دلیل درخواست کاغذ و قلم توسط رسول خدا(ص) در آخر عمرشان؟

چرا پیامبراکرم(ص) در آخر عمر از حضرت علی(ع) کاغذ و قلم درخواست نمود؟

شیعیان اعتقاد دارند که وصیت نانوشته مانده پیامبر اکرم(ص) در حادثه «یوم الخمیس»، تصریح ایشان به مساله ولایت و خلافت امام علی(ع) است. زیرا اولا: خود خلیفه دوم که مانع نوشته شدن آن وصیت نامه بود، در مواردی به این حقیقت اعتراف کرده است. ثانیا: تمهید پیامبر در گسیل داشتن اصحاب به همراهی با سپاه اسامه نشانگر نگرانی ایشان از ثبت مکتوب این جانشینی و مخالفت آن اصحاب با این امر بود. ثالثا: تعبیر آن حضرت مبنی بر گمراه نشدن امت بعد از ایشان در صورت نگاشتن آن وصیت، شباهت بسیار زیادی به تعبیر حدیث ثقلین در گمراه نشدن امت با تمسک به ثقلین است.

شیعه و تناقض ميان پنهان کاری درباره مهدی موعود و عقیده به ضرورت شناخت امام زمان!

شيعه می گوید پدر امام زمان دستور داد كه خبر امام مهدى(ع) را پنهان کرده و به جز افراد مورد اعتماد نگويند؛ در حال حاضر نیز امام زمان آنها در پس پرده غیبت است. از طرفى مى گويند: اگر كسى امام زمان خود را نشناسد، بر مرگ جاهلیت(کفر) مرده است. این تناقض چگونه حل می شود؟!

منظور از شناخت امام، لزوما رؤیت با چشم و اطلاع از مکان دقیق ایشان نیست، بلکه مراد شناخت خصوصيات امام و مشخص ساختن آنها در یک فرد است. آن گاه به دنبال ايشان رفته و آن حضرت را رهبر خود قرار دهيم. ما امروزه و از پس قرن ها و با استمداد از منابع تاریخی و آموزه های دینی، رسول خدا(ص) و اوصاف ایشان را می شناسیم و با سیر حیات، چگونگی مبعوث شدن، مراحل دعوت و سخنان و احکام و دستورهای ایشان آشناییم و بر اساس همین شناخت و با استدلال های عقلی به رسالت و حقانیت شان ایمان آورده ایم. ما معتقدیم که ائمه اهل بیت(ع) را نیز از همین راه می توانیم بشناسیم. وقتی از منابع تاریخی و احادیث رسول اکرم(ص) به جزئیاتی راجع به شناخت امام زمان(عج) برمی خوریم و مثلا می بینیم که می فرماید که: «مهدی از فرزندان من است اسم او اسم من و کنیه او کنیه من است، از نظر اخلاق و رفتار شبیه ترین مردم به من است»، با توجه به این شواهد می توانیم به وجود چنین امامی با چنین اوصافی علم و ایمان پیدا کنیم.

استدلال‌های محدث نوری در کتاب فصل الخطاب

محدث نوری در کتاب «فصل الخطاب» برای مدعای خود مبنی بر تحریف قرآن کریم چه استدلال‌هایی آورده است؟

«محدث نورى» كتاب خود فصل الخطاب را در سه مقدمه و دوازده فصل و يك خاتمه تدوين كرده و در ضمن فصل‌هاى دوازده‌گانه، دلايل خود را براى اثبات تحريف آورده است. آنچه او را به نگاشتن اين كتاب واداشته، اين است كه پنداشته است مخالفان، فضائل اهل بيت(علیهم السلام) و معايب دشمنان‌شان را از قرآن حذف نموده‌اند؛ لذا با نوشتن اين كتاب در صدد بوده است كه به پرسش برخى از علماى هند كه سبب فقدان نام اهل بيت(علیهم السلام) در قرآن را از او پرسيده بودند پاسخ دهد.

معنای عبارت «اهل‌بیت»؟

«اهل‌بیت» در لغط و اصطلاح به چه معناست؟

«اهل» در لغت، به‌ معنای انس و الفت بین دو چیز و ‌‌هم‌چنین به‌معنای اعضای خانواده است. و واژه «بیت» در اصل به‌معنای جایگاه و محل بازگشت انسان و سکونت شبانه می‌آید و «اهل‌بیت» یعنی ساکنان آن خانه و افراد خانواده که با انسان در یک‌جا زندگی می‌کنند. « اهل‌بیت» در اصطلاح قرآنی، پیامبر اکرم(ص)، امام علی‌(ع)، حضرت فاطمه(س)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و نه نفر از فرزندان امام حسین‌(ع) هستند.

شاگردان اهل‌بیت(ع) در تفسیر قرآن کریم

شاگردان اهل‌بیت(علیهم السلام) در تفسیر قرآن کریم که در این رشته صاحب‌نام شدند چه کسانی هستند؟

مفسرانی از «صحابه» و «تابعین» می‌شناسیم که به نوعی از ‌‌اهل‌بیت(ع) تأثیر گرفته‌اند و در واقع می‌توان آنها را شاگردان درس تفسیر ‌‌ایشان معرفی نمود. به عنوان نمونه از «صحابه» می‌توان به ابن‌عباس و عبدالله‌بن مسعود و از «تابعین» به سعید‌‌بن جبیر و سعید‌بن مسیّب و طاووس‌بن کیسان و سُدّی کبیر و ابوالجارود (زیا‌‌‌دبن منذر) و زید‌بن اسلم عَدْوی و ابوحمزه ثمالی و ضحاک‌بن مزاحم و عطیة‌‌بن سعید عوفی و ... اشاره نمود.

مبانى و قواعد راهبردی اهل‌بیت(ع) در «تفسیر» قرآن کریم؟

اهل‌بیت(علیهم السلام) در علم «تفسیر» چه مبانى و قواعد راهبردی را به شاگردان خود گوشزد می‌کردند؟

مبانى و اصول راهبردى به قواعد و اصولى مى‌گويند كه راهنماى علمى و عملى آگاهان ‌به‌شمار برود و نقشی تعيين‌كننده و اثرگذار در استنباط و فهم متن دينى داشته باشد. مهم‌ترين مبانی و قواعدی که امامان(علیهم السلام) برای شاگر‌‌‌دان‌شان بیان کرده‌اند، عبارت است از:  1. تفسير با امور علمى و قطعى. 2. توجه به باطن قرآن. 3. توجه به جامعیت قرآن. 4. توجه به اسباب نزول. 5. مراجعه به ائمه(ع).

مراجعه مستقیم به قرآن و حدیث، به جای «تقلید»!

وقتی قرآن و احادیث وجود دارند، چرا مستقیما به آنها رجوع نکنیم تا مجبور به تقلید باشیم؟!

استنباط احکام از قرآن به مقدماتی مانند دانش عربی، علوم قرآن و تشخیص محکمات از متشابهات و ناسخ از منسوخ و... نیاز دارد. بدون دانستن این مقدمات، تلاش برای فهم قرآن به برداشت های ناقص و انحرافی می انجامد که در سخنان بزرگان دینی به عنوان «تفسیر به رأی» شناخته شده و بسیار نکوهش شده است.
استخراج احکام از روایات نیز به قوه تشخیص عـام و خاص، مطلق و مقید، معانی امر و نهی موجود در احادیث، ملازمات مضامین احادیث، شناخت رجال سلسله راویان حدیث، شناخت موارد تقیه از غیرتقیه، روایت‌های صحیح‌ السند از غیرصحیح السند و... وابسته است.
از آن گذشته برای پدیده های جدیدی را که پیشینه ای در روایات معصومین و احکام شرعی گذشته ندارند و به اصطلاح فقها به نام «مسائل مستحدثه» شناخته می شوند، بدون طی کردن مراحل اجتهاد مصطلح، نمی توان حکمی استنباط کرد.
داشتن چنین تخصص هایی از همه برنمی آید و بایستی عموم مردم از متخصصین پیروی کنند، در غیر این صورت جامعه به همان تشتت و اختلاف نظر عمیق و عدم انسجام علمی و فکری ای که سلفیه و وهابیت بر اثر آسان گیری در اجتهاد دچارش شده، مبتلا می گردد.

«آیه حفظ» سندی بر عدم تحریف قرآن کریم

چگونه می‌توان برای اثبات تحریف ناپذیری قرآن به «آیه حفظ» استناد نمود؟

خداوند متعال مى‌فرمايد: «إِنّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الْذِكْرَ وَ إِنّا لَهُ لَحافِظونَ»؛ (بى‌ترديد ما اين قرآن را به‌ تدريج نازل كرده‌ايم، و قطعآ نگهبان آن خواهيم بود). اين آيه كريمه، ماندگارى قرآن و سلامت آن‌را از مواجه شدن با هر رخدادى كه بقايش را به خطر اندازد در طول تمامى اعصار تضمين كرده است. و پيداست كه ضمانت الهى وعده‌اى است راستين كه جاى دگرگونى يا تخلف ندارد چنانكه خود فرموده است: «إِنَّ اللّهَ لا يُخْلِفُ الميعادَ».

دلالت نصوص اهل بيت عليهم السّلام‌ بر صیانت قرآن از تحریف

نصوص اهل بيت عليهم السّلام‌ چه نگاهی به ادعای تحریف قرآن دارند؟

انبوهى از روايات در دست است كه از ائمه اطهار عليهم السّلام روايت شده و - به صراحت يا اشاره - بر مصونيت نص قرآن از تحريف تأكيد دارد؛ دستان ناپاك اگر چه توانستند با تأويل و تفسير ناحق به آن دست پيدا كنند، هرگز نتوانستند به متن آن دستبرد بزنند.

غصب خلافت از علی(ع) و سکوت هزاران صحابی حاضر در غدیر؟!

اگر هزاران صحابی شاهد ماجرای غدیر بودند، چرا به هنگام غصب خلافت توسط ابوبکر سکوت کردند؟!

اولا: همه صحابه در برابر غصب خلافت سکوت نکردند؛ چنانکه در جمع سقیفه تعدادی از صحابه حضرت علی(ع) را شایسته خلافت معرفی کردند. خارج از جمع سقیفه نیز چهره های از مهاجرین و انصار و بنی هاشم با خلافت ابوبکر مخالفت کردند که بارزترین آنها چهره هایی مانند عباس بن عبدالمطلب، فضل بن عباس، زبیر بن عوام، خالد بن سعید، مقداد بن عمرو، سلمان فارسی، ابوذر غفاری، عمار یاسر، براء بن عازب و ابی بن کعب بودند. زبیر بن عوام نه تنها با تصمیمی که در سقیفه گرفته شد مخالفت کرد بلکه به روی سران سقیفه شمشیر نیز کشید. از آن جالب تر اینکه برخی از مورّخین اهل تسنن می گویند که سلمان، ابوذر، مقداد، عمار، و هشت نفر دیگر از بزرگان مهاجر و انصار تصمیم داشتند هنگام اولین سخنرانی ابوبکر بعد از سقیفه در مسجد او را از بالای منبر به زیر آورند و بکشند.
ثانیا: اعتراض آنها بنا به دلایلی ره به جایی نبرد؛ چرا که کینه هایی که برخی قریشیان از حضرت علی(ع) به دل داشتند مانع پشتیبانی آنها از ایشان می شد. از طرفی ساختار قبیله ای جامعه شبه جزیره که در آن هر قبیله ای دنبال سهم خواهی از قدرت با نفوذ در دستگاه خلافت بود، امکان سپردن جانشینی رسول خدا را از حضرت علی(ع) سلب کرد. در این میان عموم مردم به تهدید یا تطمیع از میدان به در شدند و عده ای قلیل که هنوز در برابر توطئه سقیفه مقاومت می کردند باقی ماندند که از آنها هم کاری ساخته نبود.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قالَ رَسُولُ اللّهِ صلّى اللّه عليه و آله :

الحسن و الحسين امامان قاما او قعدا .

حسن و حسين در همه احوال امام و پيشوايند؛ چه قيام کنند و چه بنشينند.

بحار الانوار 43/291 و 44/2