پاسخ اجمالی:
بین «صحّت» اعمال و «پذیرش» آنها از سوی خدا تفاوت وجود دارد. ممکن است عملی تمام شرایط و اجزای لازم را داشته و خالی از موانع و باطل کننده ها باشد، امّا به خاطر همراه شدن با صفات ناشایستی که اثر سوئی در باطن شخص و مراتب اخلاص و حضور قلبش دارند، مورد قبول درگاه خدا واقع نشود.
به تصریح آیات و روایات یکی از مهم ترین شرایطی که مانع قبول عمل می شود، بی تقوایی است. در این بین، با توجّه به تاکید فراوان آیات و روایات بر موضوع حجاب، حیا و عفت و لزوم رعایت آن و وعده های عذابی که به متخطّیان از آن داده می شود، مشخص می شود که زیر پا گذاشتن این حد الهی تا چه اندازه منجر به تقوایی و به تبع آن ممانعت از قبولی سایر اعمال و عبادات فرد می گردد.
پاسخ تفصیلی:
مقدمه:
بی حجاب ها و بدحجاب ها، همیشه از سوی آموزه های دینی و باورمندان و مبلغین آن آموزه ها، با این هشدار مواجه می شوند که ممکن است تمامی اعمال نیک و عبادات شان - به واسطه عدم رعایت پوشش شرعی - از سوی خداوند مورد قبول واقع نشود. چنین هشداری چه قدر واقعیت دارد؟ و مبتنی بر چه پایه های استدلالی نظری است؟ آیا واقعا آموزه های اصیل اسلامی چنین دیدگاهی را تأیید می کند؟ اصولا چه ارتباطی بین رعایت شدن یا نشدن یکی از احکام دینی از سوی شخص و پذیرش یا عدم پذیرش سایر اعمالش از سوی خداوند وجود دارد؟ برای پاسخ به این سؤال، در ابتدا توجه خواننده گرامی را به اموری جلب می کنیم تا در پایان روشن گردد چه مسیر استدلالی ای را برای پاسخ این پرسش بااهمیت باید پیمود.
تفاوت صحت عمل با قبول عمل
یکی از مهم ترین موضوعاتی که هنگام صحبت از موضوع «قبولی اعمال» باید به آن توجه داشت، لزوم تمایز قائل شدن بین این مفهوم و مفهوم دیگری به نام «صحت اعمال» است. بسيارى از بزرگان در كتب فقهى اين مطلب را يادآور شده اند كه شرايط صحت عمل با شرايط قبول متفاوت است.
عمل صحيح عملى است كه جامع تمام شرايط و اجزا و خالى از موانع باشد ولى گاه اين عمل، با اعمال ديگرى پيش و پس از آن، يا صفات ناشايسته اى همراه مى گردد كه مانع قبولى آن در درگاه خداوند مى شود. در واقع ممکن است احکام شرعی عملی از جهت شرایط ظاهری و فیزیکی رعایت شود - به طور مثال نماز انسان با وضو باشد و لباس و بدن و مکان نمازگزار پاک و غیرغصبی باشد – اما در مرحله «قبولی عمل» که بیشتر مربوط به باطن عمل و مراتب اخلاص و حضور قلب است و تشخیص آن برای دیگران مشکل است، موجب تحقق اهداف و فلسفه های نهفته در آن عمل نگردد و مشمول پاداش عظيم الهی وعده داده شده به ادای آن نباشد.(1) بله؛ عبادتی که صرفا مشتمل بر شرایط ظاهری است، صحیح است و در این حد که شخص با به جا آوردنش نزد خداوند معذور می گردد، نیاز به قضا ندارد، اما فاقد جنبه بسیار مهمی از معنا و فلسفه آن عبادت است.
حضرت علی(علیه السلام) در بیان ضرورت توجه به موضوع قبولی اعمال می فرماید: «كُونُوا عَلَى قَبُولِ الْعَمَلِ أَشَدَّ عِنَايَةً مِنْكُمْ عَلَى الْعَمَل»(2)؛ (قبول شدن عمل را بيش از خود عمل مهم بداريد).
اما چه شرایط و صفاتی موجب فراتر آمدن اعمال از مرحله صحت به درجه قبولی می گردد؟
تقوا، شرط صحت عمل
نگاهی اجمالی به مهم ترین شرایط و صفات بیان شده برای قبولی اعمال در آموزه های اسلامی نشان می دهد که نقش «تقوا» و پرهیزکاری در این بین، بسیار پررنگ و تأثیرگذار است. طبق نص آیه 27 سوره مائده اعمال صالح را (خدا، تنها از باتقوایان مى پذيرد)؛ «إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقين». بى تقوايان ممكن است عمل صحيحى انجام دهند و اسقاط تكليفى شود، اما عمل آنها بى ارزش و فاقد پاداش عظيم و فلسفه و روح عمل است.(3)
روایات وارد شده در بیان این حقیقت که ارتکاب گناه و بی تقوایی اثر بسیار سوء و تخریب کننده ای بر قبولی اعمال و پذیرش عبادات از سوی خداوند دارد، فراوان اند. از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که فرمود: «به خدا قسم خدا قبول نمی کند عبادتی را که همراه با اصرار بر ارتکاب معاصی باشد».(4) رسول خدا(ص) نیز صریحا بیان نموده اند که: «لَوْ صَلَّیتُمْ حَتَّى تَكُونُوا كَالْأَوْتَارِ وَ صُمْتُمْ حَتَّى تَكُونُوا كَالْحَنَایا لَمْ یقْبَلِ اللَّهُ مِنْكُمْ إِلَّا بِوَرَعٍ»(5)؛ (اگر آن قدر نماز بخوانید تا همچون زه كمان شوید و آن قدر روزه بگیرید تا همچون كمان خم شوید، خدا از شما قبول نمى كند ، مگر این كه انسان با ورع باشید).
وقتی در روایات بر این حقیقت تأکید می گردد که ارتکاب گناهانی چون شرب خمر(6)، شکایت و نارضایتی از رزق مقدر شده الهی(7)، غیبت(8) و... به عنوان اموری منافی ورع و تقوا، موجب تحت تأثیر قرار گرفتن سایر عبادات آدمی و عدم پذیرش شان از سوی خداوند می شود، جایگاه «بی حجابی» و «امور منافی عفت» و ارتباط معکوس شان با ورع و تقوا نیز خود به خود در این بین مشخص می گردد.
جایگاه حجاب در آموزه های اسلامی
حجاب از مسلّمات و واجبات بلكه از ضروريّات دين اسلام است. مخصوصا در زمان ما همه كسانى كه با مسلمانان معاشرت دارند فهميده اند كه يكى از برنامه هاى تمام فِرَق مسلمين حجاب است كه كم كم به يك شعار تبديل شده و به آن پايبند هستند.(9)
در این صورت، روشن است که ترک آن به عنوان ترک حكمی از احکام ضروري دين، چه اندازه تقوا و وروع را مخدوش کرده و سایر اعمال عبادی انسان را تحت الشعاع قرار می دهد. این به خاطر اهمیت مسأله حجاب و عفاف در آموزه های اسلامی است که با مروری کوتاه در آیات و روایات، برای هر پژوهشگر منصف و بی طرفی ثابت می شود.
قرآن و ضرورت حجاب شرعی
فقها و مفسران حداقل شش آیه از قرآن را دلالت کننده بر لزوم رعایت پوشش شرعی می دانند. به جهت رعایت اختصار در اینجا ما فقط به دو عنوان از آن ها اشاره می کنیم.
در آیه 31 سوره نور می خوانیم: «وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ...»؛ (و به زنان با ايمان بگو چشم هاى خود را [از نگاه هوس آلود] فرو گيرند، و دامان خويش را حفظ كنند، و زينت خود را جز آن مقدار كه ظاهر است آشكار ننمايند، و [اطراف] روسرى هاى خود را بر سينه خود افكنند [تا گردن و سينه با آن پوشانده شود].) طبق این آیه زنان باید سر و گردن خود را از نامحرم بپوشند و حق ندارند زينت هايى كه معمولا پنهانى است آشكار سازند.(10)
همچنین در آیه 59 سوره احزاب می خوانیم: «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلابِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْن...»؛ (اى پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو جلبابها [روسرى هاى بلند] خود را بر خويش فرو افكنند. اين كار براى اينكه [از كنيزان و آلودگان] شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند بهتر است).
این آیات به صراحت بر لزوم رعایت پوشش شرعی و پوشیدگی هنگام مواجهه زنان با نامحرمان دلالت دارند.
حجاب در روایات اسلامی
هنگام مواجهه با روایات اسلامی، می بینیم که مسأله حجاب و عفاف و ابعاد مختلف آن، از زاویه های گوناگونی مورد توجه حضرات معصومین(علیهم السلام) بوده است به گونه ای که شمارش تمامی این روایات، حتی درقالب کتابی مستقل، کاری بس دشوار می نماید. با این حال و فقط از باب نمونه، به برخی از ابعاد این مسأله در روایات نگاهی می اندازیم.
احادیث تصریح کننده بر لزوم رعایت حجاب شرعی
روایاتی وجود دارند که با صراحت مسأله لزوم پوشش را برای بانوان عنوان می کنند. امام صادق(علیه السلام) می فرماید: «لَا يَصْلُحُ لِلْجَارِيَةِ إِذَا حَاضَتْ إِلَّا أَنْ تَخْتَمِرَ إِلَّا أَنْ لَا تَجِدَه»(11)؛ (دختر باید بعد از بلوغ، خمار [روسری] بر سر نهد، مگر اینکه قادر به تهیه آن نباشد). حضرت علی(ع) نیز در حدیثی می فرماید: «صِیانَةُ المَراَة اَنعَمَ لحالها وَ اَدوَمُ لجَمالها»(12)؛ (پوشیدگی زن برای او بهتر است و زیبایی اش را پایدارتر می کند).
به این حدیث نیز دقت فرمایید که چگونه بین پوشاندن مو و دیگر زینت ها ملازمه ایجاد می کند: فضیل بن سیار از امام صادق(علیه السلام) روایت می کند که فرمود: «سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الذِّرَاعَيْنِ مِنَ الْمَرْأَةِ أَ هُمَا مِن الزِّينَةِ الَّتِي قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِن قَالَ نَعَمْ وَ مَا دُونَ الْخِمَارِ مِنَ الزِّينَةِ وَ مَا دُونَ السِّوَارَيْن»(13)؛ (از امام صادق پرسیدم آیا ساق دست های زنان از زینت است زینتی که خدا فرموده است باید زنها آنها را آشکار نکنند. آن حضرت فرمود آری [ساق دست زن باید پوشیده باشد] و نیز آنچه روسری آن را می پوشاند [مثل موی سر و گردن] و بالاتر از جای دستبند [مثل ساق و آرنج و بازو] نیز از زینت محسوب می شود [که باید پوشیده شود]).
این روایات به روشنی هم بر لزوم رعایت حجاب از سوی زنان مسلمان دلالت دارند و هم حدود و میزان آن را مشخص می کنند. البته درباره وظایفی که مردان و زنان را ملزم به رعایت عفت عمومی می کنند احادیث بسیار زیاد دیگری نیز وجود دارند که به خاطر رعایت اختصار از ذکر آنها صرف نظر می گردد.
روایات تبیین کننده اهمیت حیاء و عفت
پایندی به پوشش اسلامی حکمی برای صیانت از گوهر حیاء در وجود آدمی است زیرا به فرموده امام علی(علیه السلام): (نیكوترین پوشش دین حیا است)؛ «أَحْسَنُ مَلَابِسِ الدِّينِ الْحَيَاء».(14) و به فرموده پیامبر اسلام(ص) (خداوند انسان با حياىِ بردبارِ پاك دامنى را كه پاكدامنى مى ورزد، دوست دارد)؛ «إنَّ اللّهَ يُحِبُّ الحَيِىَّ الحَليمَ العَفيفَ المُتَعفِّفَ».(15) شاید این از آن جهت باشد که به گفته حضرت علی(ع)، (عفّت، سرآمد هر خوبى است.)؛ «العِفَّةُ رَأسُ كُلِّ خَيرٍ».(16) و به همین دلیل نیز امام حسن(ع) در تأکید بر حفظ حیا، بی حیایی را برابر با بی دینی دانسته و فرموده باشد که: (آن كه حیا ندارد؛ دین هم ندارد)؛ «لَا حَيَاءَ لِمَنْ لَا دِينَ لَه».(17)
اهمیت پایبندی به عفاف از آنجا بیشتر روشن می گردد که می بینیم حضرت علی(ع) در کلامی نورانی، آن را باعث مصونیت نفس و دوری از پستی ها معرفی می کند: «العَفافُ يَصونُ النَّفسَ و يُنَزِّهُها عَنِ الدَّنايا»(18) و در اشاره ای بسیار مهم آن را برترین عبادات می داند: «افضَلُ العبادَةِ العِفافُ»(19) و علاوه بر آن در کلامی دیگر تأکید نیز می کنند که (عفّت، برترين جوانمردى است)؛ «العِفَّةُ أفضَلُ الفُتُوَّةِ».(20) همچنین در حدیثی دیگر از امام محمد باقر(ع) می خوانیم که: «مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَيْءٍ أَفْضَلَ مِنْ عِفَّةِ بَطْنٍ وَ فَرْج»(21)؛ (هیچ عبادتی در پیشگاه خداوند برتر از عفت در برابر شکم و مسائل جنسی نیست). ایشان در جای دیگری می فرماید: «إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَيْراً عَفَّ بَطْنُهُ وَ فَرْجُه»(22)؛ (هنگامی که خداوند خیر و خوبی برای بنده اش بخواهد به او توفیق می دهد که در برابر شکم و شهوت پرستی عفت پیدا کند). در عبارت دیگری عفاف را این گونه توصیف می کنند: «ايُّ جِهَادٍ أَفْضَلُ مِنْ عِفَّةِ بَطْنٍ وَ فَرْج؟»(23)؛ (کدام جهاد بهتر از عفت در شکم و در امور جنسی است؟).
با توجه به همه این احادیث و با در نظر گرفتن این نکته بسیار ظریف که - به فرموده حضرت علی(علیه السلام) – (حيا از خدا بسيارى از گناهان را پاك مى كند)؛ «اَلحَياءُ مِنَ اللّه يَمحو كَثيرا مِنَ الخَطايا»(24)، می توان پی برد که چگونه در رابطه ای معکوس، بی عفتی و بی حجابی باعث تأثیرات سوئی بر قبولی سایر عبادات انسان می گردد.
بیان عواقب دردناک اخروی متخطّیان از دستور حجاب در احادیث
با دقت در عواقب اخروی بی حجابی و بدحجابی، به وضوح می توان به اهمیت و ضرورت پاسداشت آن در دنیا پی برد. امام علي(عليه السّلام) می فرمایند: (من و فاطمه خدمت رسول خدا رسيديم؛ ديدم كه ايشان شديدا گريه مي كنند. عرض كردم: پدر و مادرم فدايت، اي رسول خدا، چه چيزی شما را به گريه انداخته است؟ حضرت فرمودند: اي علی شبی كه مرا به آسمان ها بردند زنانی از امت خود را ديدم كه در عذاب های بسيار سختي به سر مي بردند، به ياد عذاب سخت آنها افتادم و گريه بر من غلبه نمود، زنانی را ديدم كه از موهاي سر خود آويزان هستند و از آتش جهنم مغز سرشان می جوشيد... پس آنها كساني هستد كه در دنيا موهاي سرشان را از مردان نامحرم نمي پوشانند.)؛ «دَخَلْتُ أنا و فاطمَةُ عَلی رسول الله... فقالَ، يا عليُّ... رايتُ اِمرَاَةً معلَّقَةً بشَعْرِها يَغْلی دماغُ راسها... فانّها لا تُغَطّي شَعْرَها من الرّجالِ».(25) رسول خدا باز می فرمودند: (در شب معراج زنانی را ديدم كه گوشت بدن خود را مي خوردند در حالي كه آتش جهنم از زير آنها شعله ور بود... همانا آنها كساني هستند كه خود را برای مردم نامحرم زينت مي كنند)؛ «و رايتُ اِمرَاةً تاكُلُ لحمَ جَسَدِها و النّار توقَدُ مِنْ تَحتِها... فاِنَّها كانَتْ تَزيّنُ بَدَنها للنّاس».(26) و در جای دیگر نیز فرمودند: (در شب معراج زنانی را ديدم كه گوشت بدن شان توسط قيچی هايی آتشين از جلو و عقب بريده مي شد... پس آنها كسانی هستند كه خود را در معرض مردان نامحرم قرار می دهند و با رفتارهای مختلف توجه آنها را جلب نموده و به آنها اظهار تمايل می نمايند)؛ «...و رايتُ اِمْراَةً تُقطَعُ لحمُ جَسَدِها مِنْ مُقَدِّمِها و مؤخّرِها بِمَقاريض من نارٍ…».(27)
چنین عذاب های دردناکی از خشم خداوند سرچشمه می گیرد. در حدیثی از پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) خطاب به یکی از زنان مسلمان به نام حولاء می خوانیم: :«يَا حَوْلَاءُ مَنْ كَانَتْ مِنْكُنَّ تُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ لَا تَجْعَلُ زِينَتَهَا لِغَيْرِ زَوْجِهَا وَ لَا تُبْدِي خِمَارَهَا وَ مِعْصَمَهَا وَ أَيُّمَا امْرَأَةٍ جَعَلَتْ شَيْئاً مِنْ ذَلِكَ لِغَيْرِ زَوْجِهَا فَقَدْ أَفْسَدَتْ دِينَهَا وَ أَسْخَطَتْ رَبَّهَا عَلَيْهَا»(28)؛ (ای حولاء! هر زنی که به خداوند سبحان و روز قيامت، ايمان دارد، زينتش را برای غير شوهرش، آشکار نمی کند و هم چنين موی سر و مچ خود را نمايان نمی سازد و هر زنی که اين کارها را براي غير شوهرش انجام دهد، دين خود را فاسد کرده و خداوند را نسبت به خود خشمگين کرده است). عذابی که در قرآن نیز در آیه 9 سوره نور به آن چنین هشدار داده شده که: «إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيا وَ الاخره وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»؛ (كسانی كه دوست دارند زشتی ها در ميان مردم با ايمان شيوع يابد، عذاب دردناكی برای آن ها در دنيا و آخرت است و خداوند می داند و شما نمی دانيد).
بعد از در نظر گرفتن آیات و روایات فوق، فهم ضرورت رعایت پوشش شرعی به عنوان یکی از مسلمات آموزه ها و فرهنگ اسلامی، کار دشواری نیست. بدیهی است تخطی از این دستورات دینی، تا چه اندازه ای می تواند نقض تقوا و دور شدن از ورع و پرهیزکاری باشد و چه تأثیر سوئی بر قبولی اعمال فرد داشته باشد.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.