رسوایى، یکى دیگر از پیامدهاى شهوت پرستى است. تاریخ بشر مملو از شرح زندگى کسانى است که در جامعه داراى مقام و موقعیت ممتاز بودند; ولى هنگامى که اسیر «شهوت» و هواى نفس شدند، کارشان به رسوایى کشید.
در اشعار شعرا نیز رابطه «عشق» و «رسوایى» یک رابطه معروف و مشهور است.(1)(رسواى عالمى شدم از فرط عاشقى)
در داستان یوسف و همسر عزیز مصر نشان مى دهد که چگونه همسر عزیز مصر با وجود احترام فراوان ـ به علت هواپرستى ـ رسواى خاص و عام شد
یوسف به صبر خویش پیمبر شد رسوا شتاب کرد زلیخا را(2)
و به گفته شاعر عرب:
انّ الْهَوى هُوَ الهَوانِ قُلِبَ اِسْمُهُ فَاِذا هَوَیْتَ فَقَدْ لَقَیْتَ هَواناً(3)
هواپرستى همان پستى است که نام آن تغییر یافته، به همین دلیل هر هواپرستى پست مى شود.
* * *
1-بر سرمیدان رسوایى عشق عالمى را همچو شیدایى ببین (عطار)عاشقان را چه غم از سرزنش دشمن و دوست یا غم دوست خورد یا غم رسوایى را (سعدى)
2- ناصر خسرو.
3- ادب الدنیا و الدین.