نقطه مقابل «تعصّب» و «لجاج» و «تقلید کورکورانه» تسلیم در برابر حق است که از فضایل مهمّ اخلاقى محسوب مى شود، یعنى انسان حق را نزد هرکس، حتّى دورترین و کوچکترین افراد ببیند، در برابر آن تسلیم شود و آن را با آغوش باز پذیرا گردد.
این فضیلت اخلاقى سبب پیشرفت علم و دانش انسان و پرهیز از گمراهى ها و گام نهادن در صراط مستقیم است.
این فضیلت اخلاقى جز براى مؤمنان و صالحان و کسانى که از حبّ ذات افراطى دورند و از وابستگى هاى تعصّب آلود قومى و گرایشهاى گروهى برکنارند حاصل نمى شود.
تسلیم در برابر حق نشانه ایمان، سلامت فکر و روح، و بالا بودن سطح فرهنگ و تهذیب نفس است. قرآن مجید خطاب به پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) چنین مى فرماید:
«فَلاَ وَ رَبِّکَ لاَیُؤْمِنُونَ حَتَّى یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لاَیَجِدُوا فِى اَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلِیماً; به پروردگارت سوگند که آنها مؤمن نخواهند بود مگر اینکه در اختلافاتشان، تو را به داورى طلبند و سپس از داورى تو در دل خود احساس ناراحتى نکنند و کاملا تسلیم باشند»!(1)
و در جاى دیگر مى فرماید: «وَ مَا کَانَ لِمُؤْمِن وَ لاَ مُؤْمِنَة اِذَا قَضَى اللهُ وَ رَسُولُهُ اَمْراً اَنْ یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ مِنْ اَمْرِهِمْ...; هیچ مرد و زن با ایمانى حق ندارند هنگامى که خدا و پیامبرش امرى را لازم بدانند اختیارى(در برابر فرمان خدا) داشته باشند...».(2)
البتّه تسلیم ـ به عنوان یک فضیلت اخلاقى ـ به دو معنى استعمال مى شود، یکى تسلیم در برابر حق که نقطه مقابل تعصّب و لجاجت و تقلید کورکورانه است و دیگر تسلیم در برابر قضا و قدر الهى و خواسته هاى او، در برابر اعتراض و نارضایى و ناشکرى.
موضوع بحث ما در اینجا معنى اوّل است و معنى دوّم به خواست خدا در بحث «رضا و تسلیم» خواهد آمد.
1- نساء، 65.
2- احزاب، 36.