پاسخ اجمالی:
شرور امور عدمی هستند و آنچه در ظاهر بلا می پنداریم در جای خود خیر است. مثلًا سمومى كه حيوانات سم دار دارند شرّ نيست؛ چون از يك سو وسيله دفاعى آن حيوان در مقابل خطرات مختلف است و از سوى ديگر، با اين سموم، بسيارى از داروهاى حياتبخش ساخته مى شود. باران زیاد نیز باعث پر شدن سفره های زیرزمینی می گردد اما بخاطر ساخت و سازهای غیر اصولی انسان، یا مدیریت نکردن مسیر باران، ممکن است منجر به سیل مرگباری گردد که خانه های فراوانی را تخریب کرده و عده ای را به سوی مرگ بکشاند.
از طرفی حوادث طبیعی از اسباب و مسببات پیروی می کنند. اگر انسان خود را در معرض این امور قرار دهد و اتفاقی برای او بیفتد نباید نظام آفرینش را مقصر بداند. بلاهاي طبيعي با منشاء ساده؛ حوادثي کما بیش قابل پيش بيني هستند و اقدامات پيش گيرانه مناسب و مدیریت حادثه را می طلبند. در مورد زلزله که قابل پیش بینی نیست نیز راه چاره ای که در همه زمان ها مطرح بوده است، ساختن خانه هایی با استحکام بالاتر می باشد.
خداوند برای پیشگری از حوادث طبیعی و آسیب ندیدن بشر، ابزار فراوانی در اختیار او قرار داده است. یکی از این ابزارها عقل است و انسان با مطالعه درباره عواملی که منجر به حادثه می گردد به خوبی می تواند از آنها پیشگیری کند. نه اینکه به قضا و قدر الهی شکایت کند و به عدل خدا شک کند.
پاسخ تفصیلی:
قرآن کریم در آیه 7 سوره سجده می فرماید: «الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ»؛ (خدا کسى است که هر چه را آفريد، به نيکوترين وجه آفريد). با این حال، گاهی شاهد حوادث تلخ و بلاهای طبیعی مانند سیل و زلزله یا شیوع بیماری و... در جهان هستیم که منجر به مرگ انسانها و بی خانمان شدن بازماندگان می گردد. آیا وجود چنین اموری با نظام احسن و مساله عدل الهی منافات ندارد؟
در پاسخ به این اشکال، لازم است چند نکته مورد توجه قرار گیرد:
شرور امور عدمی هستند و آنچه در ظاهر بلا می پنداریم در جای خود خیر است.
علاوه بر آفرینش نیکویی که در تک تک موجودات مشاهده می کنیم، بر سرتاسر جهان آفرینش نیز قوانین هماهنگ و منظمی به نحو احسن حکمفرما است. اما اینکه چرا برخی اوقات شاهد حوادث ناگواری در جهان هستیم بخاطر تعارض بین اموری است که در جای خود خیر بوده اند اما در جای دیگر، نه. به عبارت دیگر خير و شر را مى توان به اقسامى تقسيم كرد: 1. خير مطلق؛ 2. شر مطلق؛ 3. خير و شر نسبى. خير مطلق آن است كه هيچ جنبه منفى نداشته باشد، و به عكس شر مطلق آن است كه: هيچ جنبه مثبت نداشته باشد، و در خارج كمتر مصداقى براى اين دو مى توان يافت؛ غالباً به اشياءِ، يا حوادث و پديده هايى برخورد مى كنيم كه تركيبى از جنبه هاى مثبت و منفى است. این جنبه هاى مثبت و منفى ممكن است نسبت به اشخاص يا اقوام فرق كند، آنچه مهم است آن است كه براى داورى نهايى، بايد مجموعه آثار آن پديده را در كلّ جهان، و در مجموعه زمان و مكان در نظر گرفت.(1)
به عبارتی، جهان مانند یک بدن است که تمام اجزای آن با یکدیگر هماهنگ می باشند؛ حتی برفرض ایجاد نقصی در یکی از اجزاء ـ به هر دلیلی ـ به هماهنگی مجموعه اجزاء و بدن خللی وارد نمی گردد؛ چرا که آنچه ما به عنوان نقص می بینیم بذاته نقص نیست و اگر درست با آنها مواجه شویم خیر محض خواهد بود. مثلًا سمومى كه حيوانات سم دار دارند نيز شرّ نيست؛ چون از يك سو وسيله دفاعى آن حيوان در مقابل خطرات مختلف است و از سوى ديگر، با اين سموم، بسيارى از داروهاى حياتبخش ساخته مى شود. بسيارى از شركت هاى داروسازى در دنيا، انواع حيوانات سمّى را پرورش مى دهند و از سموم آنها دارو تهيّه مى كنند. باران زیاد نیز باعث پر شدن سفره های زیرزمینی می گردد و فواید فراوانی دارد اما بخاطر ساخت و سازهای غیر اصولی انسان یا مدیریت نکردن مسیر باران ممکن است منجر به سیل مرگباری گردد که خانه های فراوانی را تخریب کرده و عده ای را به سوی مرگ بکشاند. در نتیجه حوادث طبیعی بذاته شر نیستند و با عدل الهی منافات ندارند.(2)
حوادث جهان از جمله این حوادث مانند حلقه هاى زنجیر به هم پیوسته اند. طوفان یا خشکسالی در یک منطقه حلقه ای از این سلسله طولانى است که با حوادث پر برکت نقاط دیگر کاملا به هم مربوط است، کما اینکه با حوادث پر برکت «گذشته» و «آینده» نیز ارتباط دارد. حال به علت تضاد با منافع جزئی؛ انگشت گذاردن روى یک قسمت کوچک و درباره کلیت آن قضاوت منفی و قطعى کردن از منطق و عقل به دور است. آنچه در آفرینش الهی نیست، «شر مطلق» است، و در تمام پدیده ها این خیر است که غلبه دارد، کما اینکه، عمل جرّاحى از جهتى ناراحت کننده و از جهات بسیاری مفید است بنابراین خیرش غالب است، زلزله، طوفان، سیل ... شاید در یک نقطه ویرانى هایى به بار آورند امّا اگر ارتباط زنجیره اى آن ها را با مسائل دیگر در نظر بگیریم چه بسا قضاوت ما عوض شود.
حوادث طبیعی از اسباب و مسببات پیروی می کنند و این ما هستیم که خود را در معرض آنها قرار می دهیم.
همانطور که بیان شد حوادث طبیعی از اموری نشأت می گیرد که وجود آنها در جای خود خیر است و سنت الهی بر این است که جریان امور دنیوی به طور عادی و طبیعی پیش رود؛ چنانکه در حدیثی از امام صادق(علیه السلام) می خوانیم: «أَبَى اللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ الْأَشْيَاءَ إِلَّا بِأَسْبَابِهَا»(3)؛ (خداوند از جریان و تحقق اشیا جز از راه اسباب و علل ابا دارد). لذا اگر انسان خود را در معرض این امور قرار دهد و اتفاقی برای او بیفتد نباید نظام آفرینش را مقصر بداند. به عبارت دیگر انسانها را زلزله، طوفان، سیل ... نمی کشد، بلکه سکنی گزیدن در مناطق حادثه خیز و خانه های سست بنیاد خودشان می کشد. بلاهاي طبيعي با منشاء ساده؛ حوادثي کما بیش قابل پيش بيني هستند و بالطبع اقدامات پيش گيرانه مناسب و مدیریت حادثه را مي طلبند.(4) در مورد زلزله که قابل پیش بینی نیست نیز راه چاره ای که در همه زمان ها مطرح بوده است ساختن خانه هایی با استحکام بالاتر می باشد. حتی در خانه های با استحکام پایین نیز نقاطی وجود دارد که احتمال آسیب دیدن کمتر است؛ لذا برای مواجه شدن با این حوادث طبیعی نیاز به آگاهی داریم.
خداوند در کنار عوامل حادثه ساز اموری مانند عقل را به کمک انسان فرستاده است.
خداوند برای پیشگری از حوادث طبیعی و آسیب ندیدن بشر، ابزار فراوانی در اختیار او قرار داده است. یکی از این ابزارها عقل است و انسان با مطالعه درباره عواملی که منجر به حادثه می گردد به خوبی می تواند از آنها پیشگیری کند. به عنوان مثال هر عقل سلیمی زندگی در خانه ای که فرسوده شده و ممکن است خراب شود را خطرناک تشخیص می دهد؛ لذا اگر کسی در چنین خانه ای زندگی کند و بر اثر افتادن بخشی از آن دچار حادثه گردد باید خود را ملامت کند نه اینکه به قضا و قدر الهی شکایت کند و به عدل خدا شک کند. چنانکه اميرالمؤمنين(علیه السلام) از كنار ديوار شكسته و كجى برخاست. پرسيدند: از قضاى الهى فرار مى كني؟ فرمود: «از قضاى الهى به قدر او پناه مى برم».(5) يعنى درست است كه تا قانون عليت كه منتهى به فرمان خداست، نباشد، ديوار شكسته سقوط نخواهد كرد، اما همان خداوند به من عقلى داده كه آن خود يك حلقه از سلسله قانون عليت است و يك عامل بازدارنده در برابر اين گونه حوادث. البته ديوار عقل و شعور ندارد و بدون اعلام قبلى سقوط مى كند. اما من مى توانم به قدر الهى پناه ببرم؛ يعنى با عقل خود چنان محل نشستن را اندازه گيرى كنم كه اگر ديوار سقوط كند روى من نيفتد.(6)
مصائب بيدارگر
بخشى از حوادث ناراحت كننده، اثر مثبتى در پاره كردن پرده هاى غرور، و بيدار ساختن انسان از خواب غفلت، و نجات او از چنگال خود كامگى و هوسرانى دارد، و بسيارى از آنها نقطه عطفى در زندگى انسان هايى كه آمادگى دارند محسوب مى شود. ديده ايم در بسيارى از جاده هاى يكنواخت دست اندازهاى مصنوعى ايجاد مى كنند، تا مانع خواب رانندگان گردد، و از سقوط آنها در پرتگاه جلوگيرى كند. بخشى از مصائب دنیوی نیز «دست اندازهاى جاده زندگى انسان» است كه ماشين وجود او را سخت تكان مى دهد، و از خواب زدگى و غفلت كه منجر به هلاكت او مى شود، باز مى دارد.
در آیات و روایات نیز به این نکته در مورد برخی از حوادث اشاره شده است. به عنوان مثال در آیه 94 سوره اعراف می خوانیم: «وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَبِىٍّ إِلَّا أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ»؛ (و ما در هيچ شهر و آبادى پيامبرى نفرستاديم مگر اين كه اهل آن را به سختى ها و رنج ها گرفتار ساختيم؛ شايد [به خود آيند، و به سوى خدا] بازگردند و تضّرع كنند). از اين آيه به خوبى استفاده مى شود كه يكى از فلسفه هاى حوادث ناراحت كننده، در مورد اقوامى كه غرق انواع گناه بودند هشدار و بيدارى بوده و تقارن اين حوادث با دعوت انبياء از اين جهت صورت مى گرفته كه زمينه را براى پذيرش دعوت آنها آماده سازد، و هماهنگى «تكوين» و «تشريع» تأثير اندرزهاى آنها را قوی تر سازد.(7) در حديثى از اميرمؤمنان على(عليه السلام) نیز مى خوانيم: «انَّ الْبَلاءَ لِلظّالِمِ ادَبٌ، وَ لِلْمُؤْمِنِ امْتِحانٌ، وَ لِلأَنْبِياءِ دَرَجَةٌ، وَ لِلأَوْلياءِ كَرامَةٌ»(8)؛ (بلا براى ظالم ادب است، و براى مؤمن آزمايش، و براى انبياء درجه، و براى اولياء كرامت است).
خداوند رنج حاصل از حوادثی که بر ما وارد می شود را جبران خواهد کرد.
اگر انسان وظیفه دینی خود را انجام داده باشد و تمام تلاش خود را برای در امان بودن از حوادث نیز بکند و با وجود این در بلاهای طبیعی گرفتار شود، از آنجا که خداوند فضل بی کران به بندگانش دارد رنج ها و مصائب این افراد را با پاداش های عظیم جبران می نماید؛ چنانکه رسول خدا(صلى اللَّه عليه و آله) فرموند: «إِنَّ عَظِيمَ الْبَلَاءِ يُكَافَأُ بِهِ عَظِيمُ الْجَزَاء»(9)؛(حقیقتا بلاى بزرگ به اجر بزرگ، پاداش داده مى شود). امام صادق(ع) نیز مي فرمايند: «ْثُمَّ لِلَّذِينَ يَنْزِلُ بِهِمْ هَذِهِ الْبَلَايَا مِنَ الثَّوَابِ بَعْدَ الْمَوْتِ إِنْ شَكَرُوا وَ أَنَابُوا مَا يَسْتَصْغِرُونَ مَعَهُ مَا يَنَالُهُمْ مِنْهَا حَتَّى إِنَّهُمْ لَوْ خُيِّرُوا بَعْدَ الْمَوْتِ لَاخْتَارُوا أَنْ يُرَدُّوا إِلَى الْبَلَايَا لِيَزْدَادُوا مِنَ الثَّوَاب»(10)؛(براى آنان كه بچنين بلاها دچارند اگر شكر كنند و بخدا بازگردند پس از مرگ ثوابى است كه فائده دنيوى آن را كم شمارند و اگر پس از مردن مخير شوند، برگشت به همان بلاها را برگزينند تا ثواب بيشتر يابند).
جمع بندی اینکه فرآیند حوادث طبیعی نه شر است و نه منافی عدل الهی، بلکه خیرشان غالب است. اگر انسان ها از مناطق حادثه خیز و بناهای سست بنیان پرهیز نماید دلیلی برای گرفتاری به بلاء و مصیبت ندارد، البته خداوند نیز تمامي رنج ها و مصائب وارد شده به افراد قاصر را با پادش های بزرگ جبران مي نمايد.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.