پاسخ اجمالی:
بیشتر تفاوت ها در بین موجودات لازمه نظام آفرينش و تابع قوانين «علّى و معلولىِ» حاكم بر آن و بر اساس حکمت الهی است. اگر قرار باشد اینگونه تفاوت های طبیعی در انسان ها وجود نداشته باشد و همه انسانها یک شکل و با ویژگی های یکسان خلق شوند، هرگز حیات و زندگی اجتماعی که کمال انسان محسوب می شود ادامه پیدا نمی کرد و مشکلات عدیده بیشتری را در پی داشت. البته آنچه سبب فضیلت و برتری برخی از افراد شده مسئولیّت ایشان را سنگین تر خواهد کرد.
درست است كه خداوند استعدادها را براى فعاليت هاى مختلف به طور متفاوت آفريده و درست است كه عواملى بيرون از اراده انسان در مسير زندگى او مؤثر است، ولى با اين حال يكى از عوامل بنيادى را نيز «تلاش و كوشش» انسان قرار داده است. بر این اساس تفاوت برخی از بندگان خدا در منزلت ها و اجرهای مختلف معلول «اعمال» آنها است و ارتباط مستقیمی با مراتب علم و عمل آنها و انجام تکالیف الهی دارد. در واقع توجهات و تفضلات الهی ریشه در عقیده و دانش و عمل و سعی خود انسان دارد و طبیعی است که برتری هایی که سعی و تلاش و عمل نیک خود انسان هم در آن دخیل است، از باب جزا و عدل نزد خدا ارزش داشته باشند.
پاسخ تفصیلی:
برتری بخشی الهی و شائبه تبعیض
خداوند متعال در آیه 21 سوره اسراء می فرماید: «انْظُرْ كَيْفَ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ»؛ (ببين چگونه بعضى را بر بعضى ديگر برترى بخشيده ايم). این بیان قرآنی به این معناست که خداوند بعضى از مردم را بر بعضى ديگر برترى داده است. منظور از برتری در دنیا، برتری در مال و متاع و جاه و فرزند و شهرت و رياست بر مردم است.(1)
سوالی که در اینجا مطرح می گردد این است که: خداوند این برتری را به چه کسانی و بر اساس چه ملاکی اختصاص می دهد؟ آیا این گونه برتری، نوعی تبعیض نیست و منافاتی با عدل الهی ندارد؟
برای پاسخ دادن به این سوال، در آغاز لازم است تأمّلی در معنای «تبعیض» و فرق آن با مفهوم «تفاوت» داشته باشیم.
تفاوت یا تبعیض؟
کلمه «تفاوت» از ماده «فوت» به معناى دور شدن چیزى از انسان است، به طورى که دست یافتن به آن دشوار باشد.(2) تفاوت که مصدر باب «تفاعل» از ماده «فوت» است به معناى اختلاف دو چیز در اوصاف و خصوصیات است. گویا این از آن دور و آن از این دور است؛ خصوصیات این در آن نیست و خصوصیات آن در این نیست؛ اما «تبعیض» از ماده «بعض» است به معنای تقسیم و جدا کردن و بعضی را بر بعضی برتری دادن و ترجیح دادن بدون مجوّز مشروع و قانونی.(3)
بنابراین، فرق «تبعیض» با «تفاوت» آن است که در «تبعیض» چند موجودی که همه شایستگی یکسان دارند، به بعضی فضیلتی داده شود و به بعضی داده نشود؛ ولی «تفاوت» در جایی است که اعطای فضیلت بر اساس شرایط مختلف باشد. به عبارت دیگر «تبعیض» از ناحیه دهنده است و «تفاوت» مربوط به گیرنده. به عنوان مثال اگر دو ظرف را که هر کدام ظرفیت ده لیتر آب دارند در مقابل شیر آب قرار دهیم در یکى ده لیتر آب بریزیم و در دیگرى پنج لیتر در اینجا تبعیض صورت گرفته است؛ اما اگر دو ظرف داشته باشیم یکى با ظرفیت ده لیتر و دیگرى با ظرفیت پنج لیتر و هر دو را در آب فرو بریم باز هم اختلاف هست اما منشأ اختلاف تفاوتى است که خود آن دو ظرف از نظر گنجایش و استعداد دارند.
اختلاف در مواهب اعطایی طبیعی، لازمه نظام آفرینش:
حال که مفهوم تبعیض و تفاوت روشن گردید، لازم به ذکر است که گروه وسیعی از اختلاف در بین موجودات لازمه نظام آفرينش و تابع قوانين «علّى و معلولىِ» حاكم بر آن(4) و بر اساس حکمت الهی است. دقت در این تفاوت ها نشان می دهد هیچ کدام از آنها تبعیض آمیز نیستند و اگر نبودند امکان زندگی انسان وجود نداشت؛ اگر قرار باشد اینگونه تفاوت های طبیعی در انسان ها وجود نداشته باشد و همه انسانها یک شکل و با ویژگی های یکسان خلق شوند، هرگز حیات و زندگی اجتماعی که کمال انسان محسوب می شود ادامه پیدا نمی کرد و مشکلات عدیده بیشتری را در پی داشت.
اصولا تمایز پدیده های جهان از همدیگر بر اساس نقش، وظیفه، تکلیف و رسالت آنان در نظام آفرینش است؛ طبق بیان امیرالمؤمنین(علیه السلام) سرچشمه این تفاوت ها چیزی جز اقتضای «طینت و سرشت» انسان نیست.(5) به عنوان مثال استخوان بندی مرد محکم تر و دستش قوی تر از دست زن است؛ چرا که باید ساختمان بسازد، بیل بزند، و بجنگد. آیا این قوّت یک تبعیض و ظلم به زن است؟! اگر پیامبری مأمور است تا قومی را رهبری کند به لحاظ علم، حکمت، قدرت و ظرفیت اخذ وحی، توانایی هایی لازم دارد؛ آیا این مساله نوعی تبعیض نسبت به سایر آحاد بشر است؟ مسلما خیر. بلکه این تفاوت ها بر اساس ظرفیت ها و وظایف اشخاص از سوی خداوند متعال اعمال می شود و به معنای بی ارزش بودن کسانی که در ظاهر بهره کمتری نصیبشان شده نیست. با این تفاوت هاست که عدالت به معنی واقعی، یعنی «قرار گرفتن همه آن چیزهای متفاوت در جای خود»، تحقق می یابد.(6)
هرچند بر اساس حکمت گفته شده در تفاوت طبیعی سرشت ها و حفظ نظام جامعه، ناگزیر هر یک از افراد یک جامعه برتری و فضیلت و تفاوتی نسبت به یکدیگر دارند، امّا آنچه سبب فضیلت و برتری برخی از افراد شده مسئولیّت ایشان را سنگین تر خواهد کرد. به همین دلیل در قرآن کریم اين تفاوتها وسيله آزمايش شمرده شده است و در آیه 165 سوره انعام می فرماید: (و بعضى از شما را بر بعض ديگر درجاتى برترى داد تا به وسيله اين مواهب و امكاناتی كه در اختيارتان قرار داده است شما را بيازمايد)؛ «وَ رَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ فِي ما آتاكُمْ».(7)
جایگاه تلاش انسانی در تحصیل برتری های اکتسابی:
علاوه بر آنچه گفته شد باید توجه داشت که خداوند نقش تلاش و كوشش انسان را در رقم خوردن سرنوشت خود منتفی نکرده است. درست است كه خداوند استعدادها را براى فعاليت هاى مختلف به طور متفاوت آفريده و درست است كه عواملى بيرون از اراده انسان در مسير زندگى او مؤثر است ولى با اين حال يكى از عوامل بنيادى را نيز تلاش و كوشش او قرار داده است و با بيان اصل «أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعى»(8) اين مطلب را روشن ساخت كه بهره انسان در زندگى ارتباط نزديكى با سعى و تلاش او دارد.(9)
اين تنها باری نيست كه قرآن با تكيه بر سعى و تلاش، به افراد تنبل و بيكار هشدار مى دهد كه سعادت سراى ديگر را تنها با اظهار ايمان و سخن نمى توان به دست آورد؛ بلكه عامل اصلى سعادت سعى و تلاش است. اين حقيقت در بسيارى از آيات قرآن منعكس است. در آیه 38 سوره مدثّر، انسان در گرو اعمالش معرفی شده است. ([آرى] هر كس در گرو اعمال خويش است)؛ «كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهِينَةٌ».
حتی درباره به دست آوردن رزق و روزی دنیوی نیز در حدیثی از حضرت علی(علیه السلام) می خوانیم که فرمود: «برای به دست آوردن رزق خود تلاش نماييد، همانا تضمين رزق و روزی برای كسانی است كه آن را طلب نمايند».(10) در واقع زمینه های بهره گیری از این نوع برتری مالی برای نوع بشر وجود دارد امّا فقط بخشی از مردم از این زمینه ها به برتری رسیدند. این تذکّر از آن روست تا همگان اين خيال خام را از سر به در كنند كه بى سعى و تلاش به جايى مى توان رسيد. مواهب دنياى مادّى را بى سعى و تلاش نمى توان به دست آورد؛ چگونه مى توان انتظار داشت كه سعادت جاودانى بدون آن به دست آيد.(11)
از همه اینها گذشته، توجه به آیه کریمه مورد اشاره در صدر بحث، می تواند ما را برای فهم ماهیّت برتری هایی که خداوند به برخی از بندگانش داده کمک کند. براستی آیا این «برتری ها» تبعیض آمیز است یا عادلانه؟ برای فهم معنای صحیح این آیه ناگزیریم چند آیه قبل از آن را نیز در نظر آوریم. به هر حال در آیات 18 تا 21 سوره اسراء می خوانیم که: «مَنْ كانَ يُريدُ الْعاجِلَةَ عَجَّلْنا لَهُ فيها ما نَشاءُ لِمَنْ نُريدُ ثُمَّ جَعَلْنا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلاها مَذْمُوماً مَدْحُوراً* وَ مَنْ أَرادَ الْآخِرَةَ وَ سَعى لَها سَعْيَها وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ كانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُوراً* كُلاًّ نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّكَ وَ ما كانَ عَطاءُ رَبِّكَ مَحْظُوراً* انْظُرْ كَيْفَ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ وَ لَلْآخِرَةُ أَكْبَرُ دَرَجاتٍ وَ أَكْبَرُ تَفْضيلاً»؛ (آن كس كه [تنها] زندگى زودگذر [دنيا] را مى طلبد، آن مقدار از آن را كه بخواهيم و به هر كس اراده كنيم مى دهيم سپس دوزخ را براى او قرار خواهيم داد، كه در آتش سوزانش مى سوزد در حالى كه نكوهيده و رانده [درگاه خدا] است* و آن كس كه سراى آخرت را بطلبد، و براى آن سعى و كوشش كند در حالى كه ايمان داشته باشد- سعى و تلاش او، [از سوى خدا] پاداش داده خواهد شد* هر يك از اين دو گروه را از عطاى پروردگارت، بهره و كمك مى دهيم و عطاى پروردگارت هرگز [از كسى] منع نشده است* ببين چگونه بعضى را [در دنيا به خاطر تلاش شان] بر بعضى ديگر برترى بخشيده ايم درجات آخرت و برتری هايش، از اين هم بيشتر است). طبق مفاد این آیه، عامل اصلى سعادت که در اینجا به عنوان ملاک این برتری ها بین بندگان نیز می گردد، سعى و تلاش است و به همین خاطر در بسيارى از آيات، بعد از ذكر ايمان، روى عمل صالح تكيه شده است.(12)
ملاک ها و عوامل برتری های اکتسابی:
آیات قرآن در موارد متعددی این حقیقت را بیان کرده اند که انسان می تواند با عواملی هم چون ایمان(13) و تقوا(14) و دعا(15)، برخوردار و با اسبابی چون سرپیچی از اوامر الهی(16) و شکستن پیمان الهی(17) و گرفتار آمدن در بند وسوسه های شیطانی(18)، محروم از فضل الهی گردد. اما برای اطلاع دقیق تر از این مصادیق روی دو عنوان از آیات قرآن تمرکز بیشتری می کنیم.
خداوند در آیه 9 سوره زمر خداوند متعال از یکسان نبودن حال عالمان و غیرعالمان سخن گفته و می فرماید: (آيا كسانى كه مى دانند با كسانى كه نمى دانند يكسانند)؛ «هَلْ يَسْتَوِي الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذينَ لا يَعْلَمُون». علاوه بر آن، در آیه 95 سوره نساء به برتری «مجاهدین» بر سایر افراد صراحتا اشاره کرده و می فرماید: «فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدينَ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقاعِدينَ دَرَجَةً»؛ (خداوند، مجاهدانى را كه با مال و جان خود جهاد نمودند، بر قاعدان [ترک كنندگان جهاد] برترى مهمّى بخشيده)، (و مجاهدان را بر قاعدان با پاداش عظيمى برترى بخشيده است)؛ «وَ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدينَ عَلَى الْقاعِدينَ أَجْراً عَظيما».
این آیات به روشنی نشان می دهد که تفاوت برخی از بندگان خدا در منزلت ها و اجرهای مختلف معلول «اعمال» آنها است و ارتباط مستقیمی با مراتب علم و عمل آنها دارد. در واقع توجهات و تفضلات الهی ریشه در عقیده و دانش و عمل و سعی خود انسان دارد و طبیعی است که برتری هایی که سعی و تلاش و عمل نیک خود انسان هم در آن دخیل است، از باب جزا و عدل نزد خدا ارزش داشته باشند. این برتری ها از عمل به تکلیف برخواسته اند. بدیهی است که اگر خداوند متعال بخواهد بندگانی را که در چنین ویژگی هایی که خود در آنها متفاوت اند، اجر و منزلتی یکسان عطا کند تا چه اندازه از «عدالت» به دور است! مگر اينکه كه عدالت را به معنى «مساوات» تفسير کنیم! در حالى كه «حقيقت عدالت» آن است كه هر چيزی در جاى خود قرار گيرد.
برای روشن شدن کامل این موضوع، در قالب یک تمثیل می پرسیم: آيا وجود سلسله مراتب در يک لشكر يا يک سازمان ادارى و يک كشور دليل بر وجود ظلم و بی عدالتی در آن دستگاه است؟!(19) مسلّما خیر. بنابراین تفاوت وضعیّت انسان ها نیز در دنیا و آخرت ظلم و بی عدالتی نخواهد بود.
چرا برتری های اکتسابی اجتماعی که خود انسان آنها را به دست آورده باز به خدا نسبت داده شده؟
از آنجا که زمینه های کسب روزی از جانب خدا به انسان اعطا شده، برتری یافتن انسان ها به خدا نسبت داده می شود. حتی با وجود اینکه خدا صرفا زمینه «کسب رزق» را برای آدمی قرار داده، در آیه 71 سوره نحل می فرماید: «وَاللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَكُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ فِي الرِّزْقِ»؛ (خداوند بعضى از شما را بر بعضى ديگر از نظر روزى برترى داد [چرا كه استعدادها و تلاشهايتان متفاوت است]). در اینجا می بینیم بهره گیری متفاوت انسانها از رزق به خدا نسبت داده شده در حالی که در عالم واقع دستی که قدرت و بزرگی دارد، به واسطه هوشی که آن را رهبری می کند بهره بیشتر از رزق را می برد. یعنی انسانها به واسطه توانایی خود از سعه رزق متفاوتی برخوردارند ولی این تفاوت کسب رزق در کنار تلاش و استعداد انسان به خدا نسبت داده می شود، چون همه ابزار کسب آن و منشاء رزق خداست.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.