جمع بین وقوع بلاهای طبیعی و مسئله عدل الهی؟!

آیا آفرینش بلاهای طبیعی با عدل الهی در تضاد نیست؟!

شرور امور عدمی هستند و آنچه در ظاهر بلا می پنداریم در جای خود خیر است. مثلًا سمومى كه حيوانات سم دار دارند شرّ نيست؛ چون از يك سو وسيله دفاعى آن حيوان در مقابل خطرات مختلف است و از سوى ديگر، با اين سموم، بسيارى از داروهاى حياتبخش ساخته مى شود. باران زیاد نیز باعث پر شدن سفره های زیرزمینی می گردد اما بخاطر ساخت و سازهای غیر اصولی انسان، یا مدیریت نکردن مسیر باران، ممکن است منجر به سیل مرگباری گردد که خانه های فراوانی را تخریب کرده و عده ای را به سوی مرگ بکشاند.
از طرفی حوادث طبیعی از اسباب و مسببات پیروی می کنند. اگر انسان خود را در معرض این امور قرار دهد و اتفاقی برای او بیفتد نباید نظام آفرینش را مقصر بداند. بلاهاي طبيعي با منشاء ساده؛ حوادثي کما بیش قابل پيش بيني هستند و اقدامات پيش گيرانه مناسب و مدیریت حادثه را می طلبند. در مورد زلزله که قابل پیش بینی نیست نیز راه چاره ای که در همه زمان ها مطرح بوده است، ساختن خانه هایی با استحکام بالاتر می باشد.
خداوند برای پیشگری از حوادث طبیعی و آسیب ندیدن بشر، ابزار فراوانی در اختیار او قرار داده است. یکی از این ابزارها عقل است و انسان با مطالعه درباره عواملی که منجر به حادثه می گردد به خوبی می تواند از آنها پیشگیری کند. نه اینکه به قضا و قدر الهی شکایت کند و به عدل خدا شک کند.

رد «برهان نظم» توسط «هیوم»!

آیا صحیح است که «هیوم» توانسته «برهان نظم» را ابطال کند؟!

هیوم بر این باور است که «برهان نظم» ماهیّت «تجربی» دارد و ما پدید آمدن کلیّت جهان و ویژگی های آن را تجربه نکرده ایم تا بتوانیم بگوییم که در ورای آن ها سازنده ای دانا و توانا وجود دارد.
نقد: نياز نظم به ناظم، حكم عقل است و برای پی بردن به دانش و توانایی سازنده یک پدیده، نیاز به تجربه پدیده های مشابه نیست.
هیوم می گوید: ماده ممکن است در ذات خود دارای منبع یا منشاء نظم باشد.
نقد: اثر ذاتی ماده منجر به نظم در کلیّت یک پدیده نمی گردد.
هیوم می گوید: با برهان نظم نمی توان نظام موجود را «نظام اكمل» و خالق آن را بی نقص دانست. برهان نظم مستلزم «توحید» نیست. حوادث ناخوشايند طبیعت(شرور) با نظم جهان سازگاری ندارد. استدلال «تمثیلی» نظم مستلزم و منتج به «محدودیّت» و «انسان وارگی» خدا می گردد.
نقد: این اشکالات از آنجا ناشی می شود که هیوم از حدود کاربرد «برهان نظم» غافل است. او پنداشته همه مسائل الهیات را از یک برهان استنناج می کنند و آن «برهان نظم» است.

عدمی بودن «شرور»

آيا «شرور» جنبه وجودی دارند یا عدمی اند؟

معروف ميان فلاسفه و دانشمندان اين است كه شرّ بازگشت به يك امر عدمى يا يك امر وجودى كه سرچشمه عدم است مى كند. نقطه مقابل آن يعنى خير، چيزى جز وجود نيست. امورى كه احياناً موجب عدم مى شوند مى توانند وجودى باشند؛ ولى همان گونه كه گفتيم اگر خير و شرِّ آنها مساوى، يا شرّ آن غالب و يا شرّ مطلق باشند، هرگز لباس وجود بر اندام آنها پوشيده نخواهد شد. شرّ مطلق مساوى با عدم مطلق است؛ ولى شرّ نسبی بهره اى از وجود دارد و تنها يك قسم از شر نسبى با حكمت خدا سازگار است و آن چيزى است كه جنبه خير آن غالب باشد.

خير بودن بسياری از «شرور»

آيا «شرور» می توانند سر منشأ خير باشند؟

با توجّه به نسبى بودن خير و شرّ و تأثير متقابلى كه اشياء بر يكديگر دارند، بسيار شده كه حوادث و پديده هايى كه ظاهراً در شمار شروراند سرچشمه خيرات مختلفى مى شوند. بسيارى از محروميت ها سبب شكوفائى استعدادها و تلاش هاى عظيم شده و بسيارى از نيازها و محروميت ها سرچشمه اختراعات بزرگ شده است. قرآن مى فرمايد: «[آرى] به يقين با سختى، آسانى است، مسلّماً با سختى، آسانى است» بعضى از مورخان يكى از عوامل مهم پيشرفت سريع مسلمانان را در آغاز اسلام همان انبوه مشكلاتى مى دانند كه مسلمين در ميان آن پرورش يافته بودند.

جمع بین «عدمی بودن شرور» با «انتساب آن به خدا»

اگر شرور از امور عدمی هستند چگونه به خداوند منسوب می شوند؟

بسيار شده كه شرّ به امور وجودی اطلاق گشته كه منشأ عدم مى گردد، مانند انواع ميكرب ها، و مواد سمى كه همه، امور وجوديند ولى سرچشمه بيمارى، مرگ و تخريب _ كه امور عدمى هستند _ مى شود. علامه مجلسى معتقد است شرّ دو معنی دارد: نخست چيزى كه هماهنگ با طبايع نيست، مانند حيوانات موذى، دوم چيزى كه موجب فساد است و در آن مصلحتى وجود ندارد. آنچه از خدا نفى مى شود شرّ به معناى دوم است نه معناى اوّل. بنابراين آفرينش شرّ از سوى خدا ممكن است اشاره به امورى باشد كه بعضاً مايه شرّند، ولى در مجموع، خيرِ آنها غالب است.

مفهوم «مکر الهی»؟

مفهوم «مکر» در آیه «وَ مَكَرُوا وَ مَكَرَ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماكِرِينَ» چیست؟! مگر شرور و بدی ها را می توان به خداوند نسبت داد؟!

امام رضا(ع) می فرماید: همانا خداوند مکر و خدعه نمی کند: «لَا يَمْكُرُ وَ لَا يُخَادِعُ»؛ بلکه جزاء و پاسخ مکر و خدعه را می دهد؛ لذا منظور از «مکر» در آيه مورد بحث اين است كه دشمنان حضرت عیسی(ع) قصد داشتند با نیرنگ هاى شيطانى در مقابل دعوت الهى بایستند، امّا خداوند جهت حفظ دین و جان پيامبرش نقشه ‏هاى آنان را نقش بر آب نمود. به عبارتی، خداوند پاسخ مکرهای سوء مکاران را با برگشت مکر آنان به خودشان به انجام می رساند. در نتیجه نسبت «مکر» به خداوند، با نسبت آن به انسان متفاوت است.

محتواى سوره ناس

سوره «ناس» حاوى چه مطالبى مى باشد؟

این سوره در«مکّه» نازل شده و خداوند در آن به پیغمبر اکرم(ص) به عنوان یک سرمشق، پیشوا و رهبر دستور مى دهد: از شرّ همه وسوسه گران به خدا پناه برد. محتواى این سوره از جهتى شبیه سوره «فلق» است و هر دو ناظر به پناه بردن به خداوند بزرگ از شرور و آفات مى باشد، با این تفاوت که در سوره «فلق» انواع مختلف شرور مطرح شده، ولى در این سوره فقط روى شرّ وسوسه گران ناپیدا (وسواس خنّاس) تکیه شده است.

مشخصه های شرورترین افراد

در قرآن و روایات چه مشخصه هائی برای شرورترین افراد بیان شده است؟

قرآن در يك جا شرورترين افراد را جنبندگاني مي داند كه نسبت به حرف حق، كر و لال هستند و در آيه ديگر كافراني كه ايمان نمي آورند؛ اما بدترين آدمها از نظر روايات، پيشواي ستمكاري است كه گمراه است و ديگران را گمراه مي كند؛ كسي كه آخرتش را به دنيايش بفروشد و بدتر از او كسى كه آخرتش را به دنياى ديگري بفروشد؛ همچنين بدترين مردم در روز قيامت كسانى اند كه به خاطر ترس از شرّشان احترام شوند.

توصیف زنان در روایات با عبارت «شرّ»

چرا در روایات از زنان به عنوان موجودی «شرّ» تعبیر شده است؟

در پاسخ به این شبهه باید گفت: اولاً باید دقت نمود که سیاق روایات بر این دلالت دارد که زن از آنجا که مورد عشق و حاجت جنسی مرد است لذا منجرّ به بسیاری از شرور در روی زمین خواهد شد. ثانیا شاید منظور روایات از این تعبیر این باشد که برخی از مردان برای زن گرفتن و تشکیل خانواده و به جهت رسیدن به زن مورد علاقه شان حاضرند دست به هر کسب و کاری زده و از هر راهی پول درآورند تا به وصال زن خود برسند و زن گرفتنشان مایه وقوع در انواع گناهان و شرور می شود.

معناي «خير و شرّ»؟

معنی و مفهوم «خير و شرّ» چيست؟

«خير» به چيزى گفته مى شود كه هماهنگ با وجود ما و مايه پيشرفت و تكامل آن است و «شرّ» چيزى است كه ناهماهنگ با آن باشد و مايه عقب ماندگى و انحطاط گردد و از اينجا به خوبى روشن مى شود كه خير و شرّ جنبه نسبى دارد؛ ممكن است امرى درباره ما خير باشد و براى ديگران شرّ باشد. خير مطلق آن است كه هيچ جنبه منفى نداشته باشد و شرّ مطلق آن است كه هيچ جنبه مثبت نداشته باشد. ما غالباً به اشياءِ يا پديده هايى برخورد مى كنيم كه تركيبى از جنبه هاى مثبت و منفى است، آنچه جنبه هاى مثبت در آن افزون باشد، خير و آنچه جنبه هاى منفى در آن غالب باشد شرّ است.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

الإمامُ عليٌّ(عليه السلام)

المُؤْثِرونَ مِن رِجالِ الأعرافِ

ايثار گران از مردان «اعراف»اند!

ميزان الحکمه، جلد 1، ص 26