردد.

نحوه ارتباط «وحي» با مبدأ جهان

آيا می توان گفت: «وحي» ارتباط مستقيم تعليمي با مبدأ جهان آفرينش دارد؟

«وحى» مي تواند ارتباط مستقيم تعليمى با «مبدأ جهان هستى» برقرار كند؛ زيرا نه در فلسفه و نه در علوم طبيعى، كوچك ترين دليلى بر محال بودن چنين رابطه اى نمى يابيم و با هيچ منطقى نمى توان اثبات كرد كه ارتباط انسان با خداوند و دريافت حقايقى از آن مبدأ بزرگ ممكن نيست. حتى در حيوانات، احساسات و ادراكات مرموزى ديده مى شود كه تمام دانشمندان جهان در تفسير آن عاجز مانده اند؛ ولي ما چاره اى نداريم جز اينكه به وجود چنين رابطه اسرارآميزى، ميان پيامبران و مبدأ عالَم اعتراف كنيم و شاهد آن، همان آثارى است كه در وجود پيامبران و تعاليم آنها ديده مى شود.

دیدگاه فلاسفه قديم درباره مسئله «وحی»؟

فلاسفه قديم نسبت به «وحی» چه ديدگاهی داشته اند؟

از نظر «فلاسفه قديم»، پيك وحى خدا همان عقل فعّال است كه به فرمان خدا به پيامبر افاضه علم مى شود. وحى چيزى جز ارتباط قوى با عقل فعّال و سپس تجسّم حقايق عقلى در آستانه حسّ و خيال نيست! هنگام وحى طرز ادراك پيامبر دقيقاً بر عكس ماست؛ زيرا ما اول از طريق حسّ چيزى را درك مى كنيم، سپس صورت ذهنى آن در قوه خياليه ايجاد مى گردد و بعد آن را به صورت يك مفهوم كلى عقلى در مى يابيم؛ اما پيامبر نخست با اتّصال و ارتباط به عقل فعّال، حقايق كلّيه را درك مى كند، سپس سايه آن بر افق خيال و حسّ او منعكس مى گردد!

ديدگاه فلاسفه جديد نسبت به «وحي»

فلاسفه جديد چه ديدگاهي نسبت به «وحي» دارند؟

از نظر فلاسفه جديد، «وحي» يك نوع تجلّى شعورِ باطن است كه براى پيامبران صورت مى گرفته است. روان شناسان و فلاسفه جديد، موضوع شخصيّتِ باطن را ـ كه گاهى از آن به شخصيّت نامرئى، شعورِ ناآگاه، وجدانِ مخفى و ضميرِ باطن نيز تعبير مى شود ـ كليد حلّ بسيارى از مشكلات روحى، روان شناسى و حتى پزشكى مى دانند و معتقدند كه وسعت و منطقه نفوذ و فعّاليت شعور ناآگاه، به مراتب بيش از شعور آگاه است.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال الصّادق عليه السّلام لِلفُضَيل :

تَجْلِسُونَ وَ تُحَدِّثُونَ؟ فَقالَ: نَعَمْ، قالَ: اِنَّ تِلْکَ الْمَجالِسَ اُحِبُّها فاءَحْيُوا اَمْرَنا، فَرَحِمَ اللّهُ مَنْ اَحْيى اَمْرَنا.

وسائل الشيعه ، ج 10، ص 392