پیشگیرى و درمان بخل

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
اخلاق در قرآن جلد 2
درجات بخلاشاره

براى درمان بیماریهاى اخلاقى همانند بیماریهاى جسمانى باید به سراغ ریشه ها رفت; زیرا تا ریشه ها نخشکند، بیمارى همچنان وجود دارد، هرچند به صورت موقت آثار آن زایل شود.

از آنجا که انگیزه هاى «بخل» متعدد است، باید ریشه یابى نمود; زیرا بعضى به خاطر علاقه زیاد به شهوات دنیا، به اموال خود که وسیله اى براى وصول به شهوات است، عشق مىورزند; به طورى که حاضر نیستند کمترین چیزى در اختیار کسى بگذارند. این افراد باید به سراغ امورى روند که این عشق و علاقه را از میان مى برد. به عواقب دردناک شهوترانى و سرانجام دنیاپرستان شهوتران بیندیشند تا از آن باز ایستند و بدانند چه عواقبى دارند.

انگیزه دیگر «بخل» آرزوهاى بلند است که انسان را به جمع مال و بخل در مصرف دعوت مى کند. اگر آنها به ناپایدارى دنیا و قطع آمال و آرزوها توجه داشته باشند و به کسانى بنگرند که جان خود را به وسیله حوادث گوناگون و بیماریهاى مرموز و بى مقدمه از دست داده اند; داشتن آرزوهاى بلند را اشتباه دانسته و از «بخل» خویش مى کاهند.

انگیزه دیگر، عشق و علاقه به فرزندان و ثروت اندوزى براى آینده آنهاست; در حالى که خداوند روزى آنها را نیز تضمین کرده است. اگر آنها از دوستان خدا باشند، خدا آنها را تنها نمى گذارد و اگر از دشمنان خدا باشند، جمع مال براى کسانى که آن را ابزار گناه قرار مى دهند کار نیکو و عاقلانه نیست; البته گاهى نیز افرادى بدون این که میراثى از پدر دریافت کنند، فقط بر اثر لیاقت ذاتى خود، زندگى بسیار بهترى نسبت به کسانى که ثروت سرشارى از پدر به آنها رسیده، پیدا کرده اند.

عامل دیگرى که به گفته بعضى از بزرگان «علم اخلاق» شبیه درد بى درمان است، این است که بعضى مال را به خاطر خودش دوست داشته و به آن عشق مىورزند و همیشه در جمع آورى آن مى کوشند و از خرج کردن آن وحشت دارند. آنها فراموش کرده اند که مال وسیله اى است براى رسیدن به اهداف مادى و یا معنوى; اگر از آن استفاده صحیح نشود، با سنگ و چوب و آجر تفاوتى نمى کند.

راه دیگر مبارزه با «بخل» این است که شخص «بخیل» دندان روى جگر بگذارد و از اموال خود ببخشد. هرگاه این کار تکرار شود عشق به مال در وجودش شکسته خواهد شد; همانند افراد ترسو که اگر در میدانهاى مختلف زندگى گام نهند، به تدریج ترس و وحشت آنها مى ریزد. افراد کم رو نیز اگر چندین بار در مجالسى که بزرگان نشسته اند، سخن بگویند، حالت کمرویى آنها از بین مى رود.

اندیشیدن درباره تنفر و انزجارى که مردم از بخیلان دارند و آنها را موجوداتى پست و کثیف مى دانند و احترامى که براى سخاوتمندان قائلند و آنها را انسان هایى برتر مى شمارند; یکى از راه هاى درمان «بخل» و دورى از این رذیله زشت اخلاقى است. همچنین اندیشیدن در پیامدهاى سوء و آثار مرگبار «بخل» نیز تأثیر فراوانى در درمان این صفت زشت دارد.

در این رابطه حضرت على (علیه السلام) مى فرمایند:«اَلبَخیلُ یَبْخَلُ عَلَى نَفْسِهِ بِالیَسیرِ مِن دُنیاهُ وَ یَسمَحُ لِوُرّاثِهِ بِکُلِّها!; بخیل نسبت به خودش در مورد کمترین چیزى بخل مى کند، ولى همه آن را به آسانى در اختیار وارثانش مى گذارد».(1)

حدیث دیگرى از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است: «مَن بَرِءَ مِنَ البُخلِ نالَ الشَّرَفَ; کسى که از بخل پاک شود، به شرف و افتخار نائل مى شود».(2)

اندیشه در این امور، انسان را از بخل بیزار مى کند; مخصوصاً با توجه به این که روایات «بخل» را با ایمان سازگار نمى داند.

* * *

 


1- غررالحکم، حدیث 1884.

2- بحارالانوار، جلد 7، صفحه 229.

درجات بخلاشاره
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma