تعصّب و لجاجت در احادیث اسلامى

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
اخلاق در قرآن جلد 2
نتیجه نهایى1ـ مفهوم تعصّب و انگیزه هاى آن

پیش از آنکه به تحلیل معنى تعصّب و سرچشمه و انگیزه ها و آثار زیانبار آن بپردازیم لازم است نگاهى به احادیث اسلامى که در این زمینه وارد شده است بیفکنیم، چرا که بسیارى از مسایل مورد نظر در لابه لاى این احادیث به صورت اجمالى مطرح شده است.

احادیث در این زمینه فراوان است که در ذیل به نمونه هایى از آن اشاره مى کنیم:

1ـ در حدیثى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «مَنْ کَانَ فِى قَلْبِهِ حَبَّةً مِنْ خَرْدَل مِنْ عَصَبِیَّة بَعَثَهُ اللهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مَعَ اَعْرَابِ الْجَاهِلِیَّةِ; هر کسى در دلش به اندازه دانه خردلى عصبیّت باشد خداوند روز قیامت او را با اعراب جاهلیّت محشور مى کند».(1)

این تعبیر نشان مى دهد که این رذیله اخلاقى به قدرى خطرناک است که پایین ترین درجات آن نیز با ایمان خالص سازگار نیست.

2ـ در حدیثى از امیرمؤمنان على(علیه السلام) مى خوانیم: «اِنَّ اللهَ یُعَذِّبُ السِّتَّةَ بِالسِّتَّةِ، اَلْعَرَبَ بِالْعَصَبِیَّةِ، وَ الدَّهَاقِینَ بِالْکِبْرِ، وَ الاُْمَرَاءَ بِالْجَوْرِ، وَالْفُقَهَاءَ بِالْحَسَدِ، وَ التُّجَّارَ بِالْخِیَانَةِ، وَ اَهْلَ الرَّسَاتِیقِ بِالْجَهْلِ; خداوند شش گروه را به خاطر شش چیز عذاب مى کند: عرب را به خاطر تعصّب، و اربابان را به خاطر تکبّر، و حاکمان را به خاطر ستم، و فقیهان را به خاطر حسد، و تجّار را به خاطر خیانت، و اهل روستاها را به خاطر جهل و نادانى»!(2)

جالب اینکه تعصّب را نخستین امر از امور ششگانه ذکر فرموده، در حالى که همه آنها از گناهان بزرگ است.

3ـ در حدیث دیگرى از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «لَیْسَ مِنَّا مَنْ دَعَا اِلَى عَصَبِیَّة، وَ لَیْسَ مِنَّا مَنْ قَاتَلَ عَلَى عَصَبِیَّة، وَ لَیْسَ مِنَّا مَنْ مَاتَ عَلَى عَصَبِیَّة; کسى که مردم را دعوت به تعصّب کند از ما نیست، و کسى که به خاطر تعصّب بجنگد از ما نیست، و کسى که با تعصّب بمیرد از ما نیست»!(3)

4ـ امیرمؤمنان على(علیه السلام) در خطبه معروف «قاصعه» که اساس آن بر نفى تکبّر و تعصّب است عامل اصلى انحراف و بدبختى ابلیس را تعصّب و تکبّر مى شمرد، و مى فرماید: «هنگامى که خداوند به فرشتگان دستور داد براى آدم(علیه السلام) سجده کنند، همگى اطاعت کردند جز ابلیس» سپس مى افزاید: «اِعْتَرَضَتْهُ الْحَمِیَّةُ فَافْتَخَرَ عَلَى آدَمَ بِخَلْقِهِ وَ تَعَصَّبَ عَلَیْهِ لاَِصْلِهِ فَعَدُوُّ اللهِ اِمَامُ الْمُتَعَصِّبِینَ، وَ سَلَفُ الْمُسْتَکْبِرِینَ الَّذِى وَضَعَ اَسَاسَ الْعَصَبِیَّةِ; تکبّر و تعصّب به او دست داد، و بر آدم(علیه السلام) به خاطر خلقت خویش افتخار کرد، و از جهت اصل و ریشه خود نسبت به او تعصّب ورزید، به همین دلیل این دشمن خدا پیشواى متعصّبان، و سر سلسله مستکبران است، و کسى است که بناى تعصّب را پى ریزى کرد»!(4)

5 ـ در حدیث دیگرى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «مَنْ تَعَصَّبَ اَوْ تُعُصِّبَ لَهُ فَقَدْ خَلَعَ رَبَقَ الاِْیمَانِ مِنْ عُنُقِهِ; هر کس تعصّب بورزد، یا دیگران به خاطر او تعصّب بورزند، رشته هاى ایمان را از گردن خود بازگردانده است».(5)

مى دانیم «تعصّب» و «لجاجت» لازم و ملزوم یکدیگرند، و به همین دلیل ما هر دو را تحت یک عنوان آوردیم، در رابطه با نکوهش رذیله لجاجت نیز روایات زیادى داریم از جمله:

1ـ در حدیثى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «اِیَّاکَ وَ اللِّجَاجةَ، فَاِنَّ اَوَّلَهَا جَهْلٌ وَ آخِرَهَا نَدَامَةً; از لجاجت بپرهیزید که آغازش جهل و پایانش پشیمانى است»!(6)

2ـ در حدیث دیگرى از امیرمؤمنان على(علیه السلام) آمده است که فرمود: «اَللِّجَاجُ اَکْثَرُ الاَْشْیَاءِ مَضَرَّةً فِى الْعَاجِلِ وَ الاْجِلِ; لجاجت در دنیا و آخرت از همه چیز زیانبارتر است».(7)

3ـ در حدیث دیگرى از همان حضرت مى خوانیم: «اَللِّجَاجُ بَذْرُ الشَّرِّ; لجاجت بذر شرّ و بدى است»!(8)

4ـ در نهج البلاغه آمده است که فرمود: «اللِّجَاجَةُ تَسِلُّ الرَّأْىَ; لجاجت آراء انسان را سست، و او را به خطا مى افکند».(9)

5 ـ و نیز از همان حضرت آمده است: «لَیْسَ لِلَجُوج تَدْبِیرٌ; لجوج مدیریّت و تدبیر ندارد».(10)

با توجّه به روایاتى که در بالا آمد تأثیر تخریبى این دو رذیله اخلاقى(تعصّب و لجاجت) در زندگى فردى و اجتماعى انسانها روشن مى شود تا آنجا که انسان را از ایمان و اسلام بیگانه ساخته، و به سوى کفر و شرک و اقتداى به شیطان و رها کردن رشته محکم ایمان سوق مى دهد که دلایل آن را در بحث بعد خواهید خواند.


1- اصول کافى، جلد 2، صفحه 308(باب العصبیّة).

2- کافى، جلد 8، صفحه 162، حدیث 17.

3- سنن ابى داوود، حدیث 5121، طبق نقل میزان الحکمه.

4- نهج البلاغه، خطبه قاصعه، خطبه 192.

5- اصول کافى، جلد 2، صفحه 308، حدیث 2.

6- میزان الحکمه، جلد 4، صفحه 2770(مادّه لجاجه).

7- همان مدرک.

8- همان مدرک.

9- نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره 179.

10- غررالحکم، حدیث 10662.

نتیجه نهایى1ـ مفهوم تعصّب و انگیزه هاى آن
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma