6 ـ درمان حسد

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
اخلاق در قرآن جلد 2
5 ـ مراتب حسد7ـ نصح و خیرخواهى

همان گونه که از بحث هاى پیشین استفاده شد «حسد» از بیمارى هاى خطرناک اخلاقى است که اگر انسان به درمان آن نپردازد دین و دنیاى او را تباه مى کند.

درمان این بیمارى اخلاقى مانند درمان صفات رذیله دیگر است که بر دو اساس استوار مى باشد.

 

1ـ طرق علمى.

2ـ طرق عملى.

در قسمت «علمى» شخص حسود باید روى دو چیز مطالعه و دقّت کند یکى پیامدها و آثار ویرانگر حسد از نظر روح و جسم و دیگر ریشه ها و انگیزه هاى پیدایش حسد.

همان گونه که شخص معتاد به یک اعتیاد خطرناک، مانند اعتیاد به هروئین، باید سرانجام کارِ معتادان را بررسى کند و ببیند آنها چگونه سلامت و تندرستى خود را از دست داده و زن و فرزند و حیثیّت اجتماعى آنها بر باد مى رود و با دردناک ترین وضعى در جوانى جان مى سپارند و نه تنها کسى از مرگ آنها ناراحت نمى شود بلکه مرگ او را سعادتى براى خانواده و فامیل و دوستانش مى شمرند! همین طور «حسود» باید بیندیشد که این بیمارى اخلاقى به زودى جسم او را بیمار مى کند، مانند خوره روح او را مى پوساند و مى خورد و از بین مى برد، خواب و آرامش را از او سلب مى کند و هاله اى از غم و اندوه همیشه اطراف قلب او را گرفته است و از آن بدتر اینکه مطرود درگاه خدا مى شود و به سرنوشتى همچون ابلیس و قابیل گرفتار مى آید و تازه با همه اینها نیز نمى تواند به مقصود خود یعنى زوال نعمت محسود برسد!

بى شک مرور بر این آثار و پیامدها و بررسى مکرّر احادیث نابى که در این زمینه آمده و در بخشهاى گذشته به آن اشاره شد، تأثیر بسیار مثبتى در درمان این بیمارى اخلاقى دارد.

«حسود» باید بیندیشد، اگر موادّ مخدّر سلامت روح و جسم را بر هم مى زند و مرگ زودرس و رقّت بار را به استقبال او مى فرستد، او نیز علاوه بر بیمارى هاى جسمى و روانى، آخرت خود را هم از دست مى دهد، چرا که عملا به حکمت خدا اعتراض مى کند و در پرتگاه شرک و کفر سقوط مى نماید، اینها از یک سو.

از سوى دیگر در باره انگیزه هاى حسد باید بیندیشد و ریشه هاى آن را یکى پس از دیگرى قطع نماید، اگر دوستان ناباب و وسوسه هاى آنها او را به این وادى کشانده است با آنها قطع رابطه کند و هرگاه تنگ نظرى و بخل سرچشمه این رذیله اخلاقى شده، به مداواى آنها برخیزد، اگر ضعف ایمان و عدم آشنایى به توحید افعالى خداوند او را در این گرداب پرتاب کرده است به تقویت مبانى ایمان و توحید بپردازد و هرگاه ناآگاهى از استعدادهاى خویش و ظرفیّت هایى که براى ترقّى و پیشرفت در وجود اوست، او را گرفتار عقده حقارت و به دنبال آن حسد نموده است به درمان آن رو آورد و در سایه توکّل به خدا و اعتماد به نفس، عقده حقارت را بگشاید و رذیله حسد را از خود دور سازد.

چه بهتر اینکه «حسود» عصاره و خلاصه اى از این امور را در صفحه یا صفحاتى بنویسد و هر چند روز یک بار بر آن مرور کند و حتّى با صداى بلند آن را براى خودش در تنهایى جمله جمله بخواند و پیرامون آن بیندیشد و مخصوصاً روى روایاتى که در این زمینه از معصومین(علیهم السلام) رسیده و در بحث هاى گذشته به آن اشاره شد تکیه کند، بى شک هر حسودى این برنامه را به طور جدّى دنبال کند در مدّت کوتاهى نتیجه خواهد گرفت، روح و جسم خود را تدریجاً از شرّ حسد رهایى مى بخشد و افق هاى روشنى از سلامت و سعادت در برابر او نمایان مى گردد.

مخصوصاً «حسود» باید روى این نکته کاملا فکر کند که اگر وقت و نیرویى را که او براى زوال نعمت از محسود به کار مى گیرد صرف پیشرفت خودش کند چه بسا از او جلو بیفتد.

به تعبیر دیگر باید انگیزه هاى حسد را به انگیزه هاى غبطه تبدیل کند و نیروهاى ویرانگر را به نیروهاى سازنده مبدّل سازد.

این معنى در حدیثى از امیرمؤمنان على(علیه السلام) نقل شده که فرمود: «اِحْتَرِسُوا مِنْ سُورَةِ الْجُمَدِ وَ الْحِقْدِ وَ الْغَضَبِ وَ الْحَسَد وَ اَعِدُّوا لِکُلِّ شَىْء مِنْ ذَلِکَ عِدَّةً تُجَاهِدُونَ بِهَا مِنَ الْفِکْرِ فِى الْعَاقِبَةِ وَ مَنْعِ الرَّذِیلَةِ وَ طَلَبِ الْفَضِیلَةِ; خود را از شدّت بخل و کینه و غضب و حسد در امان دارید و براى مبارزه با هر یک از این امور وسیله اى آماده سازید، از جمله تفکّر در عواقب سوء این صفات رذیله و راه درمان و طلب فضیلت از این طریق»!(1)

امّا از نظر «عملى»، مى دانیم: تکرار یک عمل تدریجاً تبدیل به یک عادت مى شود و ادامه عادت تبدیل به ملکه و صفت درونى مى گردد، اگر حسود به جاى اینکه براى در هم شکستن اعتبار و شخصیّت فردى که مورد حسدش قرار گرفته به تقویت موقعیّت خود بپردازد، به جاى غیبت و مذمّتش او را به خاطر صفات خویش مدح و ستایش کند و به جاى تلاش در تخریب زندگى مادّى او خود را آماده اعانت و همکارى با او نماید، تا مى تواند از او سخن بگوید، تا ممکن است نسبت به او محبّت کند و تا آنجا که در اختیار اوست خیر و سعادت او را بطلبد و به دیگران نیز همین امور را توصیه کند، به یقین تکرار این کارها تدریجاً آثار رذیله حسد را از روح او مى شوید و نقطه مقابل آن که «نصح» و «خیرخواهى» است با یک دنیا نور و صفا و روحانیت جانشین آن مى گردد.

علماى اخلاق به افراد ترسو براى از میان بردن این رذیله اخلاقى توصیه مى کنند که در میدان هایى که ورود در آن شجاعت فراوان مى خواهد گام بگذارند و این کار را بر خود تحمیل کنند تا تدریجاً ترس آنها بریزد و شجاعت به صورت عادت و حالت در آید و سپس ملکه گردد.

همین گونه حسود باید با استفاده از ضدّ آن به درمان پردازد که درمان هر بیمارى دارویى است که از ضدّ آن تشکیل یافته است!

در حدیثى از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «اِذَا حَسَدْتَ فَلاَتَبْغِ; هنگامى که نسبت به کسى حسد پیدا کردى بر طبق آن عمل نکن و بر او ستمى روا مدار».(2)

و در حدیث دیگرى از امیر مؤمنان آمده است که فرمود: «اِنَّ الْمُؤْمِنَ لاَیَسْتَعْمِلُ حَسَدَهُ; مؤمن حسد خود را به کار نمى گیرد».(3)

از جمله امورى که در درمان حسد بسیار مؤثّر است راضى به رضاى حق بودن و تسلیم در برابر اراده او شدن و قانع به زندگى خویش گشتن است، در حدیثى از امیرمؤمنان مى خوانیم: «مَنْ رَضِىَ بِحَالِهِ لَمْ یَعْتَوِرَهُ الْحَسَد; کسى که به آنچه دارد راضى باشد حسد دامان او را نمى گیرد».(4)

 


1- تصنیف غررالحکم، صفحه 300، حدیث 6806.

2- تحف العقول، صفحه 50.

3- بحارالانوار، جلد 55، صفحه 323، حدیث 12; کافى، جلد 8، صفحه 108.

4- تصنیف غررالحکم، صفحه 300، حدیث 6808.

5 ـ مراتب حسد7ـ نصح و خیرخواهى
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma