پاسخ اجمالی:
«تقیه خوفی» به این معنا که انبياء حقایق دین را کتمان کنند و یا اظهار کفر کنند برای پیامبران جایز نیست؛ چنانکه قرآن می فرماید: «پيامبران پيشين كسانى بودند كه تبليغ رسالتهاى الهى مى كردند و از او (خدا) مى ترسيدند و از هيچكس جز خدا واهمه نداشتند».
اما انواع دیگر تقیه مثل «تقیه تحبيبى» که برای جلب عقیده طرف مقابل عقیده خود را مکتوم کنند و «تقیه پوششى» که براى رسيدن به هدفی نقشه های شان را كتمان كنند، در مورد پیامبران اشکالی ندارد.
«توریه» نیز در صورتى كه موجب تزلزل اعتماد عمومى مردم نشود ایرادی ندارد؛ چنانکه حضرت ابراهیم(ع) برای شکستن بتها اظهار بيمارى کرد.
پاسخ تفصیلی:
ممکن است در مراحل مختلف دعوت هر کدام از انبیای الهی موانع و سختی ها و پستی و بلندی های فراوانی پدید آید. غلبه بر این موانع نیاز به استفاده از راهکارها و روش های فراوانی دارد. اما آیا آنها برای نیل به اهداف مقدس شان که تربیت و هدایت انسان ها به مسیر الهی است، مجاز به استفاده از «تقیّه» و «توریه» نیز بوده اند؟
چیستی تقیه و عقلائی بودن یا نبودن آن؟
در پاسخ به اين سؤال باید قبل از هر چيز، تقيه را معنى كنيم، زيرا عدم اطلاع از معناى آن، سرچشمه اشتباهات فراوانى شده است.
در اصطلاح تعاريف مختلفى براى تقیه ذكر كرده اند كه از همه روشن تر اين است كه گفته شود: تقيّه عبارت است از پنهان نمودن اعتقادات يا اعمال دينى به خاطر ترس از ضرر يا فوت نشدن مصلحتى از مصالح ديگر، از جمله حفظ وحدت و پرهيز از هر گونه اختلاف در مقابل دشمنان مشترك.(1)
توضيح اينكه: به طور كلى كارهايى را كه انسان انجام مى دهد، از سه حالت خارج نيست.
الف) صد در صد خوب (خير محض) است.
ب) صد در صد بد (شر محض) است.
ج) هم خوبى و هم بدى (خير آميخته به شر) دارد.
تكليف موارد الف و ب روشن است. عقل هر كس قضاوت مى كند كه بايد به سراغ موارد الف رفت و از موارد ب دورى كرد، اما راجع به موارد ج چه بايد كرد؟
در اينجا نيز عقل هر كس می گويد: بايد صلاح و فساد كار را سنجيد، اگر صلاح و فايده آن بيشتر باشد، بايد آن را انجام داد (ضرر كمتر را تحمل نمود) و اگر ضرر و فسادش بيشتر است، بايد از آن صرف نظر كرد (بايد از منافع كمتر چشم پوشيد) و اگر هر دو مساوى بودند، هم مى توان آن را انجام داد و هم مى توان ترك كرد. اين يك تقسيم روشن و غير قابل ترديد است كه هر كس پيرو هر عقيده اى باشد، نمى تواند اين موضوع را انكار كند.
بنابراين هر گاه كسى در ميان گروهى متعصب و لجوج از پيروان مذاهب ديگر گرفتار شود و ببيند كه اظهار عقيده واقعى خود نه تنها اثرى در ارشاد و راهنمايى آنها ندارد، بلكه ممكن و يا قطعى است كه آن افراد متعصب، دردسرهاى فراوان براى او توليد نمايند و يا جان او را به خطر اندازند؛ آيا صرف نظر از اظهار عقيده صريح خود و حفظ جان خود و ديگران عمل خلافى است؟ مسلماً كه خير.(2)
اقتضائات دعوت های تبلیغی انبیاء و موضوع تقیّه
با این توضیحات روشن می شود که پیامبران وقتی به امر خداوند در بین مردم مبعوث می شوند گرچه هدف اصلی آنها بیان توحید و احکام و دستورات الهی می باشد، اما اینگونه نیست که وقتی در بین افراد لجوج و متعصب قرار گرفتند همه مسائل را یکدفعه و بی حساب و کتاب بیان کنند و بلافاصله همه اعمال آنها را باطل بدانند. بلکه آنها به مرور زمان، ابتدا از افراد معدودی شروع می کنند و پس از آنکه از حمایت عده ای برخوردار شدند دعوت خود را علنی می کنند.
چنانکه در زندگى پيامبر اسلام(صلى الله عليه و آله) مسائلى همانند سه سال دعوت در ابتدای بعثت یا هجرت شان به مدینه و... به صورت کاملا مخفیانه و در كمال استتار صورت گرفت که همه شان أشكالى از «تقيّه» و «كتمان» از نظر اعتقاد يا عمل است. آيا هيچ كس مى تواند اين گونه مسائل را به عنوان ترس و محافظه كارى و نقطه ضعف معرفى كند؟(3) قطعا خیر.
نوعی از تقیه غیر مجاز برای انبیاء
پس از آنچه در بندهای گذشته گفتیم، لازم به ذکر است که درباره «تقیه»، تذکر یک نکته لازم است و آن هم اینکه اگر مقصود از تقیه کتمان حقایق یا بیان مطالبی خلاف حقایق باشد (که به آن اصطلاحا تقیه خوفی می گویند)، چنین چیزی در پیامبران راه ندارد و آنها مجاز به چنین امری نیستند حتی اگر جان آنها در خطر باشد.
پيامبران به هيچ قيمتى حقايق دين را كتمان نمى نمايند، و در اين راه سخن خلاف واقعى نمى گويند، چرا كه اگر در اين راه گام بگذارند حقايق دعوت آنها مخفى مى ماند و اعتمادى بر سخنان آنها باقى نمى ماند و هر خبرى درباره وحى آسمانى دهند قابل اعتبار نخواهد بود.(4)
همچنین اظهار كفر و حتى كمتر از آن براى پيامبران در هيچ حال جايز نيست هرچند جان مقدّس آنها در اين راه از دست برود و قربانى دين و آيين خود شوند.(5) لذا خداوند در قرآن خطاب به پیامبر گرامی اسلام می فرماید: (پيامبران پيشين كسانى بودند كه تبليغ رسالتهاى الهى مى كردند و از او مى ترسيدند و از هيچكس جز خدا واهمه نداشتند)؛ «الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ يَخْشَوْنَهُ وَ لا يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلَّا اللَّهَ».(6) بر این اساس آن حضرت(صلی الله علیه وآله) نیز در تبليغ رسالت هاى پروردگار نبايد كمترين وحشتى از كسى می داشت. لذا هنگامى كه در آیه 37 سوره احزاب یعنی ... به ایشان دستور داده می شود که يك سنت غلط جاهلى را در زمينه ازدواج با همسر مطلقه فرزند خوانده در هم بشكنند و با زينب همسر مطلقه زيد ازدواج كنند، هرگز نبايد در انجام اين وظيفه كمترين نگرانى از ناحيه گفتگوى اين و آن به خودشان راه می دادند كه اين سنت همگى پيامبران است.
اصولا كار پيامبران در بسيارى از مراحل شكستن اينگونه سنتها است و اگر بخواهند كمترين ترس و وحشتى به خود راه بدهند در انجام رسالت خود پيروز نخواهند شد؛ بلکه آنها قاطعانه بايد پيش روند، حرف هاى ناموزون بدگويان را به جان خريدار شوند و بى اعتنا به جوسازی ها و غوغاى عوام و توطئه فاسدان و مفسدان، به برنامه هاى خود ادامه دهند چرا كه همه حسابها به دست خدا است. لذا می بینیم خداوند در پایان همان آیه 37 سوره احزاب مى فرمايد: (همين بس كه خداوند حافظ اعمال بندگان و حسابگر و جزا دهنده آنها است)؛ «وَ كَفى بِاللَّهِ حَسِيباً».(7)
وضعیت دیگر انواع تقیه و جواز یا عدم جواز آنها برای انبیای الهی
بايد توجه داشت «تقيه» انواعى دارد، تنها يك نوع از آن «تقيه خوفى» است كه طبق آيه بیان شده در بند پیشین، در مورد دعوت انبياء و ابلاغ رسالت منتفى است. ولى تقيه [چنانکه در تبیین معنای اصطلاحی اش گفته شد] اقسام ديگرى نيز دارد از جمله «تقيه تحبيبى» و «تقيه پوششى».
منظور از «تقيه تحبيبى» آن است كه گاه انسان براى جلب محبت طرف مقابل عقيده خود را مكتوم مى دارد تا بتواند نظر او را براى همكارى در اهداف مشترك جلب كند. و منظور از «تقيه پوششى» آن است كه گاه براى رسيدن به هدف بايد نقشه ها و مقدمات را كتمان كند، چرا كه اگر برملا گردد و دشمنان از آن آگاه شوند ممكن است آن را خنثى كنند.
زندگى انبياء مخصوصا پيامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) پر است از اينگونه تقيه ها، زيرا مى دانيم در بسيارى از مواقع هنگامى كه حركت به سوى ميدان نبرد مى كرد مقصد خود را مخفى مى داشت، نقشه هاى جنگى او كاملا در خفا كشيده مى شد، و استتار كه نوعى از تقيه است در تمام مراحل اجرا مى گشت.(8)
بیان مرحله ای احکام نیز یکی دیگر از مصادیق تقیه می باشد که در بین پیامبران رواج داشته است. به عنوان نمونه مساله تحریم ربا یا شرب خمر را می توان نام برد که به فرمان الهی در چند مرحله توسط پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) بیان شد و از مراحل سبکتر شروع شد تا به حکم نهایى و اصلى رسید.
اینگونه موارد نه تنها با وظیفه هدایتگری پیامبران منافات ندارد بلکه از وظایف پیامبران است که برای هدایت دیگران از هر روش عقلائی که باعث برتری حق بر باطل می شود استفاده کنند. لذا تقیه به این معنی هرگز اشکال ندارد حتی برای پیامبران.
چیستی توریه؟
«توريه» بر وزن «توصيه» كه گاهى از آن تعبير به «معاريض» نيز مى شود اين است كه سخنى بگويند كه ظاهرى دارد اما منظور گوينده چيز ديگر است، هر چند شنونده نظرش متوجه همان ظاهر مى شود، فى المثل كسى از ديگرى سؤال مى كند كى از سفر آمدى؟ او مى گويد: پيش از غروب در حالى كه پيش از ظهر آمده است، شنونده از ظاهر اين كلام كمى قبل از غروب را مى فهمد، در حالى كه گوينده قبل از ظهر را اراده كرده، چرا كه آنهم قبل از غروب است!
مجاز بودن برخی صورت های «توریه» برای انبیاء
آنچه تا اینجا بیان شد، توضیحاتی راجع به حکم «تقیه» در باره انبیاء بود. اما درباره «توریه» نیز بحث فراوان شده و جمع بین اقوال فقها و روایات این است که استفاده از مشترک لفظی، که یک لفظ دو معنی دارد، مصداق دروغ نیست اما استفاده از حقیقت و مجاز، که از لفظ معنی دیگری اراده می شود، بدون ذکر قرینه، دروغ محسوب می شود؛ چرا که مخاطب خلاف واقع را از آن برداشت می کند.
ولى بايد توجه داشت حتى در مواردى كه توريه مصداق كذب و دروغ نيست گاهى مفاسد آن را در بر دارد و سبب اغراء به جهل و افكندن مردم در خطا مى شود و از اين نظر گاه ممكن است به مرحله حرام برسد اما هر گاه نه چنين مفسده اى داشته باشد و نه مصداق كذب و دروغ باشد دليلى بر حرمت آن نداريم.
اما اينكه آيا براى پيامبران توريه جايز است يا نه بايد گفت در صورتى كه موجب تزلزل اعتماد عمومى مردم شود جايز نيست، چرا كه سرمايه انبياء در طريق تبليغ همان سرمايه اعتماد عمومى مردم است، و اما در مواردى مانند آنچه در داستان ابراهيم(علیه السلام) در آيات قرآن آمده كه اظهار بيمارى كند [تا در شهر بماند و بتها را بشکند و سپس تبر را در دستان بت بزرگ قرار دهد و شکستن بت ها را به او نسبت دهد...] و يا همچون منجمان نگاه در ستارگان آسمان بيفكند، و هدف مهمى در اين كار باشد، بى آنكه پايه هاى اعتماد حق جويان را متزلزل سازد، به هيچ وجه اشكالى ندارد.(9)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.