اولا: در آموزه های دین اسلام صریحا تجاوز از حدود در جنگ مانند جنگ پیش از پیشنهاد مصالحه یا کشتن زنان و کودکان یا سوزاندن سربازان دشمن یا انتشار سم در شهرهای آنها یا حتی قطع درختان میوه صریحا مورد نهی قرار گرفته است. امام صادق(ع) از پیامبر اکرم(ص) نقل کرده اند که: «مسلمانان حق ندارند برای از بین بردن کفار، سم را در بلاد مشرکین قرار دهند». بدیهی است چنین دینی نمی تواند اجازه استفاده از سلاح هایی را بدهد که به صورت کور افراد نظامی و غیرنظامی را از بین می برد و محیط زیست را تخریب می کند. دستور به عدم تعدّی در آیات قرآن، روشن بودن آداب جنگ و جهاد اسلامی و محدود کردن اعمال قدرت و خشونت جنگی در روایات و فقه اسلامی نشان از مخالفت اسلام با کشتار جمعی و سلاح آن است.
ثانیا: نوع سلاح های قابل دسترسی برای سربازان سپاه اسلام در آن زمان ساده و کم کشتار بوده اند و خواه ناخواه با سلاح معاصران خود مقایسه می شدند و ذکر شدن یکی از مصادیق «قوّه» با عطف تفسیری «وَ مِنْ رِباطِ الْخَيْل» به آن، مشخص می کند که مراد از «قوة» در این آیه کریمه همان طور که در زمان نزول آیه نیز چنین بوده، نوع سلاح های متعارف در جنگ هاست، نه سلاح های کشتار جمعی.