پاسخ اجمالی:
غرب خود را نژاد برتر می داند و این تفکر در زمان هیتلر هم بود که آلمان را نژاد برتر می دانست. غربی ها با این تفکر می خواهند روحیه شرقی ها را تضعیف کنند ولی این تفکر نه مدرک علمی دارد و نه سابقه تاریخی. اگر دانشجویان غربی و شرقی در شرایط مساوی درس بخوانند می توانند در تمام علوم و فنون پیشرفت کنند و در خیلی از صنایع از غربی ها پیشی بگیرند و ذوق و نبوغ شرقی ها تنها در کشاورزی و دامداری نیست؛ بلکه آنها در تمام علوم می توانند پیشرفت کنند.
پاسخ تفصیلی:
افسانه برترى نژادهاى غربى و تفوق آنها در هوش و استعداد و ذكاوت و فعاليت بر ملل شرق، تماما ساخته و پرداخته نويسندگان خيال باف غرب مى باشد؛ تنها «هيتلر» نبود كه با پيش كشيدن افسانه برترى نژاد آلمانى جهانى را به خاك و خون كشيد بلكه تاريخ به ما مى گويد مدّت ها پيش از ظهور «فاشيسم» و «نازيسم» نيز نويسندگان آمريكايى و انگليسى مدتها در اين باره قلم فرسايى مى كردند.
اگر يك روز هيتلر مى گفت: «خون سياه پوستان آلودگى و تعفن خاصى دارد و آميخته شدن آن با خون سفيد پوستان اروپا، باعث دو رگه كردن قاره اروپا، و آلوده نمودن نژاد سفيد با خون انسان هاى پست مى گردد!!» امروز نيز همين منطق در قاره آمريكا به خصوص ايالات متحده مورد قبول بسيارى از مردم آن جاست. تا آنجا كه براى ترور كردن رهبر معتدل سياه پوستان كه منطق او هميشه مبارزه با هر نوع خشونت در به دست آوردن حقوق سياه پوستان بوده است جايزه تعيين مى كنند! و بسيارى از جهانگردان و دانشجويان شرقى كه به اروپا وارد مى شوند خيلى زود به لقب شترچران مو سياه كه يكى از القاب مرحمتى اروپاييان به ماست آشنا مى گردند.
موضوع حق توحش هنوز در ليست حقوق كارشناسانى كه به پاره اى از كشورهاى شرقى مسافرت مى كنند ستون مخصوصى دارد كه طبق آن براى كار كردن در اين گونه كشورها علاوه بر حق بدى آب و هوا، و خارج از كشور، و ... مبلغى هم به عنوان حق توحش مى گيرند! اين يك واقعيت است، اغراق و مبالغه نيست.
در حالى كه اين طرز تفكر غلط، نه با سوابق تاريخى نژاد هاى شرقى مى سازد، چه اين كه آن روز كه شرقي ها مشعل دار علم و تمدّن جهان بودند هنوز غربي ها به صورت نيمه وحشى زندگى مى كردند و آن روز كه انواع مصنوعات شرق به اروپا مى رفت اروپا از خود صنعتى نداشت، و نه با مدارك زنده اى كه امروز در دسترس ماست تطبيق مى كند. زيرا تجربه نشان مى دهد كه اگر مثلًا دانشجويان شرقى با دانشجويان غربى در شرايط مساوى به تحصيل اشتغال ورزند دانشجويان شرقى خيلى زود مى توانند نبوغ و استعداد خود را آشكار ساخته، مقام شايسته خويش را احراز كنند، پس اين عقب ماندگى كنونى معلول نامساوى بودن شرايط است كه آن هم مسلماً ريشه استعمارى دارد.
ما مى بينيم بسيارى از ممالك شرقى پس از رهايى از چنگال استعمار خيلى زود مدارج ترقّى را پيموده اند و تا سر حد يكى از قدرت هاى بزرگ جهان پيش رفته، حتى در مدّت كوتاه و غير قابل تصوّرى يك قدرت اتمى تشكيل داده اند! ما مى بينيم مهندسان و كارشناسان شرقى به سرعت جاى مهندسان و كارشناسان خارجى را در اين كشور ها مى گيرند در حالى كه يك روز چنان تبليغ مى كردند كه شرقي ها حتى استعداد انجام كارهاى يك كارگر ساده اروپايى را ندارند!
اين افسانه برترى استعداد نژاد غربى در حقيقت براى درهم كوبيدن شخصيت شرقي ها و نوميد ساختن آنها از هر گونه پيشرفت و ترقّى و در نتيجه هموار ساختن جاده استعمار اختراع شده و هيچ گونه پايه علمى و تاريخى و منطقى ندارد و لذا در انقلاب فرهنگى بايد اين طرز فكر را به شدت كوبيد و با ارائه مدارك تاريخى گذشته و آمارهاى زنده مربوط به عصر حاضر دروغ بودن اين افسانه را براى همه روشن ساخت و اثبات نمود كه نژادهاى شرقى به شهادت تاريخ گذشته و تاريخ معاصر استعداد همه گونه فعاليت علمى و صنعتى داشته و دارند و به خوبى مى توانند همه نيازمندي هاى علمى و صنعتى خود رابدون دخالت و قيموميت ديگران تأمين كنند، همان طور كه قبل از دوران سلطه استعمار مى كرده اند.
كشورهاى شرقى [آن طور كه بيگانه ها مى گويند] تنها استعداد كشاورزى و دامدارى ندارند، بلكه با داشتن همه گونه مواهب طبيعى و ذخاير انسانى استعداد صنعتى شدن و بى نياز شدن از صنايع ديگران را كاملًا دارند. آنها براى رسيدن به اين هدف هم مغزهاى توانا در اختيار دارند، و هم منابع فراوان طبيعى، تنها يك شرط دارد و آن اين كه دست اين دايه هاى دلسوزتر از مادر از سر آنها كوتاه شود و آنها را به حال خود واگذارد تا به پيشرفت خويش ادامه دهند.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.