قناعت 11 مطلب

عاقبتِ «دنیاپرستی و زراندوزی»

از ديدگاه قرآن عاقبتِ «دنیاپرستی و زراندوزی» چیست؟

«حُبّ دنيا»، سرچشمه همه گناهان و موجب افتادن در دوزخ است. «قرآن» مي فرمايد: «كسي كه زندگى زودگذر را بطلبد، آن مقدار كه بخواهيم به هر كس اراده كنيم از آن مى دهيم، سپس دوزخ را برايش قرار مي دهيم تا در آن بسوزد؛ در حالى كه نكوهيده و رانده است!». در جاي ديگر مي فرمايد: «آنها كه طلا و نقره را گنجينه سازند و در راه خدا انفاق نكنند، به مجازات دردناك بشارت ده، در آن روز، سكه هاى طلا و نقره را در آتش مى گذارند و با آن صورت ها، پهلوها و پشت هايشان را داغ مى كنند، اين همان چيزى است كه براى خود گنجينه ساختيد».

جايگاه «قناعت» در اسلام

«قناعت» در اسلام از چه جایگاهی برخوردار است؟

امام علی(ع) برای نجات از خطرات دنیا در خطبه 45 نهج البلاغه دستور موثری بیان فرموده، و آن توصیه به «قناعت به کفاف و عفاف» است. منظور اين است كه انسان در دنيا به مقدار نيازش قانع باشد و زياده طلبى را كنار بگذارد و از اموال حرام چشم بپوشد؛ البتّه اگر اضافات را براى خدمت به محرومان بخواهد، با كفاف و عفاف هیچ منافاتی ندارد؛ قرآن در اين زمينه مى فرمايد: «روزى هاى پاكيزه اى را كه خداوند براى شما حلال كرده، بر خود حرام نكنيد [و از آنها بهره بگيريد] ولى از حد تجاوز ننماييد».

حكايت هايي از سعدي درباره «قناعت»

در فرهنگ و ادبیات فارسی مفهوم «قناعت» چگونه تبیین شده است؟

در مورد «قناعت» سعدی حکایت کرده که: «از حاتم طائی پرسیدند بلندهمت تر از خود دیده ای؛ گفت میهمانی بزرگی ترتیب دادم و به صحرا رفتم. از خاركنى پرسیدم چرا به مهمانى حاتم نرفتی؟ گفت: هر كه نان از عمل خویش خورد *منّت از حاتم طائى نبرد». در حکایت دیگر آمده: «شبی با بازرگانی با بار تجاری بزرگی همراه شدم که تا صبح حرص دنیا خورد و حرف های پریشان زد؛ بعد مرا گفت که سخنی بگویم؛ گفتم: آن شنيدستى كه در اقصاى غور* بار سالارى بيفتاد از ستور* گفت چشم تنگ دنيا دوست را * يا قناعت پر كند يا خاك گور».

نگاهي به مفهوم حقیقی «قناعت»

مفهوم حقیقی «قناعت» در منابع اسلامی چیست؟

از روایات استفاده می شود که «قناعت» در مقابل «حرص» است و به معنی اقناع شدن روح و جسم انسان است. در روايت آمده كه: «قناعت سرمايه ‏اى فناناپذير است» و «هيچ گنجى پرمايه ‏تر از قناعت نيست». در مقابل، حرص صفت کسی است که جسم او از نظر امور مادی اشباع شده؛ ولی روح او هنوز اشباع نشده است؛ بنابراین چنين شخص حريصي بدنبال ثروت اندوزی و غصب حقوق دیگران است.

فلسفه «قناعت»

فلسفه «قناعت» که از ارزش های اسلامی شمرده شده چيست؟

«قناعت»، مانع اضطراب و نگرانی انسان و موجب اطمینان و تسلط بر نفس است؛ قناعت باعث بی نیازی روحی و موجب جلوگیری از بسیاری از گناهان و کارهای خلاف می شود. آری انسان قانع، ذلّت حرص و طمع را قبول نمی کند و در مقابل هر کسي سر تعظيم فرود نمی آورد.

سفارش امام علي(ع) به «قناعت»

امام علي(علیه السلام) درباره قانع بودن به درآمد کم و آلوده نشدن به گناه چه سفارشي نموده است؟

امام علي(ع) درباره قانع بودن به درآمد کم و آلوده نشدن به گناه می فرماید: «درآمد كم به همراه پاكى و درستكارى بهتر از ثروت فراوان اما توأم با گناه است، [همواره دنبال فزونى مباش؛ زيرا] چه بسا سرمايه كم از سرمايه زياد پربركت تر و رشدش بيشتر است». بر اساس سخن امام(ع)، برخی افراد با توسل به هر گناهی به جمع آوری ثروت می پردازند، اما مؤمنان واقعی با پرهیز از گناه و تنها از طريق حلال با قناعت زندگی می کنند.

طلب روزى، با وجود اعتقاد به تقسیم روزی!

آیا اعتقاد به تقسیم روزى مانع تلاش براى طلب روزى است؟

خواست و مشیت الهى بى حساب و کتاب نیست، بلکه مشیت خداوند از حکمت او جدا نیست، و همیشه روى حساب لیاقت ها و شایستگى ها است. ضمن اینکه این مسأله به معنى نفى عالم اسباب نیست و عالم اسباب و تکوین نیز خواست و مشیت خدا است.
به عبارت روشن تر: اراده خدا در زمینه وسعت و تنگى روزى، مشروط به تلاش ها و کوشش ها و اخلاص ها و فداکارى های انسان است. قرآن مجید کراراً انسان را در گرو سعى و کوشش و تلاش و فعالیت خود شمرده، و بهره او را از زندگى به میزان سعى و تلاشش مى داند.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

رسول الله(صلى الله عليه وآله)

إنَّ اللهَ عَزّوجلّ غافِرُ کلِّ ذنب، إلاّ رَجُلٌ اغتصَبَ أجِيراً أجرَهُ أو مَهْرَ امرأة

خداوند بزرگ هر گناهى را مى آمرزد مگر مردى را که مزد مزدبَرى يا کابين زنى را نپردازد

ميزان الحکمه، جلد 1، ص 38