بلاى شهوت پرستى در طول تاریخ

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
اخلاق در قرآن جلد 2
ترجمهشهوت پرستى در روایات اسلامى

در نخستین آیه، بعد از ذکر نام گروهى از پیامبران الهى و صفات برجسته و والاى آن بزرگواران، مى فرماید: «ولى بعد از آنها، فرزندان ناشایسته اى روى کار آمدند که نماز را ضایع کردند و از شهوات پیروى نمودند و به زودى (مجازات) گمراهى خود را خواهند دید; فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِم خَلْفٌ أضَاعُوا الصَّلَوةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ یَلْقَونَ غَیّاً».(1)

و بلافاصله بعد از آن ـ به عنوان یک استثنا ـ مى فرماید: «مگر آنها که توبه کردند و ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، چنین کسانى داخل بهشت مى شوند و کمترین ستمى به آنها نخواهد شد; اِلاّ مَن تَابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صَالِحاً فَأُولئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا یُظْلَمُونَ شَیئاً».(2)

شایان توجه این که بعد از مسئله ضایع کردن نماز، سخن از پیروى «شهوات» و به دنبال آن، گمراهى به میان آمده است. این تعبیر حساب شده از یک سو اشاره به آن است که نماز، عامل مهمى براى شکستن «شهوات» و خود کامگى ها و هواپرستى هاست; همان طور که در آیه 45 سوره عنکبوت آمده: «...اِنّ الصَّلَوةَ تَنْهى عَنِ الفَحْشاءِ وَ المُنْکَرِ» و از سوى دیگر نشان مى دهد که سرانجام «شهوت پرستى»، گمراهى و ضلالت

است، همان گونه که در آیه 10 سوره روم آمده است: «ثُمَّ کَانَ عَاقِبَةَ الَّذِینَ أَسَائُوا السُّوأَى أن کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللّهِ وَ کَانُوا بِهَا یَسْتَهْزِئُونَ; سپس سرانجام کار کسانى که اعمال بد مرتکب شدند به این جا رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به مسخره گرفتند!»

آرى! آنها گمراه مى شوند و به کیفر گمراهى خود; یعنى، آتش قهر و غضب الهى گرفتار خواهند شد.

روشن است که «شهوات» در این جا مفهوم وسیعى دارد و منحصر به «شهوت جنسى»نیست، بلکه هر گونه تمایل افراطى نفسانى و هواپرستى را شامل مى شود. البته کسانى که توبه کنند و ایمان خود را که به خاطر گناه ضربه دیده است تجدید نموده و به سراغ اعمال صالح بروند، اهل بهشت خواهند بود و آثار تضییع نماز و پیروى شهوات از وجودشان برچیده خواهد شد.

* * *

در دوّمین آیه، ضمن بیان مقابله آشکار میان «بازگشت به سوى خدا» و «پیروى از شهوات»، و اشاره به این که این دو موضوع در دو جهت مخالف، حرکت مى کنند، مى فرماید:«خدا مى خواهد توبه شما را بپذیرد و شما را ببخشد و از آلودگى پاک سازد; اما آنها که پیرو شهواتند، مى خواهند شما به کلّى (از راه حق) منحرف شوید; وَ اللّهُ یُریدُ أن یَتُوبَ عَلَیْکُمْ وَ یُریدُ الَّذینَ یَتَّبِعُونَ الشَّهَواتِ اَن تَمِیلُوا مَیْلا عَظِیماً».(3)

آرى! آنها که غرق گناه و شهوتند، مى خواهند دیگران را نیز هم رنگ خود سازند و از سر تا پا آلوده گناه کنند; در حالى که خداوند مى خواهد مردم با ترک شهوات به سوى او بازگردند و غرق معرفت و نور و صفاى تقوا و قرین سعادت و خوشبختى شوند.

به گفته مفسّران بزرگ، منظور از «میل عظیم»، هتک حدود الهى و آلوده شدن به انواع گناهان است. بعضى نیز آن را به معنى ازدواج با محارم و مانند آن ـ که در آیات قبل، از آن نهى شده است ـ تفسیر کرده اند که در واقع یکى از مصادیق مفهوم بالاست.

لازم به یادآورى است که پیروى از شهوات در این آیه، ممکن است داراى همان مفهوم عام باشد و نیز ممکن است اشاره به «شهوت جنسى» باشد; زیرا این آیه بعد از آیاتى قرار گرفته که حرمت ازدواج با محارم و زنان شوهردار و کنیزان (آلوده به اعمال منافى عفّت) را بیان کرده است. به هر حال این آیه، گواه روشنى است به این که راه «شهوت پرستى» از راه «خداپرستى» جدا بوده و این دو در مقابل هم قرار دارند.

آیات سوّم، چهارم، پنجم و ششم، از آیات مورد بحث، ناظر به داستان قوم لوط و «شهوت پرستى» آنهاست; شهوتى آمیخته با انحرافات جنسى که در تمام تاریخ آمده است. هر بخش از این آیات، نکته خاصى را تعقیب مى کند که ما به طور اجمال به آنها اشاره مى کنیم:

سوّمین آیه، گفتار حضرت لوط(علیه السلام) را بیان مى کند که قوم خود را مورد سرزنش شدید قرار داد: «لوط را فرستادیم، در آن هنگام که به قوم خود گفت: شما کار بسیار شنیعى انجام مى دهید که هیچ کس از جهانیان، قبل از شما آن را انجام نداده است; وَ لُوطاً اِذ قَالَ لِقَوْمِهِ اِنَّکُم لَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَکُم بِهَا مِن أحَد مِنَ العَالَمِینَ».(4)

«فاحشه» واژه اى است که به هر کار بسیار زشت اطلاق مى شود، هر چند در تعبیرات متعارف بیشتر به «فحشاء جنسى» اطلاق مى گردد. تعبیر آیه فوق، نشان مى دهد که در جامعه بشرى «هم جنس گرایى» از قوم لوط(علیه السلام) شروع شد و تا آن زمان سابقه نداشت.

در ادامه آمده است: «آیا شما به سراغ مردان مى روید و راه تداوم نسل انسان را قطع مى کنید و در مجلس خود، اعمال زشت (دیگر نیز) انجام مى دهید؟!; أَئِنَّکُم لتَأْتُونَ الرِّجَالَ وَ تَقْطَعُونَ السَّبِیلَ وَ تَأْتُونَ فِی نَادِیْکُمُ الْمُنکَر...».(5)

در این تعبیر یکى از علت هاى مهم تحریم «هم جنس گرایى» را قطع نسل بشر مى داند; زیرا هنگامى که این عمل زشت اخلاقى به شکل فراگیر درآید، خطر انقطاع نسل بشر، جامعه بشرى را تهدید مى کند.

بعضى از مفسّران، جمله «وَ تَقْطَعُونَ السَّبِیلَ» آیه فوق را، اشاره به راهزنى و دزدى قوم لوط دانسته اند و بعضى اشاره به مزاحمت هاى جنسى مى دانند که به عمد براى راهگذران به وجود مى آوردند!

«نادى» از ماده «ندا» به معنى مجلس عمومى یا مجلس تفریح است; زیرا در آن جا افراد یکدیگر را «ندا» مى کنند.

گرچه قرآن کریم، در این جا شرح نداده که آنها در جلسات تفریحى خود، چه منکرات دیگرى را انجام مى دادند، ولى پیداست که اعمالى متناسب با همان عمل شنیعشان بوده است. در روایات آمده است، آنها در حضور جمع بدن هاى خود را برهنه مى کردند، فحش هاى رکیک مى دادند و کلمات زشت و بسیار زننده ردّ و بدل مى نمودند و حرکات ناشایست دیگرى داشتند که قلم از ذکر آنها شرم دارد.

آنها چنان، غرق در شهوت بودند که خدا و همه ارزش هاى اخلاقى و انسانى را به باد مسخره مى گرفتند; به همین دلیل، هنگامى که پیامبرشان حضرت لوط(علیه السلام) از روى تعجب و انکار سؤالى از عمل شنیعشان نمود، «پاسخ قومش جز این نبود که گفتند: اگر راست مى گویى، عذاب الهى را براى ما بیاور!;...فَمَا کَانَ جَوابَ قَومِهِ اِلاّ اَنْ قَالُوا اْئْتِنَا بِعَذابِ اللّهِ اِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ».(6)

و به این ترتیب عذاب الهى را نیز به سخریّه گرفتند.

* * *

در چهارمین بخش از این آیات به گوشه دیگرى از داستان قوم لوط اشاره مى کند: «و آن زمانى است که فرشتگان الهى (که مأمور عذاب قوم لوط بودند در چهره جوانان زیبایى) به سراغ حضرت لوط(علیه السلام) آمدند و او (که آنها را نمى شناخت) از مشاهده آنان سخت ناراحت شد و قلبش پریشان گشت و (پیش خود گفت:) امروز روز سختى است; زیرا ممکن است، این قوم زشت سیرت، حرمت میهمان هاى مرا نشناسند و قصد تجاوز به آنان را داشته باشند!; وَ لَمَّا جآءَتْ رُسُلُنَا لُوطاً سىءَ بِهِم وَ ضَاقَ بِهِمْ ذَرْعاً وَ قَالَ هَذَا یَومٌ عَصِیبٌ».(7)

(و در این هنگام، اشرار قوم باخبر شدند «و به سرعت به سراغ او آمدند (و قصد سویى نسبت به میهمان او داشتند) و پیش از آن نیز اعمال بدى انجام مى دادند( و این کار; یعنى، تجاوز به میهمانان از آنها بعید نبود!; وَ جَاءَهُ قَومُهُ یُهْرَعُونَ اِلَیْهِ وَ مِنْ قَبْلُ کَانُوا یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ...».(8)

«حضرت لوط (علیه السلام) (بسیار ناراحت شد و با ایثار و فداکارى عجیب و یا به خاطر اتمام حجت) به آنها گفت: این دختران منند که براى شما پاکیزه ترند( بیایید با آنها ازدواج کنید و از اعمال شنیع خود دست بردارید. از خدا بترسید و مرا در برابر میهمانانم رسوا نسازید، آیا یک انسان رشید (و عاقل و با غیرت) در میان شما نیست؟; قَالَ یَا قَوم هَؤُلاءِ بَناتی هُنَّ اَطهَرُ لَکُمْ فَاتَّقُوا اللّهَ وَ لا تُخْزُونِ فی ضَیْفی أَلَیْسَ مِنْکُم رَجُلٌ رَشِیدٌ».(9)

ولى آن قوم کثیف و زشت سیرت، نه تنها در برابر این همه بزرگوارى حضرت لوط(علیه السلام) حیا نکردند، بلکه بى شرمانه پاسخ گفتند:«تو خود مى دانى، ما را به دختران تو حقى نیست (و به جنس زن علاقه اى نداریم!) تو به خوبى مى دانى که ما چه چیز مى خواهیم!; قَالُوا لَقَدْ عَلِمْتَ مَا لَنَا فِی بَنَاتِکَ مِن حَق وَ اِنَّکَ لَتَعْلَمُ مَا نُرِیدُ».(10)

هنگامى که قوم لوط، وقاحت را به آخرین درجه رساندند; حضرت لوط (علیه السلام) فریاد زد و گفت: «اى کاش! قوت و قدرتى داشتم (تا شما خیره سران را مجازات مى کردم) و اى کاش! تکیه گاه محکمى از قوم و عشیره و پیروان نیرومندى در اختیار من بود (تا به کمک آنها) شما منحرفان را سخت کیفر مى دادم; قَالَ لَوْ أَنَّ لی بِکُمْ قُوَّةً أَوءاوِى اِلَى رُکن شَدید»(11)

همان گونه که در ادامه این آیات آمده است حضرت لوط(علیه السلام) متوجه شد که آنها فرستادگان پروردگارند، هیچ کس نمى تواند کمترین آسیبى به آنها برساند. فرشتگان به حضرت لوط(علیه السلام) خبر دادند که فردا صبح عذاب هولناکى به سراغ این قوم مى آید و شهرهاى آنها به کلّى زیر و رو مى شود و بارانى از سنگ هاى آسمانى بر آنها فرو مى ریزد; به حضرت لوط(علیه السلام) دستور دادند که شبانه به اتفاق خانواده اش ـ به استثناى همسرش که از تقوا بى بهره بود ـ آن شهرها را ترک کنند که صبحگاهان عذاب الهى فرا مى رسد.

در پنجمین بخش از آیات، ضمن اشاره به مجازات شدید این قوم ننگین زشت سیرت مى فرماید: «قوم لوط، انذارها و هشدارهاى مکرّر (پیامبرشان) را تکذیب کردند. ما بر آنها تند بادى که ریگ ها را به حرکت در مى آورد، فرستادیم (و همه را زیر آن مدفون ساختیم)، جز خاندان لوط که آنها را سحرگاهان نجات دادیم، (به استثناى همسرش که مشمول مجازات قوم گنهکار شد); کَذَّبَتْ قَومُ لُوط بِالنُّذُرِ * اِنَّا اَرْسَلنَا عَلَیْهِمْ حَاصِباً اِلاّ آلَ لُوط نَجَّیْنَاهُم بِسَحَر»(12).

البته این بخشى از مجازات دردناک آنها بود، زیرا در قرآن آمده است که: «نخست زلزله اى ـ به امر ما ـ آمد و سرزمین آنها را زیر و رو کرد، آن چنان که قسمت هاى بالا در پایین و قسمت هاى پایین در بالا قرار گرفت; فَلَمَّا جَاءَ اَمْرُنَا جَعَلْنَا عَالِیَهَا سَافِلَهَا...(13)».

«و بارانى از سنگ بر آنها فرو فرستادیم;...وَ اَمْطَرْنَا عَلَیْهَا حِجَارَةً مِن سِجّیل مَنْضُود»(14)

این باران سنگ، ممکن است بخشى از سنگ هاى سرگردان آسمانى بوده که به فرمان پروردگار الهى بر فراز آسمان شهر آنها ظاهر گشته و بر ویرانه ها و اجساد بى جان آنان باریده است.

احتمال دیگر این است که «حاصب» به معناى «طوفان شن» باشد. این طوفان گاهى تپه هایى را از یک گوشه بیابان برداشته و به آسمان مى برد، سپس در نقطه اى دیگر، مانند بارانى فرو مى ریزاند، به طورى که گاهى قافله ها، زیر انبوهى از شن و ماسه مدفون مى گشت!

حال این نکته قابل تأمل است که هر چند، گاهى طوفان هاى شن یا باران هاى سنگ در جهان طبیعت روى مى دهد; ولى خداوند متعال فرمان داده بود که این حوادث در آن ساعت مخصوص و معیّن ـ که فرشتگان حضرت لوط(علیه السلام) را خبر داده بودند ـ واقع گردد.

احتمال دیگرى نیز وجود دارد که ممکن است، نخست زلزله اى سهمگین، شهرهاى آنها را زیر و رو کرده و سپس بارانى از سنگ هاى آسمانى بر سرشان فرو ریخته و آنگاه طوفانى از شن، آثار آنها را محو و نابود کرده باشد که این عذاب هاى سه گانه، بیانگر شدت خشم الهى، نسبت به این قوم روسیاه است.

در ششمین و آخرین بخش از آیات، ضمن اشاره فشرده و مختصر به تمام ماجراى قوم لوط ـ از آغاز تا پایان ـ مى فرماید: «به خاطر آورید «لوط» را; هنگامى که به قوم خود گفت: آیا عمل شنیعى انجام مى دهید که هیچ کس از جهانیان پیش از شما آن را انجام نداده بود؟!; وَ لُوطاً اِذْقَالَ لِقَومِهِ أَتَأْتُونَ الفَاحِشَةَ مَا سَبَقَکُمْ بِهَا مِنْ أَحَد مِنَ العَالِمینَ».(15)

آرى! شما از روى شهوت به سراغ مردان مى روید، نه زنان; شما جمعیت تجاوزکارى هستید، زیرا قوانین و سنت هاى الهى را رها کرده و راه انحراف را پیش گرفته اید، راهى که سبب نابودى نسل و شیوع انواع بیمارى ها و مفاسد دیگر اجتماعى مى شود.

گر چه بیمارى وحشتناک «ایدز» یکى از هولناکترین بیمارى هاى عصر ما شناخته شده، ولى بعید نیست که این بیمارى در آن زمان نیز وجود داشته و گروهى از قوم لوط به آن گرفتار شده بودند. به همین علت خداوند حکیم و رحیم، اجساد آنها را زیر خروارها سنگ و شن دفن کرد تا این امر، هم درس عبرتى براى دیگران بوده و هم مایه نعمتى که همان جلوگیرى از انتشار و سرایت این بیمارى به دیگران بوده است.

به هر حال، آن قوم آلوده، به قدرى بى شرم بودند که نه تنها به سخن حضرت لوط(علیه السلام) گوش ندادند، بلکه خواستار اخراج او و خاندانش ـ به جرم پاکى از آلودگى هاى شایع در میانشان ـ از آبادى ها شدند.قرآن کریم در ادامه این آیات به آن اشاره دارد:« وَ مَا کَانَ جَوابَ قَومِهِ اِلاّ أَنْ قَالُوا أَخْرِجُوهُم مِنْ قَرْیَتِکُم انَّهُم اُناسٌ یَتَطَهَّرُونَ».(16)

خداوند در ادامه این آیات مى فرماید:

«ما لوط و خاندانش را ـ به جز همسرش که از بازماندگان (در شهر) بود، نجات بخشیدیم، سپس بارانى (از سنگ) بر آنها فرو فرستادیم(و همه را نابود کردیم و مدفون ساختیم).اکنون بنگر، سرانجام کار مجرمان چگونه بود;فَاَنْجَیْنَاهُ وَ اَهْلَهُ اِلاّ امْرَأَتَهُ کَانَتْ مِنَ الغَابِرینَ ـ وَ اَمْطَرْنَا عَلَیهِم مَطَراً فَانْظُرْ کَیفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُجْرِمینَ».(17)

آرى! آنها چنان آلوده بودند که بى گناهى و پاکدامنى را گناه مى دانستند! و پاکان را به جرم پاکى محکوم به تبعید و راندن از خانه و زندگیشان مى کردند. هر چند قبل از انجام این کار، به غضب الهى گرفتار و نابود شدند.

بخش مهمى از این آیات، ضمن بیان عواقب هوسبازى و هواپرستى و شهوترانى ـ به مفهوم عام و خاصش ـ این عمل ناشایسته و پست اخلاقى را که سرچشمه گناهان و اثرات مخرب اجتماعى بى شمارى است، سخت نکوهش مى نماید.

* * *


 

1- مریم، 59.

2- مریم، 60.

3- نساء، 27.

4- عنکبوت، 28.

5- عنکبوت، 29.

6- عنکبوت، 29.

7- هود، 77.

8- هود، 78.

9- هود، 78.

10- هود، 79.

11- هود، 80.

12- قمر، 34 و 35.

13- هود، 82.

14- همان.

15- اعراف، 80.

16- اعراف، 82.

17- اعراف، 83 و 84.

ترجمهشهوت پرستى در روایات اسلامى
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma