5 ـ آثار شجاعت در زندگى انسانها

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
اخلاق در قرآن جلد 2
4ـ طرق درمان و پیشگیرىاشاره

نقطه مقابل صفت رذیله جبن و ترس همان شجاعت و دلیرى است که بحث هاى مربوط به آن در لابه لاى مباحث جبن و ترس آمد و هر یک از این دو به قرینه مقابله در غالب بحث ها روشن مى شود، شناخت مفهوم جبن و ترس بدون شناخت مفهوم شجاعت مشکل است، همان گونه که شناخت مفهوم شجاعت بدون شناخت جبن و ترس دشوار مى باشد.

با این حال براى تکمیل بحث هاى گذشته لازم به نظر مى رسد که توضیحات بیشترى درباره شجاعت و آثار و پیامدهاى آن به ویژه از دیدگاه اخبار و احادیث اسلامى داشته باشیم.

1ـ در فرمان مالک اشتر که «جامع ترین فرمان الهى سیاسى» براى کشوردارى است در موارد متعدّدى به این مسئله اشاره فرموده است. در یک جا به مالک هشدار مى دهد که افراد ترسو و حریص را جزء مشاوران خود قرار ندهد.

در جاى دیگر در مورد فرماندهان بزرگ لشکر(یا همه معاونان و کارگزاران) مى فرماید: «ثُمَّ الْصَقْ بِذَوِى الْمُرُوآتِ وَ الاَْحْسَابِ وَ اَهْلِ الْبُیُوتَاتِ الصَّالِحَةِ وَ السَّوَابِقِ الْحَسَنَةِ ثُمّ اَهْلِ النَّجْدَةِ وَ الشَّجَاعَةِ وَالسَّخاء وَ السَمَاحَةِ، فَاِنَّهُمْ جِمَاعٌ مِنَ الْکَرَمِ وَ شُعَبٌ مِنَ الْعُرْفِ; رابطه خود را با افراد با شخصیّت و اصیل و خاندان هاى صالح و خوش سابقه برقرار ساز، سپس با افراد شجاع و با شهامت و سخاوتمند و بزرگوار همکارى داشته باش، چرا که آنها کانون بزرگوارى و مرکز نیکى هستند»!(1)

در اینجا امام(علیه السلام) مسئله شجاعت و شهامت را از اصول اساسى صفات برجسته انسانى و فرماندهان لشکر یا کارگزاران به طور عام شمرده است.

2ـ در حدیث دیگرى از همان حضرت مى خوانیم: «الشَّجَاعَةُ زَیْنٌ، اَلْجُبْنُ شَیْنٌ; شجاعت زینت است و ترس عیب است».(2)

3ـ و نیز همان حضرت در حدیث دیگرى مى فرماید: «اَلسَّخَاءُ وَ الشَّجَاعَةُ غَرَائِزٌ شَریِفَةٌ یَضَعُهَا اللهُ سُبْحَانَهُ فِى مَنْ اَحَبَّهُ وَ اَمْتَحِنْهُ; سخاوت و شجاعت صفات شریفى است که خداوند سبحان آن را در وجود کسانى که دوستشان دارد و آزموده است قرار مى دهد».(3)

4ـ پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) در مقام ذکر افتخارات اهل بیتش هفت صفت را ذکر مى کند که یکى از آنها شجاعت است.(4)

و در جاى دیگر افتخارات خود و خاندانش را در دو چیز خلاصه مى کند که باز یکى از آنها شجاعت است.(5)

5 ـ در حدیث لیلة المبیت(شبى که على(علیه السلام) به جاى پیامبر(صلى الله علیه وآله) در بسترش خوابید تا آن حضرت هجرت به مدینه را آغاز کند) مى خوانیم: صبحگاهان هنگامى که محاصره کنندگان خانه پیامبر(صلى الله علیه وآله) به درون خانه ریختند و به سوى بستر حمله کردند، على(علیه السلام) را به جاى پیامبر(صلى الله علیه وآله) در بستر دیدند و با سخنان زشتى نسبت به مقام والاى على(علیه السلام) اهانت کردند، امام(علیه السلام)فرمود: این سخنان را درباره من مى گویید در حالى که خداوند افتخارات بزرگى به من داده ـ و از جمله آنها ـ این افتخار را ذکر فرمود: «وَ مِنَ الشَّجَاعَةِ مَا لَوْ قُسِّمَ عَلَى جَمِیعِ جُبَنَاءِ الدُّنْیَا لَصَارُوا بِهِ شَجْعَاناً; خداوند آن قدر شجاعت به من عطا فرموده که اگر بر تمام افراد ترسو و جبان دنیا تقسیم شود همه شجاع خواهند شد»!(6)

6 ـ در خطبه معروف امام سجّاد على بن الحسین(علیه السلام) در شام نیز مى خوانیم که امام در آغاز خطبه تکان دهنده و تاریخیش فرمود: «اَیُّهَا النَّاسُ: اُعْطِینَا سِتّاً وَ فُضِّلْنَا بِسَبْع اُعْطِینَا الْعِلْمَ وَ الْحِلْمَ وَ السَّمَاحَةَ وَ الْفَصَاحَةَ وَ الشَّجَاعَةَ وَ الَْمحَبَّةَ فِى قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ; اى مردم! خداوند شش موهبت به ما عطا فرموده و به هفت چیز ما را برترى داده است. آن شش موهبت عبارت است از علم، بردبارى، سخاوت، فصاحت، شجاعت و محبوبیّت در دلهاى مؤمنان»!(7)

7ـ این بحث را با حدیث دیگرى از امام صادق(علیه السلام) پایان مى دهیم ـ هر چند سخن در این زمینه بسیار است ـ فرمود: گروهى از اسیران را خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله)آوردند پیامبر(صلى الله علیه وآله)(به خاطر جنایاتى که آنها انجام داده بودند) دستور قتل آنها را صادر کرد به استثناى یک نفر، آن فرد تعجّب نمود و عرض کرد چگونه مرا از میان همه آنها آزاد کردى؟! فرمود: جبرئیل از سوى خدا این خبر را به من داده است که تو داراى پنج صفت هستى که خدا و پیامبرش(صلى الله علیه وآله) آن را دوست دارند; «اَلْغِیرَةُ الشَّدِیدَةُ عَلَى حَرَمِکَ، وَ السَّخَاءُ، وَ حُسْنُ الْخُلْقِ، وَ صِدْقُ اللِّسَانِ وَ الشَّجَاعَةُ; غیرت شدید نسبت به ناموست، و سخاوت، و خسن خلق، و راستگویى و شجاعت»!

هنگامى که آن مرد اسیر آزاد شده این سخن را شنید اسلام آورد و در زمره مسلمانان شایسته قرار گرفت.(8)

از احادیث بالا و روایات متعدّد و آیاتى که در بحث بالا داشتیم ارزش والاى این فضیلت اخلاقى کاملا روشن مى شود، و اهمّیّتى را که اسلام براى آن قائل است در لابه لاى این روایات و احادیث نمایان است.

ذکر این نکته نیز لازم به نظر مى رسد که «شجاعت» معنى وسیع و گسترده اى دارد که دلیرى در میدان نبرد یکى از شاخه هاى آن است. شجاعت در میدان سیاست، در مسائل علمى، و ابراز و اظهار نظرات جدید منطقى و نوآوریها، و شجاعت در مقام قضاوت و داورى و مانند آن هر کدام یکى از شاخه هاى مهمّ شجاعت محسوب مى شود، لذا در بعضى از روایات مى خوانیم: «الصَّبْرُ شَجَاعَةٌ; صبر نوعى شجاعت است».(9)

در حدیث دیگرى از على(علیه السلام) آمده است: «اَشْجَعَ النَّاسُ اَسْخَاهُمْ; شجاع ترین مردم کسى است که از همه با سخاوت تر باشد»!(10)

و در حدیث دیگرى از همان بزرگوار مى خوانیم: «لَوْ تَمَیَّزَتِ الاَْشْیَاءُ لَکَانَ الصِّدْقُ مَعَ الشَّجَاعَةِ وَ کَانَ الْجُبْنُ مَعَ الْکِذْبِ; هرگاه اشیاء از هم جدا شوند، صدق و راستى در کنار شجاعت و ترس در کنار دروغگویى قرار خواهد گرفت».(11)

این احادیث هر کدام به یکى از شاخه هاى شجاعت اشاره مى کند که در مفهوم جامع این واژه درج شده است(دقّت کنید).

 


1- نهج البلاغه، نامه 53.

2- شرح فارسى غررالحکم، جلد 7، صفحه 171.

3- غررالحکم، حدیث 1820.

4- بحارالانوار، جلد 26، صفحه 265.

5- همان مدرک، صفحه 244.

6- بحارالانوار، جلد 19، صفحه 83.

7- بحارالانوار، جلد 45، صفحه 138.

8- بحارالانوار، جلد 18، صفحه 108.

9- نهج البلاغه، حکمت 4.

10- غررالحکم، حدیث 2899.

11- شرح فارسى غررالحکم، جلد 5، صفحه 118، حدیث 7597.

4ـ طرق درمان و پیشگیرىاشاره
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma