سرچشمه «لجاجت»

سرچشمه های «لجاجت» و بهانه جویی چیست؟

یکی از علل لجاجت، «جهل و نادانی» است، که تمام استدلال های منطقی در برابر آن بی نتیجه می گردد. «سرزنش های افراط گرانه» و «احساس حقارت» از دیگر انگیزه هاست، که موجب می شود شخص برای اثبات خود، بر شیوه های غلط پافشاری کند. «ضعف اراده» و «عدم شجاعت» در انتخاب راه صحیح و اعتراف به اشتباهات گذشته و «راحت طلبی» از دیگر عوامل و انگیزه های لجاجت به شمار می روند. زیرا ترک کارهاى اشتباهی كه انسان مدّتها به آن خو گرفته، غالبا مشکل است، لذا انسانهای ضعیف سعی می کنند با بهانه جویی و لجاجت صورت مسأله را پاک کنند.

حقیقت «دعا»؟!

آیا حقیقت «دعا» غیر از استمداد از حضرت حق چیز دیگری است؟

ممکن است برخی بگویند «دعا» جسارت به درگاه الهی است؛ زیرا حقیقت «دعا» مسخره کردن خداوند است. در پاسخ به این افراد باید گفت: شخصی که با خضوع و انکسار، به درگاه الهی آمده و دست به دعا برداشته، جسور و بی ادب نیست. بلکه حقارت و نیاز خود را اعلان کرده و از حضرتش استمداد می نماید، برای خدا تکلیف معین نمی کند. در واقع وظیفه اشخاص نیازمند، درخواست از شخص بی نیاز، به ویژه از پروردگار جهان است. گذشته از این «دعا»، ابزار ارتباط با خداوند و طلب راهنمایی برای یافتن راه صحیح از نادرست است.

انگیزه های «حسد»

چه انگیزه هايي براي حسادت در انسان ها وجود دارد؟

علمای اخلاق برای «حسد» سرچشمه های زیادی ذکر کرده اند از جمله: عداوت، کبر، حُبّ ریاست، احساس حقارت و ...؛ ولی فراتر از این ها حسد ریشه هایی در عقاید انسان نیز دارد؛ در واقع می توان گفت حسودان گرفتار نوعی تزلزل در پایه های ایمان به توحید افعالیِ پروردگار و حکمت و قدرت او هستند، چه این که انسانی که به این اصول مومن باشد می داند تقسیم نعمت ها از سوی خداوند حسابی دارد و بر طبق حکمتی است، پس باید به قسمت و تقدیر خداوند در میان بندگانش راضی و خشنود باشد.

«غرور» عامل هلاکت «منافقان»

«غرور» چگونه موجب هلاکت «منافقان» می شود؟

يكى از صفات بارز «منافقان»، «غرور» و «گرفتارى در چنگال آرزوهاى دور و دراز» است. قرآن از زبان منافقان دوزخي كه به مؤمنان خطاب مي كنند می گويد: «مگر ما[منافقان] با شما[مؤمنان] نبوديم؟ مى‏ گويند: آرى! ولكن شما خود را به هلاكت افكنديد و آرزوهاى دور و دراز، شما را مغرور ساخت تا فرمان خدا فرا رسيد و شيطان شما را در برابر خداوند به غرور و فريب واداشت». بنابراين منافقان، به خاطر غرورشان، ثروت و قدرت خود را به رخ مؤمنان كشيدند و به آنها با ديده حقارت نگريستند و در وادى خطرناك كفر و نفاق سرگردان شدند.

نگاهي به ریشه های «ترس»

«ترس» در انسان از چه چیزهايي نشأت می گیرد؟

«ترس» در انسان از عوامل متعددي نشات می گیرد: اول: ضعف ايمان و سوء ظنّ به خدا؛ زيرا افراد با ايمان داراى توكّل و اميد به لطف خداوند و معتقد به وعده‏ هاى او هستند و چنين كسانى هرگز سست و زبون نخواهند شد. دوم: عدم آگاهى و جهل که در بسيارى از اوقات سبب ترس مى‏ شود، زیرا انسان از اشخاص و جانداران و موجوداتى كه درست آنها را نمى‏ شناسد مى‏ ترسد. سوم: بروز حوادث تلخ و ناگوار كه غالباً سبب مى‏ شود تا انسان ها به نوعى از ترس گرفتار شوند؛ زيرا اين حوادث تلخ ذهنيّت ‏هاى ترس‏ آلودى در انسان به وجود مى ‏آورد و ... .

حقیقت «توکّل»

حقیقت «توکّل» چیست؟

حقیقت «توكّل» سپردن كارها به خدا و اعتماد قلبی بر لطف اوست. از تعبيراتي كه روايات درباره «توکّل» به كار برده اند استفاده می شود که روح توکّل يعنى بريدن از مخلوق و پيوستن به خالق و آن كس كه داراى اين روحيّه نباشد به حقيقت توكّل نايل نشده است. در واقع توكّل مفهوم بسيار ظريف و دقيقى دارد كه در عين توجّه به عالم اسباب انسان را از غرق شدن در آن و دل بستن به غير خدا و آلودگى به شرك باز مى‏ دارد.

فلسفه حرمت «استمناء»

آثار منفی «استمناء» بر شخصیّت و جسم یک فرد چیست؟

عمل «استمناء» با منحرف ساختن سیستم انعکاس روانى در مسائل جنسى، احساس لذّت و توانایى را مختل مى سازد و به سرافکندگى و عقده حقارت و اختلال شخصیّت، منجر مى شود و از این گذشته به رشد جسمى جوانان نیز ضربه وارد مى سازد.

«تفکر» و «اندیشه» اولین وظیفه انسان در زندگی

«تفکر» و «اندیشه» چه جایگاهی در زندگی بشر دارد؟

مهمترين و ضرورى ترين وظيفه هر انسانى در زندگى تفكر است؛ فكر روشنى بخش محيط زندگى و سرچشمه آب حيات و راه درمان همه بيماريهاى اجتماعى و حلال همه مشكلات و آزاد كننده انسان از اسارتها و بردگي هاست، به همين دليل در منابع اسلامى تفكر به عنوان بزرگترين عبادت و عالي ترين نيايش معرفى شده است. به عنوان مثال امام علی(ع) انديشه و فكر كردن را بزرگترين عبادت بر می شمارد. آری اگر انسان فكر و انديشه نداشته باشد هميشه درجا زده و گامى به پيش نخواهد گذارد و هميشه در حقارت و پستى خواهد ماند.

عواقب زياد خنديدن در روايات اسلامي

در روايات اسلامي چه عواقبي براي زياد خنديدن بيان شده است؟

در روایات آمده است که خندیدن زیاد: 1. موجب حقارت انسان در قيامت مى شود. 2. موجب دل مردگی مى شود. 3. ايمان را محو می کند. 4. اعتماد دوست و همنشين انسان را نسبت به انسان كم می کند. 5. هيبت و وقار انسان را از بین می برد. 6. موجب گريه در قيامت می شود.

افسانه برتری نژاد غربی

افسانه «برتری نژادی» غربیها چگونه روح حقارت و پستی را در جامعه شرقی توسعه داده است؟

غرب خود را نژاد برتر می داند و این تفکر در زمان هیتلر هم بود که آلمان را نژاد برتر می دانست. غربی ها با این تفکر می خواهند روحیه شرقی ها را تضعیف کنند ولی این تفکر نه مدرک علمی دارد و نه سابقه تاریخی. اگر دانشجویان غربی و شرقی در شرایط مساوی درس بخوانند می توانند در تمام علوم و فنون پیشرفت کنند و در خیلی از صنایع از غربی ها پیشی بگیرند و ذوق و نبوغ شرقی ها تنها در کشاورزی و دامداری نیست؛ بلکه آنها در تمام علوم می توانند پیشرفت کنند.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قالَ رسولُ اللّه صلّى اللّه عليه و آله :

يا فاطِمَةُ! کُلُّ عَيْنٍ باکِيَهٌ يَوْمَ الْقيامَةِ اِلاّ عَيْنٌ بَکَتْ عَلى مُصابِ الْحُسَينِ فَاِنِّها ضاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ بِنَعيمِ الْجَنّةِ.

فاطمه جان !روز قيامت هر چشمى گريان است ؛ مگر چشمى که در مصيبت و عزاى حسين گريسته باشد، که آن چشم در قيامت خندان است و به نعمتهاى بهشتى مژده داده مى شود.

بحارالانوار، ج 44، ص 293