جايگاه «معلم» در اسلام

«معلم» در اسلام چه جايگاهی دارد؟

فراگيرى علم در اسلام واجب عينى و گاه واجب كفايى است. قرآن، اولين معلّم را خدا و نخستين شاگرد را آدم(ع) و اولين علم را، علم الاسماء مى شمرد‌. خدا علاوه بر آدم(ع) به يوسف(ع) علم تعبير خواب، به سليمان(ع) زبان پرندگان، به داود(ع) زره ساختن و ... را آموخت و جبرئيل نيز تعليمات فراوانى به پيامبر(ص) ياد داد. در روايات، مقام معلّم آنقدر والا است كه خدا، فرشتگان و همه موجودات ـ حتّى مورچه در لانه و ماهيان در درياها - بر كسى كه به مردم نیکی بیاموزد درود مى فرستند.

حکمت و شرایط ثواب فراوان برای زیارات؟!

حکمت ثواب های زیاد برای یک عمل مستحبّی در روایات چیست؟ مثلا برای زیارت امام رضا(ع) گفته شده ثواب یک میلیون حج را دارد! با این اوصاف آیا کسی به حج می رود؟!

اولا: ثواب عمل «واجب» به مراتب بیشتر از ثوابهایی است که به اعمال «مستحب» تعلق می گیرد و اگر کسی به جای واجبات مشغول عمل مستحبی شود، مشمول ثواب های آن نمی گردد.
ثانیا: همه اعمال واجب و مستحب، با هر مقدار از ثواب و فضیلت، مشروط به رعایت «تقوا» شده و قرآن کریم می فرماید: «انَّما يَتَقَبَّلُ اللهُ مِنَ المُتَّقين»؛ ترک واجبات نیز بی تقوایی است.
ثالثا: در بسیاری از روایات بیان کننده چنین ثوابی صریحا ذکر شده که این ثواب منوط به «معرفت» داشتن زائر از شأن و مقام امام(ع) است تا بدینوسیله معلمین واقعی دین شناخته شوند.
رابعا: بر ثواب زیارت امام حسین(ع) و امام رضا(ع) تاکید ویژه شده است؛ چون آنها جایگاه بی بدیلی در احیای اسلام و حفظ هویت دینی و مذهبی شیعیان بواسطه اتفاقات تاریخی معاصرشان دارند.
خامسا: امامان اهل بیت(ع) جایگاه ویژه ای در کسب فیوضات الهی دارند و ایشان مجرای وصول و جریان عنایات الهی هستند؛ از این جهت زیارت آنان یکی از ضروریات ارتباط با خداست.

جايگاه «معلم» در اسلام

«معلم» در اسلام چه جايگاهي دارد؟

فراگيرى علم در اسلام واجب عينى و گاه واجب كفايى است. قرآن، اولين معلّم را خدا و نخستين شاگرد را آدم(ع) و اولين علم را، علم الاسماء مى شمرد‌. خدا علاوه بر آدم(ع) به يوسف(ع) علم تعبير خواب، به سليمان(ع) زبان پرندگان، به داود(ع) زره ساختن و ... را آموخت و جبرئيل نيز تعليمات فراوانى به پيامبر(ص) ياد داد. در روايات، مقام معلّم آنقدر والا است كه خدا، فرشتگان و همه موجودات _ حتّى مورچه در لانه و ماهيان در درياها _ بر كسى كه به مردم نیکی بیاموزد درود مى فرستند.

جایگاه و آداب برخورد با معلّم در اسلام

معلم از منظر اسلام دارای چه جایگاهی است و آداب برخورد دانش آموزان و جامعه با معلّم چگونه است؟

اهمیت علم و دانش تا آنجاست که خداوند در نخستین آیاتی که بر پیامبرش نازل می کند از علم سخن می گوید. جالب اینکه در این آیات آموزگاری و معلمی خود به انسان را نیز یادآور شده و آن را از نشانه های بزرگی خود بر می شمرد. روشن است که چنین اشاره ای، گویای عظمت این مقام و بزرگی دارندگان این منصب است.

پس بر هر مسلمانی واجب است نهایت احترام و تعظیم را نسبت به اساتید و معلمان لحاظ کند؛ مخصوصا بر مسئولین دولت هاست که با اتخاذ سیاستهای لازم، در رفع نیازها و ارتقای منزلت اجتماعی آنها بکوشند.

دلالت برهان «لزوم عقل بالفعل» بر وجود امام زمان(عج)

برهان «لزوم عقل بالفعل» چگونه بر وجود امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) دلالت دارد؟

برهان «لزوم عقل بالفعل» از ادله وجود امام زمان(عج) است. بنابر اين دليل، کسی صلاحيت رياست مدينه فاضله را دارد كه دو چيز داشته باشد: از حيث سرشت و طبيعت آماده آن مقام باشد و ملكه چنان كارى را داشته باشد. چنين انسانى كه همه امكانات عقلى، طبعى و كسبى در وجود او در مرتبه كمال به فعليت رسيده همان انسان كامل است كه در وجود امام زمان(عج) خلاصه شده است.

گر می نخورم علم خدا جهل بود!

خدا از ازل مي دانسته كه من فلان گناه را در زمان معیّنی انجام می دهم، بنابراين اگر من این گناه را انجام ندهم، علم خدا غلط از آب در مي آيد و به قول خیّام نیشابوری: «گر می نخورم علم خدا جهل بود»! در این صورت مگر من می توانم بر خلاف علم خدا کاری کنم؟ در نتیجه مجبورم طبق علم الهی رفتار نمایم و تلاش من ثمری نخواهد داشت و عاقبت علم الهی تحقّق خواهد یافت.

اوّلا: علم خدا در اينجا از قبيل علم قضا و قدری نيست كه سبب ايجاد اشياء در خارج باشد؛ بلكه خدا به اراده و امکانات، انگیزه و خلق و خوى بندگان علم دارد و مي داند چه خواهند كرد، مانند علم خود ما به اعمال دوستان و آشنايان خودمان؛ چون ما از خوى و عادت آنها آگاهيم، علم ما تابع فعل آنها است نه فعل آنها تابع علم ما. علم الهی نیز در اینجا از علم او به علّت ها ناشی می شود؛ علّت ها نیز در وجود بشر و در اختیار او هستند، مثل قدرت و اراده و خلقیات و انگیزه ها.
ثانیا: اگر ما محكوم به سعادت و شقاوت ذاتى باشيم و بدون اراده به بديها و نيكيها كشانده شويم، آمدن پيامبران و نزول كتب آسمانى، تعليم و تربيت، نصيحت و اندرز، تشويق و توبيخ، سرزنش و ملامت، مؤاخذه و سؤال و بالاخره كيفر و پاداش همگى لغو و بيهوده خواهد بود. در حالی که خداوند حکیم است و نسبت امور لغو و بیهوده بر او روا نیست.
ثالثا: آنچه خداوند از ازل می دانست، اعمال اختیاری انسان است. بنابراین، صحیح نیست که علم ازلى خداوند را بهانه قرار داده و خود را در انجام گناه مجبور قلمداد نمايیم؛ زيرا خداوند نه تنها از اصل عمل آگاه است بلكه می داند كه آن شخص اين جنايت را از روى اختيار و با كمال آزادى انجام مى‏ دهد.
علم پيشين الهی را می توان به آگاهی معلّم به سرنوشت دانش آموزی که رفوزه خواهد شد، تشبیه نمود؛ مسلّما آگاهی معلّم تأثیری در رفوزه شدن دانش آموز ندارد و با علمِ معلّم، اختیار از دانش آموز سلب نشده است.

حکمت القاب و اوصاف معصومین(ع)

حکمت القاب و اوصاف معصومین(علیهم السلام) چیست؟

القاب و اوصاف معصومين(ع) حكمتي غير از آن معاني ظاهري دارد. ما موظفيم اين كلمات را بر زبان جاري كنيم اما بايد به دنبال اين باشيم كه باطن اين كلمات و حكمت اين عبارات و الفاظ را نیز بدانیم. مثلا امام صادق(ع) در جواب این سؤال كه چرا رسول خدا را ابوالقاسم مي‏ گويند؟ فرمود: چون علي(ع) قسيم الجنّة و النّار است، قاسم است؛ و چون از همان دوران كودكي در دامان پيامبر(ص) بود و از همان طفوليت رسول خدا معلم او بود و از آنجا كه هر شاگردي فرزند استاد است و استاد حق پدري بر او دارد، از اين رو پيامبر(ص) را «ابوالقاسم» مي‏ نامند.

مجری تادیب کودکان

مجری تادیب در کودکان و نوجوانان چه کسی است؟

ولىّ طفل و معلّم و حاكم شرع حق تأديب افراد نابالغ را دارند. امّا والى و حاكم شرع حق تأديب طفل را به هنگام ارتكاب منكرات دارد، به جهت اين كه مخاطب ادلّه حدود و تعزيرات است، و اجراى حدود و تعزيرات در درجه اوّل بر دوش حاكم شرع است. امّا ولىّ طفل (پدر و پدر بزرگ پدرى) حقّ تأديب نابالغ را در هر دو جهت دارد؛ هم براى جلوگيرى از منكرات، و وادار كردن به انجام واجبات، و هم در مقام تعليم و تربيت. و معلّم نیز اجمالا چنين حقّى را به هنگام ضرورت دارد که علاوه بر برخی روايات، سيره مستمرّه عقلا نيز دليل بر اين حق است.

ضمانت زخم و جرح احتمالی در تادیب کودکان

در تادیب کودک و نوجوان در صورت زخم و جرح و یا قتل چه کسی ضامن است؟ و کلمات فقهاء در این باره چیست؟

اگر شخص نابالغ، كه تحت تأديب قرار مى گيرد، بر اثر مجازات رنگ پوست بدنش، سياه، يا سرخ، يا كبود گردد، يا مجروح شود، يا اين كار منتهى به مرگ وى گردد مشهور در بين علماى ما ضمان، و معروف در ميان فقهاى اهل سنّت عدم ضمان است! نتيجه روایات این باب این است که: ولىّ طفل و معلّم مطلقاً ضامن هستند، ولى حاكم شرع فقط در صورتى كه كودك را براى تربيت يا وادار كردن به انجام واجبات تنبيه كند ضامن خواهد بود. امّا در صورتى كه به خاطر ارتكاب منكرات تأديب نمايد ضامن نخواهد بود.

ادله قائلین به «ضمان» در تادیب کودکان

قائلین به «ضمان» در تادیب کودکان چه دلائلی را برای دیدگاه خود مطرح نموده اند؟

دليل بر ضمان، اطلاق ادلّه اى است كه دلالت بر وجوب ديه قتل خطا دارد و شامل بحث ما نيز مى شود، و دليل خاصّى كه اين مسأله را استثنا كند وجود ندارد. البته در مورد حدود و قصاص روایاتی داریم که این اطلاقات را تخصيص می زند. علاوه بر اين كه حاكم شرع از سوى خداوند براى اجراى حدود و قصاص نصب شده، و در حقيقت خليفه خداوند در اجراى قصاص و حدود است، به خلاف ولىّ طفل و معلّم، كه در مورد اجراى مجازات بدنى چنين منصبى ندارند. بدين جهت اين اشخاص ضامن هستند، ولى حاكم شرع ضامن نمى باشد.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

الإمامُ علىٌّ(عليه السلام)

إنّ لکلِّ شيء مُدّةً و أجَلا

هر چيزى را مدتى است و پايانى

ميزان الحکمه، جلد 1، ص 46