پاسخ اجمالی:
اولا: منحصر کردن عصمت در این آیه حصری اضافی است نه حقیقی؛ یعنی این آیه می خواهد زنان پیامبر را از معنای اهل بیت خارج سازد، نه اینکه شمول این آیه را از اشخاصی دیگر که از سنخ اهل بیت اند نفی نماید.
ثانیا: پیامبر در حدیث ثقلین «اهل بیت» را هم وزن قرآن به عنوان عامل دیگر هدایت تا قیامت معرفی کرده است؛ یعنی اين حديث نشانگر وجود كسانی از اهل بيت همراه قرآن است كه همچون قرآن شايستگی تمسک و پيروی تا قيامت را دارا باشند.
ثالثا: وقتی عصمت پنج تن اول از معصومین با آیه تطهیر ثابت شد، کلام آنها در معرفی معصومین بعدی حجت خواهد بود.
پاسخ تفصیلی:
یکی از مهم ترین آیاتی که در بحث های مربوط به اثبات عصمت – برای پیامبر اکرم، حضرت علی، حضرت فاطمه، امام حسن و امام حسین(علیهم السلام) – مورد استناد قرار می گیرد، آیه 33 سوره احزاب است: «وَ قَرْنَ في بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى وَ أَقِمْنَ الصَّلاةَ وَ آتينَ الزَّكاةَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيرا»؛ (و در خانه هاى خود بمانيد و هم چون دوران جاهليت نخستين [در ميان مردم] ظاهر نشويد و نماز را برپا داريد و زكات را بپردازيد و خدا و رسولش را اطاعت كنيد. خداوند فقط مى خواهد پليدى و گناه را از شما اهل بيت دور كند و كاملا شما را پاک سازد).
این آیه هم چنان که از ظاهر آن نیز برمی آید، به اراده تکوینی خداوند در دورسازی پلیدی و گناه از «اهل بیت» و پاک سازی آنها اشاره دارد. یعنی همان مفهومی که در اصطلاح دانشمندان علم کلام به «عصمت» شناخته می شود.(1)
اما این «اهل بیت» چه کسانی هستند و چگونه شیعیان اعتقاد دارند که علاوه بر پیامبر اکرم، حضرت علی، حضرت فاطمه، امام حسن و امام حسین(علیهم السلام) شامل 9 امام دیگر نیز می شود؟!
این سوال پاسخ های مختلفی دارد که به شرح ذیل است:
تحلیلی از مصادیق «اهل بیت»
رجوع به روایات و نقل های تاریخی بیان شده در منابع اهل سنت ما را به این گزاره بسیار روشن تاریخی رهنمون می سازد که عنوان «اهل بیت» مورد اشاره در این آیه شامل زنان پیامبر چون ام سلمه و دیگران نمی شود و فقط پیامبر اکرم، حضرت علی، حضرت فاطمه، امام حسن و امام حسین(علیهم السلام) را در برمی گیرد. مهم ترین و معتبرترین منابع اهل سنت به این موضوع تصریح می کنند؛ منابعی چون صحیح مسلم(2)، مسند ابی یعلی(3)، المعجم الکبیر(4) و... . با توجه به این مصادیقی که برای «اهل بیت» ذکر شد می گوییم:
اولا: حصر موجود در آیه یعنی «إِنَّما يُريدُ اللَّهُ...»؛ حصری اضافى است نه حقیقى؛ حصر اضافى نسبت به عده اى خاص است و مطلق نمى باشد. در مورد آیه تطهیر، حصر به لحاظ همسران و دیگران است؛ یعنى این پنج تن ـ نه همسران ـ مشمول آیه تطهیرند و این منافات ندارد با این که افرادى از قبیل همین پنج تن مشمول آیه تطهیر باشند.(5)
ثانیاً: در زمان نزول آیه، از چهارده معصوم همین پنج تن بیشتر نبودند و پیامبر(صلى الله علیه وآله) کسا را روى خود و آنان انداخته و بعداز آن آیه نازل شد، که طبیعتا خطاب به آنان بود و این منافات ندارد با اینکه شامل افراد دیگری مانند آنها نیز بشود. در واقع اين شمول نه از باب شأن نزول، بلكه از باب تطبيق و پيدا شدن مصداق است. در آن زمان خاص، در ذریه آینده حضرت سيّد الشّهداء(عليه السّلام) نه نفر ديگر بودند كه بعدا يكى پس از ديگرى مصداقيّت براى عنوان اهل بيت را پيدا كردند، مانند آيه «اولوا الامر»(6) كه در زمان حضرت رسول اللّه(ص) منحصرا شامل حضرت امير المؤمنين(علیه السلام) می شد، ليكن بعدا هر مصداقى از اولاد آن حضرت كه به دنيا آمدند تا قائم آل محمّد(عجّل اللّه تعالى فرجه الشّريف) مصداق اين عنوان بوده و وجوب طاعت، طبق آيه كريمه مترتّب خواهد شد.(7)
تصریح خود ائمه به امامت و عصمت ائمه ما بعد خود
یکی از راه های اثبات عصمت ائمه 9 گانه بعد از امام حسین(علیه السلام) می تواند تصریح هر امام به عصمت و امامت امام بعداز خود باشد. وقتی دلالت آیه تطهیر بر عصمت امام حسین(ع) تام و کامل باشد، ما می توانیم از بیان خود همین امام در معرفی فرزندش علی بن الحسین(علیهما السلام) به عنوان جانشین معصوم بعداز خود استفاده کنیم و به این نتیجه برسیم که امام سجاد(علیه السلام)، امام معصوم بعدی است. زیرا وقتی ثابت شد که امام حسین(ع) به عنوان یکی از مصادیق عنوان «اهل البیت» در آیه تطهیر، معصوم است و کلام دروغ و خلاف واقع نمی گوید، ما در مواجهه با بیان ایشان راجع به معرفی امام معصوم بعدی می توانیم دو گونه مواجهه داشته باشیم: اگر بیان ایشان را بپذیریم، امامت و عصمت امام چهارم را پذیرفته ایم و اگر نپذیریم، بدین معنا خواهد بود که سخن امام حسین(ع) را نادرست دانسته و رد کرده ایم و او را معصوم ندانسته ایم و این خلاف فرض است.(8)
مصادیق «اهل بیت» بر اساس تحلیل «حدیث ثقلین»
رسول خدا(صلی الله علیه وآله) حساسیت های فراوانی راجع به سرنوشت امت خود داشت و همواره به این می اندیشیده اند که نهال نوپای اسلام را به دست باغبانی شایسته بسپارند. از همین رو از ابتدای دعوت توحیدی خود در مناسبت ها و حوادث گوناگون سخنان متعددی ـ از قبیل حدیث منزلت، حدیث یوم الدار، حدیث غدیر و... ـ در تعیین جانشین خود بیان کرده اند. مطالعه این بیانات هر پژوهشگر منصفی را بدین نتیجه می رساند که طرح آن حضرت در مسأله بسیار با اهمیت تعیین جانشین خود ـ که صریحا و مکررا در کتب و منابع فرق و مذاهب مختلف اسلامی ثبت شده ـ «پیروی از ثقلین» یعنی قرآن و اهل بیت ایشان است.
طبق این حدیث رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرموده اند که باید از کتاب خدا و اهل بیت شان تبعیت گردد. متن این حدیث در کتاب صحیح مسلم، از معتبرترین کتاب های اهل سنت این گونه نقل شده است: «حدثني زُهَيْرُ بن حَرْبٍ وَشُجَاعُ بن مَخْلَدٍ جميعا عن بن عُلَيَّةَ قال زُهَيْرٌ حدثنا إسماعيل بن إبراهيم حدثني أبو حَيَّانَ حدثني يَزِيدُ بن حَيَّانَ قال انْطَلَقْتُ أنا وَحُصَيْنُ بن سَبْرَةَ وَعُمَرُ بن مُسْلِمٍ إلي زَيْدِ بن أَرْقَمَ فلما جَلَسْنَا إليه قال له حُصَيْنٌ لقد لَقِيتَ يا زَيْدُ خَيْرًا كَثِيرًا رَأَيْتَ رَسُولَ اللَّهِ وَسَمِعْتَ حَدِيثَهُ وَغَزَوْتَ معه وَصَلَّيْتَ خَلْفَهُ لقد لَقِيتَ يا زَيْدُ خَيْرًا كَثِيرًا حَدِّثْنَا يا زَيْدُ ما سَمِعْتَ من رسول اللَّهِ. قال يا بن أَخِي والله لقد كَبِرَتْ سِنِّي وَقَدُمَ عَهْدِي وَنَسِيتُ بَعْضَ الذي كنت أَعِي من رسول اللَّهِ فما حَدَّثْتُكُمْ فَاقْبَلُوا وما لَا فلا تُكَلِّفُونِيهِ ثُمَّ قال قام رسول اللَّهِ يَوْمًا فِينَا خَطِيبًا بِمَاءٍ يُدْعَي خُمًّا بين مَكَّةَ وَالْمَدِينَةِ فَحَمِدَ اللَّهَ وَأَثْنَي عليه وَوَعَظَ وَذَكَّرَ ثُمَّ قال أَمَّا بَعْدُ ألا أَيُّهَا الناس فَإِنَّمَا أنا بَشَرٌ يُوشِكُ أَنْ يَأْتِيَ رسول رَبِّي فَأُجِيبَ وأنا تَارِكٌ فِيكُمْ ثَقَلَيْنِ أَوَّلُهُمَا كِتَابُ اللَّهِ فيه الْهُدَي وَالنُّورُ فَخُذُوا بِكِتَابِ اللَّهِ وَاسْتَمْسِكُوا بِهِ فَحَثَّ علي كِتَابِ اللَّهِ وَرَغَّبَ فيه ثُمَّ قال وَأَهْلُ بَيْتِي أُذَكِّرُكُمْ اللَّهَ في أَهْلِ بَيْتِي أُذَكِّرُكُمْ اللَّهَ في أَهْلِ بَيْتِي أُذَكِّرُكُمْ اللَّهَ في أَهْلِ بَيْتِي»(9)؛ (يزيد بن حيان می گويد: همراه با حصين بن سبره و عمر بن مسلم نزد زيد بن ارقم رفتيم بعد از اين كه در كنار او نشستيم حصين گفت: اي زيد! تو را خير بسيار نصيب شده است. پيغمبر را ديده ای و حديث او را شنيده ای و همراه با آن حضرت جهاد كرده ای. شمه ای از آن چه از رسول الله(ص) شنيده ای بازگو. زيد گفت: فرزند برادر! به خدا سوگند كه عمرم زياد و عهدم با رسول الله(ص) كهن شده و بسياری از آنچه از او شنيده بودم فراموش كرده ام. پس آنچه برای شما می گويم بپذيريد و آنچه را نمی گويم مرا به گفتن آن مجبور نسازيد. سپس گفت: روزی پيغمبر خدا بين ما برای خواندن خطبه برخاست. ما در مكانی بين مكه و مدينه بوديم كه «خم» خوانده می شود. حمد خدا و ثنای او را به جاي آورد و به وعظ و ذكر پرداخت. سپس گفت: اما بعد، بدانيد ای مردم كه من هم بشرم و به زودی فرستاده خدا نزد من مي آيد و دعوت او را اجابت می كنم. من بين شما دو چيز گران بها از خود بر جای مي گذارم. نخستين آنها كتاب خداست كه در آن هدايت و نور است. كتاب خدا را محكم در دست بگيريد و آن را رها نكنيد ـ پس درباره قرآن سفارش بسيار نمود و بدان تشويق و ترغيب فرمود ـ سپس فرمود: اهل بيت من. درباره اهل بيت من همواره خدا را به ياد داشته باشيد [اين جمله را سه بار فرمود]).
همچنین در کتاب مسند امام احمد بن حنبل، یکی دیگر از کتاب های بسیار معتبر نزد اهل سنت، متن این حدیث با تغییری اندک بدین گونه نیز روایت شده است: «حدثنا عبد اللَّهِ حدثني أبي ثنا بن نُمَيْرٍ ثنا عبد الْمَلِكِ يعني بن أبي سُلَيْمَانَ عن عَطِيَّةَ عن أبي سَعِيدٍ الخدري قال قال رسول اللَّهِ اني قد تَرَكْتُ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ أَحَدُهُمَا أَكْبَرُ مِنَ الآخَرِ كِتَابُ اللَّهِ عز وجل حَبْلٌ مَمْدُودٌ مِنَ السَّمَاءِ إلي الأَرْضِ وعترتي أَهْلُ بيتي الا انهما لَنْ يَفْتَرِقَا حتي يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ»(10)؛ (ابو سعيد خدری از رسول خدا نقل كرده است كه فرمود: من دو شئ گرانبها باقی مي گذارم كه يكی بزرگتر از ديگری است و آن كتاب خدای بلند مرتبه و ريسمان متصل به آسمان تا زمين است و ديگری عترت و خاندانم، بدانيد كه اين دو از يكديگر جدای ناپذيرند تا در حوض كوثر بر من وارد شوند).
ترمذی(11) و حاکم نیشابوری(12) نیز مضمون این حدیث را با عباراتی مشابه نقل کرده اند.
از جنبه سند، همان طور که دیدیم مراجعه به پذیرفته شده ترین و معتبرترین منابع اهل سنت نشان از وجود حدیث ثقلین در آنها دارد.
از جنبه دلالت ـ یعنی چگونه این حدیث می تواند دال بر عصمت اهل بیت باشد ـ می توان از ابعاد مختلفی به آن نگریست که دو بعد آن در موضوع مصادیق اهل بیت و عصمت آنها قابل توجه است:
1. لزوم حضور تاریخی حداقل یکی از اهل بیت(ع) در تمام زمان ها
نکته بسیار پر اهمیت در این حدیث، موضوع پايندگی اعتبار و حجیت قول و فعل اهل بیت(علیهم السلام) تا قيامت است. تعبير به جدايی ناپذيری قرآن و اهل بیت(ع) تا حوض كوثر، نشانگر اين است كه پيامبر درصدد تعيين يک راهبرد همیشگی و دائمی براي امت بوده است. همچنین این تعبیر نشانگر آن است كه همواره هدایت کنندگان و رهبرانی از اهل بيت(ع) در ميان امت وجود دارند.
از میان علمای اهل سنت، چهره های برجسته متعددی این دلالت را پذیرفته اند. برای مثال ابن حجر در این باره می نویسد: «اين حديث نشانگر وجود كسانی از اهل بيت همراه قرآن است كه همچون قرآن شايستگی تمسک و پيروی تا قيامت را دارا باشند».(13)
حافظ سمهودى نیز مى گويد: «از حدیث ثقلين استفاده مى شود كه هر زمان بايد فردى از اهل بيت كه سزاوار تمسك به اوست تا روز قيامت موجود باشد تا امر به تمسكى كه در روايت به آنها شده معنا پيدا كند همان گونه كه كتاب عزيز چنين است. و لذا اهل بيت امان اهل زمين معرفى شده اند كه هر گاه از روى زمين بروند زمين نيز نابود خواهد شد».(14)
همين معنا از علامه مناوى در شرح جامع الصغير سيوطى رسيده است.(15)
علمای شیعه نیز همگی بر چنین دلالتی از حدیث گواهی می دهند. برای مثال آيت الله مكارم شيرازي نيز می نويسد: «اين حدیث به خوبی نشان می دهد كه در تمام طول تاريخ اسلام همیشه افرادي از اهل بيت(ع) وجود دارند و همان گونه كه قرآن هميشه چراغ هدايت است آنها نيز هميشه چراغ هدايتند. پس بايد كاوش كنيم و در هر عصر و زمان آنها را پيدا كنيم».(16)
2. عصمت اهل بیت(ع) لازمه انفکاک ناپذیری شان از قرآن
نکته دیگر مهم قابل استفاده از این حدیث، معصوم بودن کارها و گفتارهای اهل بيت(علیهم السلام) است. قرار دادن قرآن و اهل بيت در كنار يكديگر و تأكيد بر لزوم پيروی و انفكاک ناپذيري آن دو آشكارا بر عصمت اهل بيت(ع) دلالت دارد؛ چرا كه قرآن كتاب معصوم خداست و ابتلا به هر گناه و آلودگی، انفكاک و جدايی از قرآن می باشد و هماهنگی و انطباق اهل بیت(ع) با کتابِ معصوم، مساوی است با عصمت اهل بیت(ع).
آيت الله مكارم شيرازی در همین زمینه می نویسند: «اهل بيت(ع) معصومند زيرا جدايی پذير بودن آنها از قرآن از يک سو و لزوم پيروی بی قيد و شرط از آنان از سوي ديگر، دليل روشنی بر معصوم بودن آنها از خطا و اشتباه و گناه است. اگر آنها گناه يا خطايي داشتند از قرآن جدا می شدند و پيروی از آنان مسلمانان را از ضلالت و گمراهی بيمه نمی كرد و این معنا که با پيروی از آنان در برابر گمراهی ها مصونيت پدید می آید دليل روشنی بر عصمت آنهاست».(17)
تعیین مصادیق اهل بیت(ع)
با توجه به این نکات، دلالت حدیث ثقلین بر عصمت «اهل بیت» مشخص می شود و فقط نیاز به تعیین مصداق دقیق «اهل بیت» وجود دارد. در این باره نیز بیانات پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) به کمک ما می آیند و راه را نشان مان می دهد. در حدیثی می خوانیم که عمر بن خطاب از پيامبر(ص) پرسيد آيا بايد به همه اهل بيت تمسك كنيم؟ پيامبر(ص) فرمود: «خير بلكه به اوصيای اهل بيتم که اول آنها برادر و وزير و وارث و خليفه ام در ميان امت و آن كسي كه ولی هر مؤمني است؛(امام علي(عليه السلام)) پس از او فرزندم حسن، و بعد از او فرزندم حسين است، آنگاه نه نفر از فرزندان حسين، يكي پس از ديگري...».(18)
علاوه بر این حدیث، جست وجوی صفحات و سطور برخی از شناخته شده ترین منابع اهل سنت نیز نشان می دهد احادیث نبوی متعددی وجود دارد که در آنها تصریح شده جانشینان پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) دوازده خلیفه ای هستند که با مطالعه و بررسی دقیق می توان به این نتیجه رسید که همان ائمه دوازده گانه مورد اعتقاد شیعه اند. برای مثال دو عنوان از این احادیث را مرور می کنیم:
1. «جوینی» از علمای اهل سنت در «فرائد السمطین» نقل می کند که پیامبر(صلی الله علیه وآله) به حضرت علی(علیهم السلام) می فرمایند: «هر آنچه می گویم بنویس... برای شرکایت... حضرت علی می پرسند شرکای من چه کسانی هستند؟ پیامبر(ص) می فرمایند: امامان از فرزندان تو که به برکت وجود آنها امتم از باران بهره مند می شوند و این ـ با دست به امام حسن اشاره کردند ـ اولین آنهاست و ـ سپس به امام حسین اشاره کردند و ادامه دادند که ـ امامان از نسل او (امام حسین) هستند.(19)
2. «مجاهد» از ابن عباس نقل می کند درباره یهودی ای که به نزد رسول خدا(صلی الله علیه وآله) آمد و سؤالاتی پرسید و در آخر درخواست کرد که رسول خدا جانشینان خود را نام ببرد و آن حضرت اسامی تک تک دوازده امام را ذکر کردند.(20)
این روایات در منابع حدیثی اهل سنت فراوان اند و به احادیث دوازده خلیفه مشهور شده اند که به تعبیر قندوزی، دانشمند اهل سنت، از نظر زمانی و شراط تطبیق بر غیر از ائمه دوازده گانه اهل بیت و عترت رسول خدا(صلی الله علیه وآله) قابل تطبیق نیست.(21)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.