ناسازگاری قرآن با علم در مورد «مركز ادراك انسان»!

چرا با اينكه علم نوين «مغز» را مركز ادراكات انسان می داند، قرآن كريم «قلب» را به عنوان جايگاه ادراك معرفی نموده است؟!

«مغز» در ميان ديگر اعضاى بدن، نقشى ممتاز دارد و از ديرباز اهميّت و نقش آن در هدايت جسم معلوم بوده؛ به گونه‌اى كه براى بيان نقش محورى هر چيزى آن را به مغز تشبيه مى كردند؛ ليكن با اين همه، انسانها ادراك و ديگر صفات نَفس را كه بهره‌اى از احساس دارند، به «قلب» نسبت مى دهند. و مراد از قلب نيز «روح» است كه فرمانروا و تدبيركننده امور بدن است؛ همان گونه كه كاركردهاى مذكور را به نَفس (به معناى ذات و خود) نسبت مى دهند.

دلائل مادیون بر عدم «استقلال روح»

دانشمندان مادی گرا چه دلائلی بر عدم «استقلال روح» ارائه می کنند؟

مادیون معتقدند روح و فكر و ساير پديده هاى روحى همگى مادى هستند. دليل آنها اين است كه با از كار افتادن يك قسمت از مغز يا سلسله اعصاب، يك دسته از آثار روحى تعطيل مى شود. هنگام فكر كردن تغييرات مادى در سطح مغز بيشتر مى شود؛ اما موقع خواب كه مغز كار تفكر را انجام نمى دهد كمتر غذا مى گيرد، اين خود دليل بر مادى بودن آثار فكرى است. هم چنين اگر نيروى تفكر و تظاهرات روحى دليل بر وجود روح مستقل باشد بايد اين معنا را در حيوانات نيز بپذيريم؛ زيرا آنها هم در حد خود ادراكاتى دارند.

روح، مستقل یا از خواص فیزیکی و شیمیایی مغز و سلسله اعصاب

آیا روح مستقل است یااز خواص فیزیکى و شیمیائى مغز و سلسله اعصاب مى باشد؟

براى اثبات اصالت و استقلال و بقاى روح، دلائلی اقامه شده، مانند: 1- تصورات ذهنی ما از دنیا و خیالات و خاطرات ما، که ممکن نیست در سلّول هاى کوچک مغزى نقش بندد؛ پس گوهر دیگرى داریم که مى تواند هر نقشه اى را با هر عظمتى و با هر مقیاسى در خود منعکس کند. 2- ما به خوبى احساس مى کنیم با جهان بیرون وجودمان مربوط هستیم و از مسائل آن آگاهیم، این احاطه کار سلول هاى مغزى نیست، سلول هاى مغزى تنها مى توانند از خارج متأثّر شوند، همان گونه که سایر سلول هاى بدن متأثر مى شوند.

منظور از واژه «قلب» چیست؟

مفهوم واژه «قلب»

«قلب» در اصل به معناى دگرگون ساختن چيزى است، و اصطلاحاً به دو معنا استعمال مى شود: 1- عضوى كه وسيله رسانيدن خون به تمام بدن است؛ 2- روح و عقل و علم و فهم و شعور انسان. ضمنا «قلب» به مركز و مغز هر چيزى نيز گفته مى شود و خالص هر چيزى را نیز قلب آن مى گويند.
 

«مغز» اطاق کنترل انسان

«مغز» انسان چه جایگاهی در تفکر و اندیشه انسان دارد؟

مغز انسان در واقع اطاق كنترلی برای كارگاه عظيم بدن است؛ همان اطاق اسرارآميز با همان دكمه ها و چراغ هایی که با تحريك يك يا چند سلول بخشى از بدن را به كار انداخته و يا از كار مى اندازد؛ قلب، معده، دستگاه تنفس، چشم و زبان و گوش به فرمان اين اطاق كنترل عجيب هستند. آیا می توان باور کرد که در ساختمان اين اطاق كنترل استثنائى هيچگونه محاسبه و برنامه قبلى در كار نبوده و پديده هاى كاملا تصادفى دست به دست هم داده و چنين اعجوبه اى را بوجود آورده اند؟

معجزه «حافظه» در انسان

کارکرد سیستم «حافظه» در انسانها چگونه است؟

فراموشى يكى از موهبت هاى بزرگ خدا است؛ منظور فراموش كردن تدريجى مقدار زيادى از خاطرات گذشته دوران كودكى و يا دورانهاى بعد است. در حقيقت دستگاه بايگانى حافظه با اين عمل كار بسيار مهمى را انجام مى دهد، چه اينكه تعداد قفسه هاى حافظه اگر چه فوق العاده زياد است ولى بالاخره محدود است و حسابى دارد لذا حافظه بطور اتوماتيك با ورود خاطرات و مسائل جديد تعدادى از پرونده هاى بى مصرف گذشته را به دور مى ريزد و خاطراتى را كه چندان به درد نمى خورد و اهميت حياتى ندارد فراموش مى كند.

آفرینش مگس، نشانه ای از عظمت خداوند

چگونه آفرینش موجود کوچکى مثل مگس دلیل بر عظمت خالق و ضعف بشر است؟

با بررسی فیزیولوژى مگس، خواهیم دید ساختمان مغز و سلسله اعصاب و دستگاه گوارش آن، به مراتب از تکنولوژی مجهزترین هواپیماها برتر است ، همان چشم کوچک مگس، از چند صد چشم کوچک تر تشکیل یافته که اگر همه انسان ها جمع شوند، قدرت بر آفرینش چنین موجود ظاهراً ناچیز اما در واقع بسیار پیچیده و اسرارآمیز، نخواهند داشت. و این نشانه ای از عظمت خداست.

منظور از «آیات آفاقى» و «آیات انفسى»

منظور از «آیات آفاقى» و «آیات انفسى» چیست؟

خداوند در ارتباط با آیات و نشانه های خود می فرماید: «ما به زودى آیات خود را در آفاق و اطراف جهان، و همچنین در درون جان خود آنها، به آنان، نشان مى دهیم، تا براى آنها روشن شود که خداوند حق است». از این رو آیات خداوند به «آیات آفاقى و انفسی» تقسیم می شود. «آیات آفاقی» مثل  آفرینش خورشید، ستارگان، جانداران و گیاهان، کوهها و دریاها، با نظام دقیقى که بر آنها حاکم است و «آیات انفسى» همچون آفرینش انسان، و شگفتى هایی که بر روح انسان حاکم است، نشانه هایی است از معرفت پروردگار و خالق جهان.

شگفتی های دستگاه عصبى

چگونه دستگاه عصبى بدن، ما را با خداوند آشنا مى کند؟

دستگاه عصبى، مهم ترین عضو بدن انسان است که احساس، حرکت هاى ارادى و غیرارادى بدن مربوط به این سیستم است، به گونه اى که اگر از کار بیفتد، تمام دستگاه هاى بدن متوقّف و مختل مى شود. مغز به عنوان مرکز سیستم اعصاب، فرماندهی تمامى نیروهاى بدن را برعهده دارد، و مخ بزرگ ترین قسمت آن، مرکز هوش، اراده، شعور، حافظه و بسیارى از اعمال روحى مانند: ترس، نگرانى و... است. با مطالعه ساختمان دستگاه عصبى و مراکز مختلف آن، به خوبی نظام شگفت انگیز بدن و جهان آفرینش را درک مى کنیم.

مغز و حافظه انسان

چگونه با مطالعه مغز و حافظه انسان مى توان پى به وجود خدا برد؟

«مغز» مهم ترین و دقیق ترین دستگاه بدن ماست و کارش فرماندهى قواى بدن و اداره امور تمام اجزاء و مخزن حافظه انسان است که با اندک ضربه ای به یک نقطه کوچک از آن ممکن است تمام اطلاعات ما نابود شود. جالب اینکه اگر بخواهیم تمام آنچه را در حافظه داریم روى کاغذ یا نوار پیاده کنیم، بدون شک اوراق و نوارهاى زیادى را تشکیل مى دهد که براى بیرون کشیدن یک تصویر یا یک نوار از میان آنها عده زیادى مأمور و بایگان لازم است، ولى حافظه ما همه این کارها را به سادگى و به سرعت انجام مى دهد.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال رسول الله(صلى الله عليه وآله):

مَنْ حجَّ أوِ اعْتَمَرَ فَلَمْ يَرْفَثْ وَلَمْ يَفسُقْ يَرْجِع کَهَيئَةِ يَوْم وَلَدَتْهُ اُمُّهُ.

کسى که حج يا عمره انجام دهد و در آن گناه و فسقى مرتکب نگردد، برمى گردد، همانند روزى که از مادر متولد شده است.

سنن دارقطنى: 2 / 284