پاسخ اجمالی:
مهمترين و ضرورى ترين وظيفه هر انسانى در زندگى تفكر است؛ فكر روشنى بخش محيط زندگى و سرچشمه آب حيات و راه درمان همه بيماريهاى اجتماعى و حلال همه مشكلات و آزاد كننده انسان از اسارتها و بردگي هاست، به همين دليل در منابع اسلامى تفكر به عنوان بزرگترين عبادت و عالي ترين نيايش معرفى شده است. به عنوان مثال امام علی(ع) انديشه و فكر كردن را بزرگترين عبادت بر می شمارد. آری اگر انسان فكر و انديشه نداشته باشد هميشه درجا زده و گامى به پيش نخواهد گذارد و هميشه در حقارت و پستى خواهد ماند.
پاسخ تفصیلی:
گاهی فكر مى كنيم چرا فكر مى كنيم؟ از اين فكر كردن ها چه خيرى ديده ايم كه هر دردسر و بلائى داريم از همين فكر كردن و باريك شدن در مسائل زندگى، مسائل هستى، و مسائل مربوط به سرنوشت و مانند اينها است. مگر ديوانه ها كه اين همه سرحال هستند فكر مي كنند؟ اصلا آنها چون فكر نمي كنند اين قدر پر نشاط و پر قدرت اند آنها عاقلان را مزاحم خود مي دانند و زمزمه شان اين است:
«خوش عالمى است عالم ديوانگى اگر *** موى دماغ ما نشود مرد عاقلى!»
و به اين ترتيب چه بهتر كه عاقلها نيز خود را به عالم آنها بزنند و بدون آنكه موى دماغ آنها شوند همچون آنها اين چهار روزه عمر را بى دغدغه و دور از هر فكر و خيال بگذرانند.
ولى روى اين حساب، از عالم بي خبرى ديوانگان بهتر و بى دغدغه تر، عالم گوسفندان پروارى است! زودتر از همه در سايه آن بى خبرى چاق و چله مى شوند و اگر مسابقه اى در اين زمينه ترتيب داده شود مسلماً آنها برنده خواهند بود. و از آنها بى خبرتر سنگ و چوب و اين ديوارهائى است كه ما را احاطه كرده اند كه حتى آن مغز كوچك و ناتوان گوسفندان پروارى و نگاه كردن هاى بى تفاوت آنها را هم ندارند، پس بايد حال آنها را آرزو كنيم و مايه حسودى ما گردد.
ولى نه، هرگز چنين نيست، افتخار ما در اين نيست که همچون ديوانگان یا گوسفندان يا يك قطعه چوب خشك و بى جان و بى تأثر باشيم، خوشبختى ما در اين نيست كه مانند يك دست فلج هيچ گونه درد و رنجى را احساس نكنيم، به عكس بايد احساس داشته باشيم اگر چه اين احساس گاهى دردهاى جانكاهى را هم بما تحميل كند.
اگر دست احساس نداشته باشد كارى از او ساخته نيست اگر انسان هم، فكر و انديشه نداشته باشد هميشه درجا خواهد زد و گامى به پيش نخواهد گذارد و هميشه در حقارت و پستى خواهد ماند. اصولا تمام بدبختي هایی كه دامنگير انسان مى شود مولود فرار بى دليل از تفكر و درك واقعيت هاست يك محاسبه غلط و فاقد تفكر كافى است كه دنيائى را بهم ريزد.
امروز تقريباً نيمى از ثروتهاى جهان، و معادل همين قدر از نيروهاى انسانى مردم روى زمين، در اين راه صرف مى شود كه چگونه بهتر و زودتر ممكن است نسل بشر را از بين بُرد؟ در دنياى امروز نه تنها نيمى از نيروهاى انسانى بصورت سرباز، و اسلحه ساز، و تكنيسين و كارشناس جنگى و محاسبات چى امور لجستيكى، و مخترعان و مكتشفان صنايع عظيم و گسترده ويرانگر، «سربار» نيم ديگر هستند، بلكه آن نيم ديگر به نوبه خود اينها را استخدام كرده اند كه جاده مرگ و نابودى آنان را صاف كنند، كه گور آنها را با دست خود بكنند، و اين درست به آن مى ماند كه كسى نيمى از حقوق يا درآمد خود را «زهر» بخرد و براى نابود كردن خود ذخيره كند، و يا به «جلاد» خود بدهد كه او را براى انجام وظيفه نهائى نيرومند و آماده سازد! راستى اگر فكر و انديشه ها بكار مى افتاد هرگز دنيا چنين قيافه اى داشت؟
مسلماً هيچگاه فكر و انديشه سبب وقوع قتل و جنايتى نمى شود، بلكه اين بى فكري ها و گرفتار شدن در چنگال احساسات طغيانگر است كه اين همه حوادث را مى آفريند. به همين دليل هنگامي كه انسان آرام مى گيرد و در فكر فرو مى رود غالباً از كارهاى غلط خود پشيمان مى شود.
پس بايد قبول كنيم كه مهمترين و ضرورى ترين وظيفه هر انسانى در زندگى تفكر است، فكر روشنى بخش محيط زندگى، سرچشمه آب حيات، راه درمان همه بيماريهاى اجتماعى، حلال همه مشكلات، و آزاد كننده انسان از اسارتها و بردگي هاست، به همين دليل در منابع اسلامى تفكر به عنوان بزرگترين عبادت و عاليترين نيايش معرفى شده است. امير مؤمنان على(ع) می فرماید: «انديشه و فكر كردن بزرگترين عبادت است».(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.