شأن نزول سوره کوثر و مصداق خیر کثیر؟

آیا سوره کوثر در شأن حضرت فاطمه(س) نازل شده است؟ و آیا منظور از خیر کثیر تنها ایشان می باشد که به پیامبر عطا شده است؟

کوثر در لغت به معنای خیر کثیر است. در بیان شأن نزول این سوره، در منابع تاریخی و حدیثی از قول صحابه و ائمه(ع) گفته شده که کوثر نهری پربرکت در بهشت است. نیز مفسران برای «کوثر» معانی دیگری ذکر کرده اند که به نظر می آید همگی آنها ذکر مصادیقی برای مفهوم خیر کثیر است. با این همه، اگر به این نکته توجه کنیم که دو فرزند پسر پیامبر اکرم(ص) در زمان کودکی فوت شدند و نیز به آیه سوم این عطف توجه داشته باشیم که وصف «بریده نسل بودن» را به دشمنان پیامبر برمی گرداند، به نظر می رسد باید مصداق اصلی «خیر کثیر» را اولاد و نسل و ذریه فراوان ایشان بدانیم. خیر کثیری که سرمنشأ اولیه آن، تولد حضرت زهرا(س) در خانه وحی بود. ذریه پیامبر(ص)، به عنوان نگهبانان اصلی آیین آسمانی اسلام و شریعتش، ائمه معصوم دوازده گانه اهل بیت(ع) بودند و غیر از آنها نیز بزرگان فراوانی از نويسندگان و فقها و محدثان و مفسران والامقام تاریخ اسلام، از همین ذریه بودند. چنین تفسیری از معنای «خیر کثیر»، مورد توجه مفسرین شناخته شده ای از اهل سنت مانند فخر رازی و آلوسی نیز بوده است.

تضاد علم پیشین خدا با اختیار آدمی و منافات آن با عدل الهی!

خدا از ازل مي دانسته كه من فلان گناه را در زمان معیّنی انجام می دهم، بنابراين اگر من این گناه را انجام ندهم، علم خدا غلط از آب در مي آيد و به قول خیّام نیشابوری: «گر می نخورم علم خدا جهل بود»! با این حال، آیا عذاب اخروی گناه کار مجبور، منافی عدل الهی نیست؟

آنچه حقّ ز ازل می دانست اعمال اختیاری انسان است. علم پيشين الهی را می توان به آگاهی معلّم به سرنوشت دانش آموزی که رفوزه خواهد شد، تشبیه نمود. مسلّما آگاهی معلّم تأثیری در رفوزه شدن دانش آموز ندارد و اختیار را از او سلب نمی کند. علم خدا به اعمال ما نیز با انجام اختیاری آن از سوی ما منافات ندارد. آیات بسیاری از قرآن بر اختیار انسان دلالت دارند. اگر ما در اعمال خویش مجبور باشیم، ارسال رسل، پاداش و عذاب الهی لغو خواهد بود؛ در حالی که خداوند حکیم است و نسبت امور لغو و بیهوده بر او روا نیست.

عمر کوتاه برخی از اطفال و عدل و حکمت الهی؟!

حکمت آفرینش طفلی که عمر کوتاهی دارد و ثمری جز داغ دار نمودن والدین ندارد چیست؟! آیا این پدیده با عدل الهی سازگار است؟!

اولا: ذات الهی اقتضای آفریدن را دارد و هر چیزی که اقتضای وجود و هستی یافتن را داشته باشد از سوی خدا فیض وجود را دریافت می کند. این لطف و تفضل خداوند است و همین که طفلی توانسته حتی برای مدّت کوتاهی پای بر عرصه وجود بنهد، مشمول لطف و تفضل خدا بوده است. لذا منطقی نیست که کسی به ذات خداوند اعتراض کند که چرا عطا و تفضلش را از آفرینش چنین کودکی دریغ نکرده است!
ثانیا: این گونه نیست که دست خداوند مستقیما و بدون طی کردن نظام اسباب و علل، گریبان آن طفل را بگیرد و در حالی که کاملا سالم است، در آغوش مرگ اندازد. بنابراین باید سراغ آن نظام های علی و معلولی رفت و دید که بشر چگونه و با کدام انتخاب های نادرست موجب پدید آمدن کاستی ها و عوارض و امراض در زندگی کودکانش شده و آنها را به ورطه مرگ کشانده است؟
ثالثا: خداوند مالک و صاحب اصلی همه پدیده هاست و اگر آدمی با چنین دیدگاهی به جهان و پدیده های آن بنگرد، خالق آن را مالک اصلی همه چیز می داند و کمتر به چنین رنج هایی که در فرض سؤال طرح شده گرفتار می آید. چنین انسانی در مقام پدر یا مادر خواهد دانست که فرزند مال آنها نبوده است؛ خدا امانتی را به آنها داده و در روزی خاص بازستانده است.

جمع بین وقوع بلاهای طبیعی و مسئله عدل الهی؟!

آیا آفرینش بلاهای طبیعی با عدل الهی در تضاد نیست؟!

شرور امور عدمی هستند و آنچه در ظاهر بلا می پنداریم در جای خود خیر است. مثلًا سمومى كه حيوانات سم دار دارند شرّ نيست؛ چون از يك سو وسيله دفاعى آن حيوان در مقابل خطرات مختلف است و از سوى ديگر، با اين سموم، بسيارى از داروهاى حياتبخش ساخته مى شود. باران زیاد نیز باعث پر شدن سفره های زیرزمینی می گردد اما بخاطر ساخت و سازهای غیر اصولی انسان، یا مدیریت نکردن مسیر باران، ممکن است منجر به سیل مرگباری گردد که خانه های فراوانی را تخریب کرده و عده ای را به سوی مرگ بکشاند.
از طرفی حوادث طبیعی از اسباب و مسببات پیروی می کنند. اگر انسان خود را در معرض این امور قرار دهد و اتفاقی برای او بیفتد نباید نظام آفرینش را مقصر بداند. بلاهاي طبيعي با منشاء ساده؛ حوادثي کما بیش قابل پيش بيني هستند و اقدامات پيش گيرانه مناسب و مدیریت حادثه را می طلبند. در مورد زلزله که قابل پیش بینی نیست نیز راه چاره ای که در همه زمان ها مطرح بوده است، ساختن خانه هایی با استحکام بالاتر می باشد.
خداوند برای پیشگری از حوادث طبیعی و آسیب ندیدن بشر، ابزار فراوانی در اختیار او قرار داده است. یکی از این ابزارها عقل است و انسان با مطالعه درباره عواملی که منجر به حادثه می گردد به خوبی می تواند از آنها پیشگیری کند. نه اینکه به قضا و قدر الهی شکایت کند و به عدل خدا شک کند.

تقیه انبیاء در ابلاغ پیام الهی!

آيا پيامبران الهي در دعوتشان مجاز به تقيه و توریه بوده اند؟ آیا جواز این امر، با وظیفه هدایتگری پیامبران الهی منافات ندارد؟

«تقیه خوفی» به این معنا که انبياء حقایق دین را کتمان کنند و یا اظهار کفر کنند برای پیامبران جایز نیست؛ چنانکه قرآن می فرماید: «پيامبران پيشين كسانى بودند كه تبليغ رسالتهاى الهى مى‏ كردند و از او (خدا) مى‏ ترسيدند و از هيچكس جز خدا واهمه نداشتند».
اما انواع دیگر تقیه مثل «تقیه تحبيبى» که برای جلب عقیده طرف مقابل عقیده خود را مکتوم کنند و «تقیه پوششى» که براى رسيدن به هدفی نقشه های شان را كتمان كنند، در مورد پیامبران اشکالی ندارد.
«توریه» نیز در صورتى كه موجب تزلزل اعتماد عمومى مردم نشود ایرادی ندارد؛ چنانکه حضرت ابراهیم(ع) برای شکستن بتها اظهار بيمارى کرد.

منافات نداشتن عصمت با تقيّه؟!

در حالی که اقتضای تقیه دروغ گفتن است، آیا «معصوم» بودنِ پيامبران منافاتی با «تقيّه» کردن آنها ندارد؟!

«معصوم» بودنِ پيامبران(ع) منافاتي با «تقيّه» ندارد؛ اگر پيامبر يا امام در مواردى كه اظهارِ واقع، هيچ گونه اثرى در ارشاد و هدايت شنوندگان ندارد ـ و بلكه ممكن است جان گروهى را به خطر بيندازد ـ سخنى بگويد كه ظاهر آن خلاف واقع باشد، با اينكه به گونه اى قصد كرده كه خلاف نيست آيا اين گناه محسوب مى شود و با مقام عصمت منافات دارد؟ مسلماً خير و بلكه عين انجام وظيفه و تركِ آن، گناه و منافى عصمت است!

علل مشورت دادن امام علي(ع) به عمر با وجود غصب خلافت

چرا امام علی(عليه السلام) با اینکه حکومت را حق خود می دانست هنگام مشورت عمر با ايشان، مشفقانه و ناصحانه عمل می نمود؟

امام علی(ع) مشورت خواهی خلیفه دوم درباره حضورش در میدان جنگ را با نصایحی دلسوزانه پاسخ داد. این سوال پیش می آید که چرا امام نسبت به رقیبش این چنین مشفقانه سخن می گوید؟ اولاً؛ روح بلند حضرت ايجاب مى كند كه مصالح مسلمين را بر هر چیزی مقدم بدارد و به سرنوشت نهایی اسلام و مسلمانان بیاندیشد. ثانیاً؛ كلام امام(ع) درسى است براى مسلمانان كه در زمان مشورت تنها خیر و صلاح مشورت كننده را در نظر داشته باشد. همانند امام که طبق وظيفه شرعى و عقلى، مصلحت مسلمين را بيان کرد.

تفاوت ها و اختلاف های بین «مردان» و «زنان»

چه تفاوت ها و اختلاف هایی بین «مردان» و «زنان» وجود دارد؟

 زن و مرد در یک سری سطوح تفاوت ها و اختلاف هایی با یکدیگر دارند. مانند: 1- مردان به جهت وظایفی که بر دوش دارند، در تشخیص خیر و شر و نفع و ضرر بر زنان برتری دارند. 2- مردان بواسطه دوراندیشی، از توانایی عقلی خود بهتر استفاده می کنند اما زنان فطرتا عاطفی بوده و جای به کار گیری عقل، گریه می کنند. لذا خداوند عاطفه زن را بر عقلش فزونی بخشیده است. 3-  روان شناسان روحیه مرد را «عمل گرا» و فعال دانسته، اما روحیه زن را «انفعالی» و تاثیر پذیر می دانند. 4- زن بیشتر از مرد به حفظ ظواهر توجه دارد. و... .

معناي «خير و شرّ»؟

معنی و مفهوم «خير و شرّ» چيست؟

«خير» به چيزى گفته مى شود كه هماهنگ با وجود ما و مايه پيشرفت و تكامل آن است و «شرّ» چيزى است كه ناهماهنگ با آن باشد و مايه عقب ماندگى و انحطاط گردد و از اينجا به خوبى روشن مى شود كه خير و شرّ جنبه نسبى دارد؛ ممكن است امرى درباره ما خير باشد و براى ديگران شرّ باشد. خير مطلق آن است كه هيچ جنبه منفى نداشته باشد و شرّ مطلق آن است كه هيچ جنبه مثبت نداشته باشد. ما غالباً به اشياءِ يا پديده هايى برخورد مى كنيم كه تركيبى از جنبه هاى مثبت و منفى است، آنچه جنبه هاى مثبت در آن افزون باشد، خير و آنچه جنبه هاى منفى در آن غالب باشد شرّ است.

وجود «ناقص الخلقه ها»، و منافات آن با حکمت و عدل الهی!

آیا وجود انسان های «ناقص الخلقه» با حکمت و عدل الهی سازگاری دارد؟!

اصل در آفرینش انسان صحّت و سلامت است، چرا که خداوند دستگاه خلقت را به نحو احسن آفریده و خللی در آن نیست. با وجود این اصل، ممکن است بخاطر نوع عملکرد انسان ـ در مواردی به دلیل «تزاحم علل» ـ در خلقت خللی ایجاد گردد. برای پیشگیری از چنین سرنوشتی، معصومین(ع) سفارشاتی نموده اند که رعایت آن سلامت خلقت را تضمین می کند. از لحاظ عقلی، بهداشتی و پزشکی نیز اموری وجود دارد که رعایت آنها نیز می تواند در سلامت جنین مؤثّر باشد. لازم به ذکر است که خداوند نسبت به افراد گرفتار به نقص، لطف کرده و تکلیف سبک تری تعیین می نماید؛ و اجر بیشتری برای اعمالشان در نظر می گیرد.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

رسول اللهِ(صلى الله عليه وآله)

أعطُوا الأجيرَ أجرَهُ ماداَم فى رَشحِهِ

مزد کارگر را هنگامى که هنوز عرق بر تن دارد بپردازيد

ميزان الحکمه، جلد 1، ص 40