پاسخ اجمالی:
در آموزه های اسلامی، کار یک جهاد بزرگ اجتماعی و مذهبی است. با اين وجود این برنامه حرکت آفرین اسلامی منافاتي با دستوراتی همانند زهد و توکّل و پرهیز از آرزوهای دراز و بی اعتنایی به دنیا ندارد؛ چون مفاهیمی مانند زهد، توکّل، طول امل و ... آنچنان مسخ و تحریف گشته و با سلیقه های شخصی کوته بینان آمیخته شده که چهره سازنده آنها را در اذهان عمومی کاملا دگرگون کرده، و بسیاری از مردم به ظاهر مسلمان این مفاهیم را پوششی برای نارسائی ها، تنبلي ها و کوته نگري های خود قرار داده اند و ... .
پاسخ تفصیلی:
در اسلام «كار» يك جهاد بزرگ اجتماعى و مذهبى است، انسان با تحقیق در آموزه های اسلامی و متون روایی، تأكيد اسلام را روى اين مسئله حياتى و بنيادى به وضوح می بیند. در اينجا يك سؤال مهم پيش مى آيد كه آيا اين برنامه حركت آفرين اسلامى با دستورهائى همانند «زهد» و «توكّل» و «پرهيز از آرزوهاى دراز» و «بى اعتنائى به دنيا» كه در آيات و رواياتِ دينى ما توصيه شده تضادّ ندارد؟ جاى اين هست كه افرادى بگويند ما وقتى اين آيات و روايات را مطالعه مى كنيم از كوشش و كار و فعاليت دلسرد مى شويم مبادا دنياپرست باشيم، و در صف دنياپرستان قرار گيريم.
حقيقت اين است كه بروز اينگونه تضادّها، همه به خاطر اين است كه متأسفانه يك فرهنگ جامع و مدون اسلامى كه قابل استفاده عموم باشد و اين مفاهيم را يك يك بررسى كند در دست نداريم. اين مفاهيم (زهد و توكّل و طول امل و مانند آنها ...)، آنچنان مسخ و تحريف گشته و آميخته با سليقه هاى شخصى كوته بينان شده كه چهره سازنده آنها در اذهان عمومى بكلي دگرگون گرديده است، و بسيارى از مردم به ظاهر مسلمان اين مفاهيم را پوشش قرار داده اند براى نارسائي ها و تنبلي ها و كوته نگري هاىِ خود؛ ولى پيدا كردن مقصود اصلى بنيانگذار اسلام در اين مسائل براى آنها كه واقع را بينند كار مشكلى نيست. مثلا هنگامى كه به اين روايت برخورد مى كنيم كه «متوكلان واقعى كشاورزانند»(1) فورا مى فهميم كه توكّل به معنى وادادگى و بيحالى و رها كردن تلاش و كوشش نيست؛ چرا كه گروه كشاورزان از فعالترين و زحمتكش ترين قشرهاى جامعه اند، و يا هنگامى كه در داستان غزوه «حمراء الاسد» مى خوانيم بعد از جنگ احد كه ارتش اسلام شديدا آسيب ديد، براى خنثى كردن ضربه دوّم دشمن به مقابله و تعقيب با آنها برخاست، و همه حتى مجروحان جنگ احد در اين مبارزه شركت كردند، و براى اينكه نشان دهند تا آخرين قطره خون آماده فداكارى هستند گروهى از كسانى را كه در اُحُد زخم برداشته بودند در پيشاپيش صفوف قرار دادند. قرآن مجيد اين لشكر را با اين تعبير مى ستايد كه آنها نه تنها از تهديد دشمن نهراسيدند؛ بلكه ايمانشان افزون شد و گفتند: توكّل بر خدا است خدا ما را كافى است و او بهترين وكيل است». (سوره آل عمران، آيه 173)
با توجّه به اين گونه تعبيرها مى توان روح «توكّل» كه همان دلگرمى به لطف خدا در عين تلاش و كوشش مستمر و مداوم است، پى برد، و يا اينكه هنگامى كه مى بينيم امام علي(عليه السلام) با اينكه در مركز حكومت، و در قلب اجتماع و در ميان امواج خروشان زندگى قرار گرفته بود مردم را تشويق به زهد مى كرد، در مى يابيم كه زهد به معنى بيگانگى و دورى از اجتماع و كار و فعاليت نيست؛ بلكه به معنى عدم اسارت در چنگال مال و مقام است. به معنى انزوا و گوشه گيرى نيست؛ بلكه به معنى استقلال روحى و عدم وابستگى و سرسپردگى در برابر ماديات است.
و نيز هنگامى كه مى بينيم در روايات اسلامى «حرص» و «طول امل» از اسباب و عوامل فراموش كردن دادگاه عدل الهى در جهان ديگر معرفى شده، مى فهميم كه منظور، محكوم كردن كارِ دنياپرستانى است كه براى اندوختن ثروت همه مفاهيم انسانى را فراموش مى كنند و هيچ قيد و شرطى براى آن قائل نيستند. مثال روشنى براى اين موضوع داريم: ما در منابع مختلف اسلامى احاديثى تحت عنوان «الاجمال فى طلب الرزق»؛ (رعايت اعتدلال در تلاش براى معاش) مى بينيم كه به مسلمانان توصيه مى كند در تحصيل مال حريص نباشند، و زياد دست و پا نزنند؛ ولى دقّت در خود اين روايات نشان مى دهد كه هدف نهائى چيست؟
در يكى از اين احاديث كه از پيامبر(صلى الله عليه وآله) نقل شده مى خوانيم او در يكى از خطبه هاى خود در حجّة الوداع (آخرين حجّ) فرمود: «فَاتَّقُوا اللهَ وَ أَجْمِلُوا فِي الطَّلَبِ وَ لَا يَحْمِلْ أَحَدَكُمْ اسْتِبْطَاءُ شَيْءٍ مِنَ الرِّزْقِ أَنْ يَطْلُبَهُ بِغَيْرِ حِلِّه»؛ (پرهيزكارى پيشه كنيد و در طلب روزى حريص نباشيد و تأخير آن، شما را به جستجو از طريق نامشروع نيفكند!). اين سخن روشنگر هدف نهائى اين گونه احاديث است كه جمعى آزمند و حريص براى توسعه زندگى دست به تجاوز و غصب حقوق ديگران زده و از عناوينى هم چون «تأمين آينده» دستاويزى براى ثروت اندوزى و ساختن كنزها و گنج ها مى تراشند، و يا دير و زود شدن درآمد مادى را مجوّزى براى گام نهادن در طرق نامشروع مى پندارند.
اسلام همه اين افراد را به خويشتندارى و تسلط بر هوس هاى سركش و رعايت اصول عدالت و تقوى دعوت مى كند و از دستورات گذشته همانند ترمزى براى كنترل تندروها و خودپرستها كه متأسفانه تعداد آنها در همه جوامع زياد است، و هم امروز چهره جهانِ انسانيّت را فوق العاده زشت و ننگين ساخته اند، استفاده مى كند از همه اينها گذشته كار دو جنبه دارد: جنبه فردى كه منشاء درآمد شخصى است و جنبه اجتماعى كه باعث پيشرفت و حركت جامعه است.
صفات نكوهيده اى كه در بالا از آن ياد شده همه مربوط به جنبه هاى فردى كار است، يعنى تلاش و فعاليت را وسيله استثمار و بهره كشى از ديگران قرار دادن، و از آن به عنوان حربه اى براى خودخواهى استفاده كردن و يا لااقل تنها به فكر خويشتن بودن؛ امّا كارى كه در خدمت جامعه و در مسير منافع اجتماع است نه مخالف «زهد» و «توكّل» است نه دليل بر «حرص و آزمندى» و «طول امل» و نه «دنياپرستى» است؛ بلكه عين زهد و توجّه به آخرت است و عين عبادت و قرب به خدا است. اگر كسى به شما گفت من كار نمى كنم مبادا دنياپرست باشم، فورا به او بگوئيد: برو براى رفاه مردم كار كن و در برابر كار چيزى مخواه! تا روشن شود اينها بهانه براى فرار از كار و كوشش است، نه زهد و بى اعتنائى به دنيا.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.