رابطه آداب و سنن با اخلاق در روايات اسلامى‏؟

در روايات اسلامى‏ چه رابطه ای بین آداب و سنن با اخلاق وجود دارد؟

آداب و سنن و فرهنگ يك قوم و ملّت اثر تعيين كننده ‏اى در اخلاق و اعمال آنها دارد. به همين دليل، اسلام اهمّيّت فوق ‏العاده ‏اى به اين مسأله مى‏ دهد و حفظ سنّت هاى حسنه را لازم مى‏ شمرد و ايجاد يا حفظ سنّت هاى سيّئه را يك گناه بسيار بزرگ معرّفى مى ‏كند. در اسلام اهمّيّت فوق‏ العاده ‏اى به مسأله ايجاد سنّت هاى صالحه و مبارزه با سنّت هاى سيّئه‏ داده شده است؛ و اين مسأله بازتاب گسترده ‏اى در احاديث اسلامى دارد. از مجموع اين احاديث به خوبى روشن مى‏ شود كه هدف اين بوده كه با فراهم آمدن سنّت هاى نيك، زمينه‏ هاى اعمال اخلاقى فراهم گردد و بعكس، زمينه‏ هاى رذائل برچيده شود. 

پنج کار انجام بده؛ آنگاه هرچه می خواهی گناه کن!

امام حسین(ع) برای روی گردانی از گناه چه پندی دارد؟

مردى خدمت حضرت حسين بن علی(علیهما السلام) رسيده و عرض کرد: من مردی گناه كارم كه نمی توانم خود را از معصيت نگه دارم؛ مرا پند و اندرزى بده. امام حسین(علیه السلام) فرمود: پنج كار را انجام بده؛ سپس هر گناهى مايلى بكن: اوّل از روزى خدا نخور؛ هر گناهى مايلى بكن. دوّم از ولايت خدا خارج شو؛ هر گناهى مي خواهى بكن. سوّم جايى را پيدا كن كه خدا ترا نبيند؛ هر چه مي خواهى بكن. چهارم وقتى ملك الموت براى قبض روح تو آمد، او را از خود دور كن؛ سپس هر گناهى می خواهى بكن. پنجم وقتى مالك دوزخ ترا داخل جهنم كرد، داخل نشو؛ هر گناهى مايلى انجام ده.

نگاهي به سر منشأ «اخلاق»

آيا «اخلاق» ثمره و نتيجه «علم» است؟

گروهى از فلاسفه قديمِ يونان معتقد بودند كه فضيلت و حُسن اخلاق بر اثر علم به خوبى و بدى پيدا مى شود؛ اما اينان تنها نيمى از شخصيّت انسان را شناخته و تصوّر كرده اند كه شخصيّت انسان منحصراً يك شخصيّت عقلانى است و زمامِ حكومت كشورِ وجودِ ما تنها در دست عقل است؛ در حالى كه قسمت مهمى از شخصيّت انسان را همان غرايز(حُبّ ذات، ميل به كمال، استخدامِ ديگران، حسِّ انتقام، ترس، غضب و اميال و علاقه هاى گوناگون به مال، مقام، جمال و ...) تشكيل مى دهد.

ارتكاب گناه از جانب برخی از پيامبران!!!

با وجود «عصمت» پيامبران، به شبهه «ارتكاب گناه از جانب برخی از پيامبران در قرآن» چه پاسخی داده شده است؟

با وجود عصمت پيامبران، قرآن به گناه برخي از آنان اذعان كرده است؛ پاسخ اين است كه گناه در همه اين موارد جنبه نسبى دارد؛ يعنى اينها از قبيل گناهان مطلق و معمولي نيست كه نسبت به مقام شامخ پيشوايان بزرگ دين، اطلاق شده است. آنها به اندازه اى به خدا نزديكند كه حتى يك لحظه سلب توجه از خداوند براى آنها لغزش به حساب مي آيد. بنابراين مقام، موقعيت معنوى و ... پيامبران به قدرى برجسته است كه يك غفلتِ جزئى در يك كار ساده معمولى و يا در توجّه خاص و هميشگى كه بايد به خداوند داشته باشند، گناه ناميده مى شود.

منافات دعا با مقام رضا و تسليم بر اراده الهی؟!

آیا دعا کردن با مقام رضا و تسلیم در برابر اراده الهی منافات دارد؟!

رضایت و تسلیم باید بر قضای الهی باشد و قضای الهی نیز بر اساس استعدادها و لیاقت هایی که هر شخص از خود نشان می دهد شکل می گیرد و جریان می یابد. «دعا» به تصریح آموزه های اهل بیت(ع) یکی از مؤثرترین عواملی است که مواهب الهی را به شخص جلب می کند. زیرا دعاکننده بعد از آن که نهایت کوشش خود را در استفاده از همه وسایل موجود به کار می بندد، آن جا که دیگر کاری از دستش بر نمی آید و به نقطه بن بست رسید، به در خانه خدا می رود و با توجه و توکل و تکیه بر خدا، فراهم شدن اسباب و عواملِ خارج از دایره قدرت انسانی را از وی طلب می کند و با همین توکل و تکیه است که تسلیم قضای الهی می شود.

ضرورت شفاعت با وجود توانایی خدا بر بخشش مستقیم!؟

با توجه به اینکه خدا به همه چیز آگاه است و دوست دارد که بندگانش را ببخشد و مانعی هم در برابر بخشش او نیست، چه نیازی به شفاعت است؟

خداوند قدرت بخشش مستقیم را دارد؛ امّا خود برای ایجاد امید و شایستگی بیشتر در شفاعت شونده جهت توبه و نیز برای ترفیع مقام توبه کننده و هر بنده ای شفاعت را جعل فرموده است. شفاعت در شکل صحیح که مد نظر قرآن و روایات می باشد، در عرض توبه نیست تا با وجود یکی، توجیهی برای عملکرد دیگری وجود نداشته باشد. بلکه شفاعت از طرف خود خداوند متعال به عنوان یکی از راه های توبه معرفی شده است تا شفاعت شونده امید بیشتری به بخشش خداوند پیدا کند. در واقع شفاعت بر محور دگرگونى موضع «شفاعت شونده» دور مى زند؛ يعنى شخص شفاعت شونده به کمک شفیع خود را در وضع مطلوبى قرار دهد كه شايسته و مستحق بخشودگى گردد و در مسیر کمال قرار گیرد. ضمن اینکه طبق برخی روایات شفاعت برای همه انسانها، اعم از گناه کار و نیکوکار مفید است و می تواند باعث افزایش مقام و عامل مؤثری در کمال باشد.

«توبه» موجب بی نیازی از «شفاعت»

با وجود «توبه» چه نیازی به «شفاعت» است؟

اگر سؤال شود با وجود «توبه» چه نيازي به «شفاعت» است، بايد گفت: اولاً: توبه شرايطي دارد كه اصلاح گذشته از آن جمله است و تنها ندامت كافي نيست؛ چه بسا خطاكارانى كه موفق به اين اصلاح نشده، اما پشيمانى سراسر وجود آنها را فرا گرفته، اگر دل به شفاعت نبندند از آمرزش الهى مأيوس شده و موجب غرق شدن بيشتر آنها در گناه مى شود. دوماً: گناهكاري كه هنوز توفيق توبه پيدا نكرده، اگر احساس كند امكان شفاعتش در آخرت وجود دارد، همين معنا لااقل سبب تشويق او به ترك گناهان ديگر و انجام اعمال خير خواهد شد.

«خودسازی» از مهمترین آثار انتظار

چگونه «انتظار» موجب خودسازی شخصِ مُنتظِر می گردد؟

«خودسازی» یکی از مهم ترین اثرات سازنده «انتظار» است؛ زیرا چنین تحولی نیازمند به عناصر آماده و با ارزش انسانی دارد تا بتواند بار سنگين چنین اصلاحات وسيعى را به دوش بكشد، و در درجه اول محتاج به بالابردن سطح انديشه، آگاهى و آمادگى روحى و فكرى براى همكارى در پياده كردن آن برنامه عظيم است. در واقع مُنتظِر واقعى نمى تواند نقش تماشاچى را داشته باشد؛ بلکه باید با به کار بستن عمیق ترین برنامه های اخلاقی، فکری و اجتماعی به خودسازی بپردازد. و اين معنى انتظار واقعى است، و با این شرایط کسی نمى تواند بگويد چنين انتظارى سازنده نيست.

تناقض توصیه به «کار و تولید» با توصیه به «زهد و توکّل» در اسلام!!

آیا این یک تناقض آشکار نیست که اسلام از طرفی به کار و تلاش و تولید بیشتر توصیه می کند و از طرف دیگر به زهد و توکّل و دوری از آرزوهای دراز؟

در آموزه های اسلامی، کار یک جهاد بزرگ اجتماعی و مذهبی است. با اين وجود این برنامه حرکت آفرین اسلامی منافاتي با دستوراتی همانند زهد و توکّل و پرهیز از آرزوهای دراز و بی اعتنایی به دنیا ندارد؛ چون مفاهیمی مانند زهد، توکّل، طول امل و ... آنچنان مسخ و تحریف گشته و با سلیقه های شخصی کوته بینان آمیخته شده که چهره سازنده آنها را در اذهان عمومی کاملا دگرگون کرده، و بسیاری از مردم به ظاهر مسلمان این مفاهیم را پوششی برای نارسائی ها، تنبلي ها و کوته نگري های خود قرار داده اند و ... .

نجات و بهشت رفتن انسان گنهکار به صرف گریه بر امام حسین(ع)!؟

چه توجیهی دارد که یک نفر تمام عمر گناه و معصیت کند و با گریستن برای امام حسین(ع) و یک اشک به بهشت برود؟!

اینکه آدمی مشمول شفاعت و درک ثواب عزاداری امام حسین(ع) باشد، شرایط و ضوابطی دارد که مهم ترین آنها رعایت «تقوای الهی» است. یعنی حدود الهی را که چیزی جز «انجام واجبات و ترک محرمات» نیست، رعایت کند. هیچ عمل مستحبی ولو دارای ثواب زیاد، نمی تواند خسران ترک واجب یا ارتکاب حرام را جبران کند؛ به خصوص اگر در این بین «حق الناس» ضایع شود.
اصولا ثواب هاى‏ عظيم و پاداش‏هاى فوق العاده ای که در احادیث برای عزاداری امام حسین(ع) بیان شده، از آن كسانى است كه عارف به حق ایشان باشند و بدانند آن حضرت براى چه هدفى قيام كرد و در چه راهى شربت شهادت نوشيد و در مسير اهداف آن بزرگوار قرار گيرند.
ضمن اینکه «مداومت» بر گناه به امید واهی جبران آن در عزاداری و امید واهی به شفاعت، بعداز مدتی ممکن است «توفیق عزاداری» را نیز از او سلب کند. بسیاری از گناهان انسان را از جاده مستقیم الهی خارج می سازند و به کوره راه های كفر و عناد با اهل بیت(ع) می کشانند.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال الصّادق عليه السّلام لِلفُضَيل :

تَجْلِسُونَ وَ تُحَدِّثُونَ؟ فَقالَ: نَعَمْ، قالَ: اِنَّ تِلْکَ الْمَجالِسَ اُحِبُّها فاءَحْيُوا اَمْرَنا، فَرَحِمَ اللّهُ مَنْ اَحْيى اَمْرَنا.

وسائل الشيعه ، ج 10، ص 392